« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

شکر (یادآوری نعمتها ، اسباب غفلت از شکر و انواع شکر) | مقالات 30 خرداد 1393
شکر (یادآوری نعمتها ، اسباب غفلت از شکر و انواع شکر)

حمد بی حد خدای یکتا را ***** آنکه جان داد ، عقل و دین ما را
ذات پاکش زعیب و عار بریست ***** خالق آدمی و دیو و پری است

وقتی که بنده ای از بندگان خدا به ما نیکی می کند حاجت ما را برآورده می سازد در کاری به ما یاری می رساند یا گشایشی در کار ما بوجود می آورد یا حداقل برخورد دوستانه و محبت آمیزی با ما دارد نمی دانیم چگونه از او تشکر کنیم چه بسا بگوئیم من نمی توانم لطف شما را جبران کنم و از تشکر کردن عاجزم این در مقابل بنده ای از بندگان خداست که یک کار کوچکی برای ما انجام داده است حال چگونه است حال ما در مقابل پروردگاری که اینهمه فضل و نعمت در اختیار ما قرار داده و این قدر به ما توجه داشته است.

پروردگاری که خود می فرماید: «وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ» هر آنچه که از خدا خواستید خدا به شما می دهد گنجینه های خداوند بی پایان است کافی است شما از خدا بخواهید تا او براساس حکمت خود شما را مستفیض گرداند. خیلی از ما ها که در سن میانسالی و پیری قرار داریم شاید بیشتر از جوانان بتوانیم مفهوم آیه را درک کنیم زمانی آرزوی خانه و ماشین و زن و فرزند داشتیم و آنها را از خدا می خواستیم خدا به ما داد همه ی اینها نعمت هستند و از طرف خدا به ما رسیده است «وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ» جوانان و نوجوانان عزیز برای رسیدن به نعمت عجله نکنیم شما آرزوهای زیادی دارید از خدا بخواهید و با سعی و تلاش خود در مسیر بدست آوردن آن گام بردارید و وقتی نعمتی برای شما محقق شد شکرگذار باشید و آن نعمت را از طرف خدا بدانید سعی نکنید نعمت را از راه حرام و غیر شرعی بدست آورید چرا که چنین نعمتی به نقمت مبدل گشته و خواری و گرفتاری دنیا و آخرت را به دنبال دارد.

خدایی که می گوید: «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا» اگر نعمت های خدا بر خود را شمارش کنید نمی توانید آنها را بشمارید نعمت های خدا بر ما بسیار است هر کس در نفس خود جستجو کند نعمت های زیادی را می یابد که خداوند فقط به او اختصاص داده است مهم شکر کردن و قدردانی این نعمت هاست سعدی علیه الرحمة بسیار زیبا می گوید: از دست و زبان که برآید ***** کز عهده شکرش به در آید.

خدایی که می فرماید: «وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً» بر شما گسترده نعمت های ظاهری که برای شما ملموس و آشکار است و نعمتهای باطنی که از آن اطلاعی ندارید.

واژه شکر با مشتقاتش 75 بار در قرآن کریم ذکر شده است و این اشاره به اهمیت مسأله ی شکر نزد خداوند عزوجل دارد.

شکر آنچنان که راغب اصفهانی گفته ، یادآوری و تصور نعمت و اظهار آن و قدردانی کردن از صاحب آن است .

شکر در مقابل کفر قرار می گیرد آنچنانکه کفر به معنای فراموشی نعمت و پوشاندن آن و ناسپاسی است.

برای اینکه به مسأله ی شکر پروردگار بیشتر توجه داشته باشیم لازم است نعمت های خدا بر خود را متذکر شویم خداوند از ما می خواهد نعمت های خدا را یادآور شویم جایی که می فرماید: «واذکروا نعمة الله علیکم» . ما در اینجا به بعضی از نعمت های بزرگ خدا بر خود اشاره می کنیم:

1- نعمت دین و ایمان

دین و ایمان نعمت بسیار بزرگی است که لازم است در مقابل آن شکر گذار باشیم اگر کمی دقت کنیم به توجه و محبت خدا نسبت به خود پی می بریم خدا آنقدر به ما بندگانش توجه داشت که از میان میلیاردها انسان چه در گذشته و چه در حال و آینده ما را متدین به همان دینی قرار داد که مورد رضایت اوست «إن الدین عند الله الاسلام» ما را گاوپرست و بت پرست و مشرک قرار نداد این توفیق را به ما عنایت فرمود تا تنها در مقابل او سر بر سجده بگذاریم و این فضل و نعمت بسیار بزرگی است.
سیدنا عمر رضی الله عنه بزرگترین مصیبت را مصیبت در دین می دانست و می گفت : در هر مصیبتی که بر من وارد شود من شکرگذار هستم چون خدا آن مصیبت را در دین من قرار نداده است.

2- نعمت اعضاء و سلامتی بدن

خداوند خود به این نعمت بزرگ، ما را گوشزد می کند «قُلْ هُوَ الَّذِي أَنشَأَكُمْ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ» الله کسی است که شما را بوجود آورد و برای شما شنوایی و بینایی و نعمت فکر و اندیشه قرار داد بسیار کم شکرگذارید.

نعمت اعضا و سلامتی نعمت بسیار بزرگی است که ما از آن غافل هستیم و زمانی به قدر آن پی می بریم که آن را از دست داده باشیم.

شخصی نزد یونس بن عبید که از علما و زهاد زمان خویش بود می رود و از تنگی روزی شکایت می کند یونس بن عبید به او می گوید آیا حاضری چشمهایت را به 100 هزار درهم بفروشی می گوید نه یونس می گوید گوشهایت را به 100 هزار درهم می فروشی آن فرد می گوید نه یونس تمام اعضای بدن او را یادآور می شود اما آن شخص حاضر نیست که در مقابل صدها هزار درهم آنها را بفروشد یونس بن عبید به او می گوید تو از تنگی روزی نزد من گله و شکایت داری در حالی که نزد تو صدها هزار سرمایه است . بله اعضای بدن ما سرمایه های ماست ابزاری است که خداوند در اختیار ما قرار داده تا با آنها کسب رزق و روزی کنیم و در مقابل آنها شکرگذار باشیم.

3- نعمت مال و ثروت

مال و ثروت خود نعمت بزرگ و وسیله ای برای امتحان و آزمایش است که آیا در مقابل آن شکرگزاریم و حقش را ادا می کنیم یا ناسپاس و کافر .
امام مسلم در کتاب زهد صحیحش حدیثی را نقل می کند که در آن رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: ( من أصبح منکم آمنا فی سربه معافا فی جسده عنده قوت یومه فکأنما حیزت له الدنیا بحذافیرها) هر کس از شما صبح کند در حالی که ایمن در کنار خانواده و همسرش باشد و بدنش سالم و غذای یک روزش را داشته باشد انگار تمام دنیا به او داده شده است .

بعض از ماها نه تنها قوت یک روز بلکه قوت هفته ها و ماهها و سالها و بعضی حتی قوت نسلهای بعدشان را ذخیره کرده اند .

در این حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم معیار خوشبختی را دارا بودن نعمت سلامتی و آرامش خانوادگی و رزق یک روز می داند پس این نعمت ها که الحمد لله اکثر ماها از آن بهره مند هستیم را دست کم نگیریم و نسبت به آنها شکرگزار باشیم.

4- نعمت امنیت

امنیت در صورتهای مختلف آن نعمت بسیار بزرگی است که شکر را می طلبد . در جای جای قرآن خداوند به نعمت امنیت سیاسی و اقتصادی اشاره کرده است و آنچه از قرآن فهم می شود آن است که وقتی خدا به قومی ، به شهری ، یا به کشوری عنایت و توجه داشته باشد آنها را از نعمت امنیت سیاسی و اقتصادی بهره مند می سازد و بر عکس زمانی که قومی یا شهری یا کشوری مورد غضب خداوند قرار بگیرد خدا با برداشتن این دو نعمت آنها را مجازات می کند .

خداوند در مورد اهل مکه می فرماید: «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ» اهل مکه باید پروردگار این خانه (کعبه) یعنی الله متعال را عبادت کنند همان کسی که امنیت اقتصادی و سیاسی را برای آنها قرار داد شهر مکه بخاطر موقعیت مکانی اش و قداستش نزد عرب تمام زمینه های امنیت اقتصادی و سیاسی را داشت کاروانهای تجاری پیوسته به این شهر می آمدند و تجارت که پشتوانه اقتصادشان بود همواره در تمام فصول سال جریان داشت از جهت سیاسی بخاطر احاطه ریگزارها و قداست کعبه نزد اعراب امنیت کامل بر آن حکم فرما بود، در مقابل این دو نعمت بزرگ که باعث پیشرفت و شکوفایی مکه شده بود خدا از آنها می خواست که شکرگزار باشند.

آیات قرآن بیانگر این مسأله است که بسیاری از عذابهای امتهای قبل نه به خاطر کفر عقیده بلکه بخاطر کفران نعمت نازل شده است.

خداوند می فرماید: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ» نحل 112. خداوند مثال می زند شهری را که از امنیت و آرامش کامل برخوردار بود و از هر طرف روزی آن می آمد (اشاره به امنیت سیاسی و رونق اقتصادی) پس نسبت به نعمتهای خدا ناسپاس شد پس خداوند لباس گرسنگی و ترس را به آنها چشاند (نعمت ثبات و امنیت اقتصادی و سیاسی را از آنها گرفت) و این بخاطر عملکرد خود آنان بود.

ما الحمد الله در منطقه ای قرار داریم که هر دو نعمت را خداوند عزوجل بر ما جاری ساخته پس باید نسبت به آن شکرگزار باشیم و کفران نعمت نکنیم.

یکی از اقوامی که در مورد این دو نعمت مورد امتحان و آزمایش قرار گرفته و خداوند داستان آنها را من باب عبرت برای ما ذکر کرده قوم مأرب است .
خداوند عزوجل می فرماید: «لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ» شهر مأرب در 100 کیلومتری صنعا در یمن قرار داشت قوم سبأ توسط حضرت سلیمان علیه السلام مسلمان شده و موحد بودند، این حادثه (سد مأرب) چندین نسل بعد از موحد شدن آنها اتفاق می افتد و البته بخاطر کفر نعمت نه کفر در اعتقاد.

آنها توانسته بودند سد محکمی برای خود بنا کنند و بواسطه ی آن سد که به سد مأرب مشهور است رونق اقتصادی را به شهر خود بیاورند. خداوند می فرماید: در محل سکونت قوم سبأ نشانه و درس عبرتی است «جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ» خداوند باغهای زیادی از چپ و راست آنها قرار داده بود و سرزمین حاصلخیزی که انواع و اقسام درختان و میوه ها و سبزیجات در آن رشد می کرد. در مقابل این نعمت بزرگ که باعث امنیت و رونق اقتصادی آنها شده بود خداوند از آنها می خواست که از این روزی پروردگار استفاده کنند و شکرگزار باشند چرا که شهر و سرزمینی پاک در اختیار آنها قرار داده و نسبت به گناهان انها آمرزنده است.

از این آیات فهمیده می شود که پشتوانه اقتصادی قوم سبأ کشاورزی بوده است. «فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ» اما آنها بجای شکرگزاری و قدردانی نعمت از شکر آن روی گردان می شوند و خداوند (با تخریب آن سد بزرگ) سیلی ویرانگر را بر آنها می فرستد سیلی که شنزار و بیابان را به زمینهای حاصلخیز آنها منتقل می کند و بجای باغها و درختان زیاد آنها، زمینهایی با پوشش درختان خاردار بیابانی چون کرت و کهور و مقدار بسیار کمی از درخت کنار برای آنها بوجود می آورد. زمین حاصلخیز به بیابانی مبدل شده که بهترین درخت وثمر آن درخت سدر (کنار) است آنهم به مقدار بسیار کم.

«ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ» این عذاب و مجازات بخاطر ناسپاسی آنها بود و آیا ما جز کافران و ناسپاسان را مجازات می کنیم . پس با شکسته شدن سد و وقوع سیل ویرانگر امنیت و ثبات اقتصادی آنها از بین رفت چرا که پشتوانه اقتصاد آنها کشاورزی بود لذا آنها به تجارت روی آوردند و البته هنوز امنیت سیاسی برای آنها وجود داشت خداوند به این امنیت و ثبات سیاسی آنها اشاره می کند و می فرماید: «وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ» یعنی ما بین آنها و بین شهرهایی که در آن برکت انداخته ایم (منظور مکه و بیت المقدس) باغها و روستاهای کوچکی قرار داده بودیم (که هر کدام از آنها با آرامش کامل بدون نگرانی از زاد و توشه و آب و هجوم دشمنان رحل سفر می بست و تجارت می کرد) و در ميان آنها فاصله هاي مناسب و نزديك به هم ترتيب داده بوديم تا شبها و روزها در امن و امان در آنجاها سير و سفر كنند . اما باز آنها قدر این نعمت را نمی دانند و ناسپاسی می کنند و خود خواهان برداشته شدن این امنیت می شوند «فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» امّا ايشان ( مست و مغرور نعمت و قدرت گشتند و همچون بني اسرائيل از خوشيها سير شدند و ) گفتند : پروردگارا ! فاصله هاي ( منازل ) سفرهاي ما را زياد بفرما ( تا فقراي بي سروپا نتوانند همچون ما اغنياء سفر كنند . ) و بدين وسيله به خود ستم كردند و ( ما چنان زندگاني ايشان را پريشان كرديم و در هم پيچيديم كه ) آنان را سخناني ( بر سر زبانها ) نموديم ، و سخت متلاشيشان ساختيم ( و هر كدام را به گوشه اي از جهان پرت كرديم ) . قطعاً در اين سرگذشت ، نشانه هاي عبرت براي همه شكيبايان سپاسگزار است .

در پایان داستان آنها خداوند به نکته ی بسیار مهمی اشاره می کند و می فرماید: «وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» واقعاً ابليس پندار و هدف خود درباره آنان را راست گرداند ( و به كرسي نشاند ) . چرا كه همگي از او پيروي كردند مگر گروه اندكي از مؤمنان.

هدف شیطان همان تعهدی است که شیطان در ابتدای تمرد خود داده است و آن منصرف کردن انسان از شکر است جایی که می گوید: « ثُمَّ لآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ» یعنی از جلو و پشت و از راست و چپ آنها می آیم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت.

حال چه کنیم تا از شکر پروردگار غافل نشویم؟ ما در اینجا به بعضی از اسباب غفلت از شکر اشاره می کنیم تا با توجه به آنها ناسپاس نعمتهای خداوند نباشیم:

1- نشناختن قدر نعمت

ما در نعمتهای بیشماری قرار داریم هر کدام از ما به نفس خود رجوع کند چه نعمتها که خداوند به او داده است نعمت همسر نعمت فرزند نعمت پدر و مادر این دو گوهر گرانبهایی که زمانی به ارزش آنها پی می بریم که آنها را از دست داده باشیم نعمت مال و ثروت این نعمت ها را دست کم نگیریم .

امام مسلم و احمد از ابی هریره رضی الله عنه روایت می کنند که رسول الله صلی الله علیه و سلم در یک حدیث قدسی فرمود: (یقول الله عزوجل یوم القیامة یا ابن آدم حملتک علی الخیل و الإبل و زوجتک النساء و جعلتک تربع و ترأس فأین شکر ذلک) در روز قیامت خداوند می فرماید: ای انسان من تو را بر اسب و شتر سوار کردم نعمت سواره را به تو دادم ماشین و وسیله حمل و نقل را در اختیار تو گذاشتم تو را به ازدواج درآوردم (همه ی این نعمتها از طرف خداست) تو را طوری قرار دادم که پیشرفت کنی و برای خود کسی باشی پس شکر این نعمتها کجاست؟

عامل اصلی عدم آگاهی به قدر نعمت عدم تذکر به نعمت است لذا خداوند در آیات متعدد ما را به نعمتهایش متذکر می شود و می فرماید: « وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا» و می فرماید: «وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» و می فرماید: «وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ» .

2- چشم و همچشمی و حقیر شمردن نعمت های موجود

ما غالبا نعمتهایی را که در اختیار داریم کوچک می شماریم و نعمتهای دیگران را بزرگ و زیاد می دانیم و از این طریق از شکرگزاری نعمت های موجود غافل می شویم رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: ( إذا أحب أحدکم أن یعلم قدر نعمة الله علیه فلینظر الی من هو تحته و لا ینظر الی من هو فوقه) اگر یکی از شما بخواهد قدر نعمت خدا بر خود را بداند باید به زیردستان خود بنگرد و به بالا دستها و ثروتمندان نگاه نکند.

در همین مضمون حدیث دیگری وجود دارد که رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: ( انظروا الی من هو اسفل منکم و لا تنظروا الی من هو فوقکم فهو أجدر الا تزدروا نعمة الله علیکم) به زیر دستان و کسانی که از نظر معیشتی پائین تر از شما هستند نگاه کنید به بالا دست ها نگاه نکنید چرا که شایسته تر آن است که نعمت خدا بر خود را کوچک مشمارید.

اسراف و پایمال کردن نعمت نیز نوعی کفران نعمت است. امام مسلم در صحیحش روایت می کند که یک روز رسول الله صلی الله علیه و سلم تکه نان (یا تکه خرما) افتاده روی زمین را مشاهده کرد آنرا برداشت پاک کرد و خورد و فرمود: (یا عائشة أکرمی کریما فإنها ما نفرت عن قوم قط فعادت الیهم) یعنی ای عائشه آنرا گرامی بدار چرا که نعمت اگر از قومی گرفته شد دوباره به آنها بر نمی گردد.

3- نسبت دادن نعمت به غیر منعم یا نسبت دادن نعمت به اسباب

یکی از عوامل غفلت از شکر نشناختن منعم حقیقی است یعنی همان کسی که نعمت را در اختیار ما قرار داده است . همه می دانیم که نعمت های خدا با وسائط و اسباب به ما می رسد البته شارع شکر وسائط و اسباب را نیز واجب کرده است مثلا وقتی پزشک ما را معالجه می کند لازم است که از او تشکر کنیم اما شفا را باید از خدا بدانیم . خداوند به تشکر از وسائط ما را امر می کند و می فرماید: «ان اشکر لی و لوالدیک» پدر و مادر واسطه وجودی ما هستند لذا نسبت به آنها باید سپاسگذار باشیم اما موجد اصلی ما خداوند است. یا در حدیثی پیامبر می فرماید: ( لا یشکر الله من لا یشکر الناس) کسی که از مردم تشکر نکند شکرگزار خدا نبوده است.

خداوند در عالم هستی نظام اسباب و مسببات را قرار داده است اما باید همواره متوجه باشیم که مسبب اصلی خداوند است و هر نعمتی که به ما می رسد جدای از وسائط با اراده و تدبیر خداوند متعال به ما رسیده است.

پس نباید نعمت را به اسباب و وسائط نسبت داد چرا که باعث برانگیخته شدن خشم و غضب خداوند شده و خسارت دنیا و آخرت را به دنبال خواهد داشت .
نمونه بارز این مسأله قارون است قارون فرد بسیار ثروتمندی بود آنقدر ثروت داشت که قصری از طلا و زمرد و یاقوت برای خود بنا کرده بود. وقتی که از او خواسته شد در راه خدا انفاق کند چه گفت؟ گفت: «إنما اوتیته علی علم عندی» یعنی من با هوش و زرنگی و زیرکی خود به این ثروت رسیده ام نعمت را به الله متعال نسبت نداد و آنرا حاصل هوش و عقل و دانایی خود دانست. نسبت دادن نعمت به غیر منعم در واقع کفر است، زید بن خالد الجهنی روایت می کند که پیامبر نماز صبح را به دنبال بارانی که در شب باریده بود در حدیبیه خواند وقتی نماز تمام شد رو به صحابه کرد و فرمود: (هل تدرون ماذا قال ربکم؟) آیا می دانید پروردگار شما چه فرموده؟ صحابه گفتند: الله و رسوله أعلم رسول خدا فرمود: خداوند عزوجل فرمود: (أصبح من عبادی مومن بی و کافر ، فأما من قال مطرنا بفضل الله و رحمته فذلک مومن بی کافر بالکوکب و أما من قال مطرنا بنوء کذا و کذا فذلک کافر بی مومن بالکوکب) یعنی بندگان من صبح می کنند در حالی که بعضی نسبت به من مومن و بعضی کافرند اما کسی که بگوید باران با فضل و رحمت خدا باریده و به ما رسیده او مومن به من و کافر به ستاره است (اشاره به عقیده ی خرافی که در آن زمان وجود داشت) و اما کسی که بگوید بخاطر فلان ستاره باران باریده او کافر به من و مومن به ستاره است.

هیچ کس حق ندارد افعال خاص خداوند را به غیر او و اسباب نسبت دهد افعالی چون رزق و روزی ، باریدن باران ، اعطای فرزند ، شفای بیماری ، اجابت دعا و آمرزش گناهان فقط و فقط اختصاص به خداوند عزوجل دارد و اگر کسی آنرا به غیر خدا نسبت دهد نوعی کفر ورزیده است.

شکر با قلب و زبان و اعضاء و جوارح صورت می گیرد .

شکر قلبی آن است که وقتی که نعمتی به ما می رسد یا مصیبتی از ما دفع می شود قلبا آنرا از طرف خدا دانسته و نسبت به آن سپاسگذار باشیم . ام المومنین عائشه رضی الله عنها می فرماید: (ما أنعم الله علی عبد نعمة فعلم أنها من عند الله الا کتب الله له شکرها قبل أن یحمده علیها) رواه حاکم.
یعنی وقتی که خدا نعمتی را به بنده ای می دهد و او (قلبا) بداندو معتقد باشد که این نعمت از طرف خدا به او رسیده است، قبل از الحمد لله گفتن (یعنی شکر زبانی) برای او شکرش را خدا می نویسد.

شکر زبانی با گفتن الحمد لله بر هر نعمت صورت می گیرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم در روایتی که مسلم نقل کرده می فرماید: (إن الله لیرضی من العبد أن یأکل الأکلة فیحمده علیها أو یشرب الشربة فیحمده علیها) یعنی خداوند از بنده ای راضی می شود که وقتی خوردنی ای می خورد یا نوشیدنی ای می نوشد ثناگوی خدا باشد و با الحمدلله گفتن شکر خدا را بجا آورد.

شکر با اعضاء و جوارح آن است که از آنها در جهت رضای منعم استفاده کنیم و آنها را در معصیت و گناه بکار نبریم با زبانمان دروغ نگوئیم تهمت نزنیم با گوشمان به غیبت گوش ندهیم و با دست و پا و بقیه ی اعضاء مرتکب معصیت نشویم.

خطبه را با حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و سلم به پایان می رسانیم.

رسول خدا می فرماید: در روز قیامت ندا زده می شود: (لیقم الحمادن) حمادون برخیزند. گروه اندکی بر می خیزند و پرچمی برای آنها برافراشته می شود و وارد بهشت می گردند. صحابه سوال کردند: (من الحمادون؟) حمادون چه کسانی هستند؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: (الذین یشکرون الله علی کل حال) یعنی کسانی که در هر حالتی شکرگزار خداوند هستند و در روایتی دیگر آمده (الذین یشکرون الله علی السراء والضراء) یعنی کسانی که بر خوشی و ناخوشی خدا را شکر می گویند.

……………................................................................
خطبه نماز جمعه گیاهدان مورخه 93/3/16
خطیب: شیخ محمد تشیخ (مدرس مدرسه علوم دینی اسماعیلیه)
بازديد:2836| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت