« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

کسب علم و دوران تعلیم و تعلم شیخان | مجله شیخان 20 خرداد 1392
شیخان در دوره ی طفولیت مسائل تربوی و اخلاقی را در کانون خانواده ای که سرشار از علم و دانش و معرفت بود به خوبی آموخت . حضور پر رنگی که در مجالس وعظ و ارشاد و تعلیم و تربیت و مشارعه و مصالحه در معیت والد بزرگوار خویش پیدا می کرد و در دید و بازدیدهایی که رجال صاحب نام و مشاهیر آن زمان به دیدار شیخ می آمدند وی نیز حاضر بود ، در وی تأثیر بسزایی داشت و نگاه او را به جامعه عوض ساخت و سرنوشت او را رقم زد .
از همان آغاز کودکی دریافت که رسالت سنگینی برعهده دارد لذا تربیت و ارشاد والدین علی الخصوص والده ی کریمه ی ایشان که فرزندش را با لقب شیخان خطاب می کرد و آرزوی بلندی در مخیله اش تداعی می نمود دست به دست هم داد تا زمینه و بستر لازم برای شکل گیری و ارتقاء جایگاه علمی و اجتماعی شیخ رقم خورده به منصه ی ظهور و حقیقت بپیوندد.
شیخ محمد بدون اتلاف وقت قرائت قرآن و مقدمات فقه و به تعبیری دوره ی مقدماتی را در محضر پدر بزرگوارش فرا گرفت.
نبوغ سرشار و استعداد خدادادی می طلبید برای اینکه تمرکز کامل بر تعلیم و تعلم پیدا کند موطن و زادگاه خویش را ترک گفته و ارتباط خود را با احباب ایام نوجوانی وجوانی بریده و دلبستگی و تعلق خاطر خویش را از خانواده و ارحام بطور کلی تیره و قطع سازد چه که بزرگان تاریخ علم و معرفت و رجال صاحب نام زعامت و صدارت چنین کرده اند و این راهی است که باید جست و در پی اهدافی که بدنبال آن می باشد باید طی کرد و پیمود و به مقصد رسید.
یکی از مدارسی که در آن زمان زبانزد خاص و عام و شهره ی آن ایام بود مدرسه ی حنفی در نخل خلفان بود که با جزیره ی قشم فاصله ی زیادی داشت و از آنجایی که شیخ محمد والد شیخان با شیخ محمد حنفی بن عبدالله الزبیری مدیر و استاد مدرسه ی حنفی در نخل خلفان مراوده و روابط علمی فرهنگی بسیار نزدیک داشته بود از موقعیت مدرسه و ذخایر علمی و منهج درسی آن مدرسه نیز اطلاعات جامع و کاملی داشت ، ترجیح داد فرزندش را به آن مدرسه بفرستد.
شیخان تقریبا در سن پانزده سالگی شهر و دیار و موطن و زادگاه و احباء و اقرباء را در قفای خویش رها ساخته برای فرا گرفتن علم و معرفت رهسپار دیار غربت می شود و با عزم و اراده ای خلل ناپذیر و با جدیت و پشتکار زاید الوصفی به تحصیل علم و دانش در مدرسه ی حنفی نخل خلفان ادامه می دهد.
شیخ محمد حنفی نیز با تمام جهد و عشق و علاقه ای که به شیخان داشت و توصیه ای که از ناحیه ی محب مخلص خود یعنی والد شیخ دریافت کرده بود در جهت انتقال همه ی معلومات خود به شیخان از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند تا اینکه شیخان پس از سالها تعلیم و تعلم همه ی علوم آن عصر که بالغ بر بیست و چهار عنوان علم بوده است فرا می گیرد.
بعدها شیخان که صاحب مدرسه می شود و به کار تعلیم طلاب در جزیره می پردازد هر از گاهی چند به شاگردان خود اظهار می کند که من بر بیست و چهار علم در هنگام تحصیل تسلط یافته و آنها را آموخته ام و این چیزی است که بیشتر شاگردان شیخان که برخی از آنان در سنین کهولت و در قید حیات می باشند به آن اذعان می کنند.
شیخان بسیاری از علومی که در آن مدرسه تعلیم یافته و مدرسه ی حنفی را که دانشگاه عصر خود می داند چنین ذکر می کند: علم فقه ، حدیث ، تفسیر ، سیرت ، تاریخ اسلام ، تاریخ امم و ادیان ، صرف نحو و بلاغت، لغت عرب ، کتابت ، اصول فقه ، اصول حدیث ، علوم قرآنی ، عروض ، بیان ، استعاره ، بدیع ، حکمت ، معانی ، فلسفه ، منطق ، امثال و حکم و علم النفس.
شیخان پس از فراغت از تحصیل و دریافت اجازه ی تدریس و افتاء از استاد خویش به موطن و زادگاه خود عودت نموده تا رسالتی که برعهده ی وی گذاشته شده و خود نیز در پی آن بوده و از سوی دیگر دیدگان منتظر قدوم او بودند اجابت گفته و به انجام وظیفه و ادای رسالت خویش بپردازد .
شیخان در حالی به موطن خود یعنی شهر قشم مراجعت می کند که والد بزرگوارش دار فانی را وداع گفته و خلأ بزرگ و صدمه ی عظیمی در شهر قشم به وجود آمده است.
به محض ورود بی درنگ جای پدر را پر نموده و بر کرسی تدریس و تعلیم و تربیت جلوس می کند و از همان بهبوهه ی جوانی با دلسوزی و اخلاص به کار تدریس می پردازد و بار دیگر مدرسه والد خود که به مدرسه ی اسماعیلیه معروف بوده و در محله ی قدیمی چابهار قشم که غالب سکان آن اعیان و اشراف و مشاهیر و عرب های قشم بوده اند و تا امروز این ابنیه قدیمی سر پا ایستاده است احیا می کند.
البته مذکور است در بادی امر حاج علی یحیی یکی از تجار صاحب نام و فاضل والا مقام شهر قشم این مدرسه را برای شیخ محمد والد شیخان تأسیس نموده و هزینه ی بالغ بر یکصد نفر طلبه نیز خود عهده دار بوده است.
کسب علم و دوران تعلیم و تعلم شیخان

فقاهت کم نظیر و سیطره و تسلط بر علم تفسیر و حدیث و آگاهی بسیار بالا و زبردستی شیخان نسبت به بسیاری از علوم رایج آن زمان شیخان را به اوج شهرت می رساند لذا از اطراف و اکناف سیل طالبین علم به سوی مدرسه اسماعیلیه قشم سرازیر گشته و این مدرسه را به صورت دانشگاهی شاخص و متمایز در می آورد .
تجار قشم نیز که ارادت خاصی به شیخان جوان داشتند و توانمندی و بار علمی ایشان را به خوبی می شناختند و تقوا و پرهیزگاری ایشان را باور داشتند در تأمین هزینه و مخارج مدرسه از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و شیخان را تنها نمی گذارند.

زندگی نامه شیخان
شاگردان و کرامات شیخان
حادثه کشف حجاب و انتقال مدرسه اسماعیلیه به روستای گیاهدان
.....................................................

گردآورنده : شیخ صالح عبدالله رضوانی
بازديد:2414| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت