« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

شاگردان و کرامات شیخان | مجله شیخان 17 ارديبهشت 1392
شاگردان شیخان


شیخان در طول حدود پنجاه سال تدریس و تعلیم خستگی ناپذیر و چهارفصلی که بدون وقفه و با شور و شوق زاید الوصفی به آن می پرداخت چه در سالهایی که در مدرسه ی اسماعیلیه در قشم فعالیت می کرد و چه سالهای بعد که در گیاهدان به تدریس می پرداخت صدها شاگرد عالم و با ورع تعلیم و تربیت نمود و روانه ی جامعه ی اسلامی آن زمان گردانید که هر یک از آنها به تنهایی مرشد و خدمتگذار لایق و ارزنده ای بود و خدمات شایان توجهی به جامعه عرضه نمودند.

شیخ سید محمد حبیب قریشی فقیه توانا و زاهد با ورع گیاهدان، ملا محمد شریف کشاری گیاهدانی ، حاج عبدالقادر، سید جمال نورایی، حاج احمد نانوا ، سید احمد قریشی که همگی اهل گیاهدان هستند.

حاج محمود درگهانی ، ملا یونس درگهانی، محمد علی خیاط درگهانی، ملا عبدالله کرم ، ملا یوسف و عیسی تاج محمد قاضی بیابان و عباس هادی همگی اهل سیریک از مناطق بلوچ نشین و ملا صالح بلوچ ، احمد شیخ لارکی ، عیسی لارکی، محمد حاجی لارکی، سید عبدالرئوف قتالی خمیری، سید عبدالله خمیری ، سید رضا خمیری، شیخ ابوبکر مدنی، احمد صحاری، سعید صحاری اهل باطنه ی عمان ، محمد علی گرگ اهل کووئی، حاج محمد اهل زینبی ، حاج ملا علی رمچاهی ، ملا محمد اسماعیل خطیب گیاهدان، حاج محمد شاه قشمی ، حاج عبدالرحمن نورائی گیاهدانی ، حاج اسماعیل حاج محمد حاج احمد، شیخ فیل گیاهدانی ، شیخ محمد شریف صالحی مجتهد و عالم زبردست و شهیر رمکان ، شیخ شافعی پسر شیخ قاسم جسمی که از علمای شهیر و صاحب نام قشم بوده است.

وشیخ زکریای کمالی ، شیخ عبدالرئوف نحوی مدیر مدرسه کمالیه و سید محمد هاشم خطیب درگهان و شیخ محمد صالح اسماعیل زاده و حاج احمد ایمانی از زعمای صاحب نام و رجال سیاسی شهر قشم و خلق عظیمی دیگر که در این مختصر مجال برای ذکر یکایک آنها ممکن و میسر نمی باشد.

شاگردان و کرامات شیخان

شیخ سید محمد حبیب قریشی حفظه الله از شاگردان شیخان

شاگردان و کرامات شیخان

شیخ محمد شریف صالحی رحمة الله علیه از شاگردان شیخان

شاگردان و کرامات شیخان

شیخ عبدالرئوف نحوی حفظه الله از شاگردان شیخان

شاگردان و کرامات شیخان

شیخان در کنار شاگردش شیخ عبدالرئوف نحوی مدیر مدرسه کمالیه قشم


کرامات شیخان


بر اساس آنچه منقول است گویند شیخان صاحب کرامات بسیار بوده که اگر بخواهیم به ذکر یکایک آنها بپردازیم در قالب این مختصر ممکن و میسر نمی باشد بنابراین فقط به منظور ارائه و تبیین ملکات روحی و فضایل و کمالات عرفانی شیخ به موردی از آن بسنده نموده و از اطاله ی کلام احتراز می جوئیم.

گویند یکی از مریدان شیخان در یک روز تابستانی به قصد زیارت و دیدار با شیخ عازم قریه ی گیاهدان می شود چون به آبادی می رسد بیدرنگ راه مدرسه را در پیش گرفته و خود را به مدرسه و منزل شیخان می رساند در را می زند و اجازه ی ورود می طلبد در را بر روی او می گشایند و به وی اجازه ی ورود می دهند.

ایشان وارد مجلس شیخ شده و پس از مصافحه و دست بوسی در گوشه ای از مجلس می نشیند. شیخان همچنان مشغول مطالعه و سرگرم تحقیقات است و مثل اینکه به میهمان خویش التفات و توجه چندانی ندارد .

میهمان بر اثر بعد مسافتی که طی کرده است و گرمای طاقت فرسای تابستان بیش از حد تشنه است و انتظار تعارف و نوشیدن آب دارد ناگه چشمان او به کوزه ی آبی که در گوشه ای از مجلس گذاشته شده و لیوانی هم در کنار آن قرار دارد خیره می شود بی صبرانه به سوی کوزه ی آب می شتابد تا رفع عطش کند اما از بخت بد می بیند کوزه خالیست و آبی اندرونش وجود ندارد ناچار بر جای خود می نشیند و منتظر می ماند.

شیخان که گوئی زیر چشمی میهمانش را رصد نموده و بر احوال او واقف گردیده است وی را به نوشیدن آب دعوت می کند اما میهمان که کوزه را برانداز نموده و از خالی بودن آن مطلع گشته است به شیخ می گوید آبی در کوزه نیست اینبار شیخ به میهمانش اطمینان می دهد که کوزه مملو از آب است و او را به نوشیدن آن بار دیگر دعوت می کند.

میهمان که در یقین خود دچار تردید گردیده بار دیگر به سراغ کوزه می رود و آن را خالی می یابد لذا برای اینکه شیخ را از خالی بودن کوزه مطمئن سازد آنرا یکسره وارونه می سازد و دهانه ی آنرا بر زمین قرار می دهد و سپس آنرا بر جای خود می گذارد بدینسان شیخ را از خالی بودن کوزه مطلع می سازد.

پس از لحظاتی شیخ کتاب خود را بر زمین می گذارد و در زیر دیدگان و نگاه حیرت زده و مبهوت میهمان به سوی کوزه می رود و لیوان را در دهانه ی کوزه قرار داده آب سرد و گوارائی از آن خارج ساخته به میهمان خویش تقدیم می کند و سپس به او چنین می گوید گفتم آب در کوزه وجود دارد حالا اینرا بفرمایید و تناول کنید.

شاگردان و کرامات شیخان

مجلس شیخان (محل تدریس و تعلیم وی در سالهای پایانی حیات)


زندگی نامه شیخان
کسب علم و دوران تعلیم و تعلم شیخان
حادثه کشف حجاب و انتقال مدرسه اسماعیلیه به روستای گیاهدان

.......................................
گردآورنده : صالح عبدالله رضوانی
بازديد:4732| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت