« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

خطرات شاغل بودن زن | مقالات 10 خرداد 1393
خطرات شاغل بودن زن

اگر در شغلی که بر زن واجب است دقت نظر کنیم درخواهیم یافت آنکه یک وظیفه بسیار مهم حیاتی است تا مادامی که بقای انسان بر این کره خاکی است جهان از آن وظیفه ی زن بی نیاز نخواهد شد همانا آن وظیفه ی مادری است.

محققا فطره لحظات اول تکوین جنین در رحم مادر ، زن را با این وظیفه حیاتی و مهم آماده می کند همانطوری که علمای جنین و انسان شناسان در چکیده تحقیقات مباحث علمی خود می گویند: هنگام التحام حیوان منوی به بویضه در رحم ، اختلاف در تکوین ذکر از تکوین انثی شروع می شود لذا از بدو خلقت و تکوین جنین در رحم مادر کلیه خلایا و یا سلولهای جسم مرد با جسم زن متفاوت و مختلف است.

همچنان اگر در ترکیب و بنیه ی ظاهری جسد زن بنگریم اختلافات بسیار متفاوت جسدی آن با مرد در خواهیم یافت آنکه خلقت و تکوین جسمی زن برای وظیفه مادری و تربیت اولاد و کار منزل است که علم انسان شناسی و علم تربیت گویای آن است.

فراغت مادر برای نوازش یک ضرورت حیاتی و سرنوشت ساز برای هرکدام از مادر و فرزند است که هیچکدام از یکدیگر بی نیاز نخواهند شد پس مادر نیازمند به نوازش است تا آنکه بر حفظ و رعایتش اشراف داشته باشد و از تعمق در درک مایحتاج او لذت ببرد و به ندای او لبیک بگوید و از زمزمه نافهم کودکش لذتمند شود و آنرا استجابت کند.

مادر برای آرامش قلب و صیانت کبد خود نسبت به ولیده اش به همه ی اینها نیازمند است ، آیا در وجود زن شاغل و کارمندی می یابیم آنکه صبح از منزل خارج شود و قلبش برای ترک فرزند و نوزادش اضطراب و وحشت نداشته باشد؟

همچنان طفل برای حیات و رشد نفس خود همواره نیازمند به مادر است ، زیرا علی رغم انواع شیر خشکی که اختراع شده و اختراع خواهد شد همواره شیر طبیعی مادر برای او افضل است که هیچ غذایی با آن مقایسه نتوان کرد اما باید گفت احتیاج طفل به مادرش در حاجات نفسی و تربیتی او عظیم تر از نیاز به شیر است بنابراین خروج زن از منزلش برای شغل ، یعنی اهمال در سیر تکامل و ارتقاء و آن چیزی است که نسل آینده را تهدید به فساد و سوء تربیت می کند و محرومیت ملت از جایگاه شایسته ، زیرا وقتی فرزند تحت حضانت دلسوزانه مادر تربیت نشد تمام امور مجتمع اسلامی که چرخ آن بدست رجال به گردش در می آید مختل خواهد شد.

فرزندی که در پرورشگاه بزرگ شود و یا زیر دست حاضنه ی غیر مادر و یا کلفت غیر دلسوز ، نمی تواند یک مرد سازنده مجتمع انسانی شود.

بنابراین ملازم منزل بودن مادر و اشراف او بر تربیت اولادش یک امر ضروری است و تجربه نیز آنرا ثابت کرده است زیرا فرق عظیم است بین فرزندی که تحت اشراف و حضانت مادر بزرگ شده باشد با فرزندی که تحت حضانت غیر مادر.

در حقیقت شاغل بودن زن به غیر از وظیفه مادری و مربی منزل که بر نرم ابزاری آن خلقت شده است ضرر و زیانهایی به همراه دارد که قابل تصور نیست و از تقدیر عواقب آن عقل عاجز است زیرا ضرر آن محدود به یک خانواده نمی شود بلکه آفت و عواقب آن حیات انسانی و امور معنوی ، مادی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی را مجموعا در بر می گیرد.

که بارزترین و آشکارترین وخامت آن عبارتند از:

1- از بین رفتن اخلاق زن بسبب اختلاط با رجال ، بخصوص در موقع تنگاتنگ قرار گرفتن او با همکاران مرد خود و کنار یکدیگر نشستن و همسفره و هم مشرب بودن .زن وقتی که فضیلت جوهره عنصر جمال خود که همان حیاء و آزرم است از دست داد باعث می شود که مورد تهاجم گرگان بشری و طالبان متعه قرار گیرد .

این تغییر اخلاق زن و انس گرفتن او با رفتارهای گوناگون مردان باعث می شود که شوهرش از چشم او بیفتد و به شوهرش با چشم حقارت بنگرد و در سرپیچی و جواب بر او جرأت پیدا کند که فرجام آن تشتت و تفرقه و انهدام شئون خانواده است.

2- انصراف از منزل باعث فلج بودن حیات اجتماعی می شود ، اولاد از حنان و رأفت مادری محروم می مانند ، شوهر عنصر سکینه و آرامش نفس از دست می دهد از سرکار به منزل باز می گردد تا آنکه با لبخند درخشان و چهره بشاش همسرش روبرو شود و خستگی و بار سنگین کار و تلاش از روی دوش خود سبک کند و همسرش با گوش شنوا و امتثال امر ، از او استقبال کند تا در مورد آنچه از غم و اندوه شغلی به او رسیده با زنش بازگو و درد دل و جبران خاطر کند که ناگهان از همسرش در عوض آن شکوایی شدیدتر و مصیبتی عظیم تر می یابد که بر غم و اندوه و خستگی و درد و المش می افزاید .

بطور مکرر مشاهده شده وقتی که شوهر از زن شاغل خود چنین بد رفتاری و چهره ی عبوسانه می یابد برای آرامش خود مجبور به ازدواج مجدد می گردد.

3- شدیدترین خطر اجتماعی که شاغل بودن زن به همراه دارد انسحاب شغل از جوانان است و راه شغل بر جوانان مسدود کردن ، زیرا زنی که مکلف به تشکیل خانواده نیست و ملزم به تأمین نفقه و مسکن و غیره نمی باشد و حتی نفقه خودش بر عهده ی شوهرش است آمده جای مردان در ادارات و موسسات و شرکتها و غیره پر کرده و هر موسسه و اداره و شرکت که می بینیم متراکم از کارمندان زن است .

پشت سر آنها مردان سرپرست خانواده و عیال وار که هزینه و نفقه چندین نفر از افراد عائله به عهده ی آنهاست بیکار و در حالت حیرت و سرگردانی به سر می برند و یا جوانان تازه فارغ التحصیل که تازه قدم به عرصه حیات گذاشته اند و در آرزوی فرج و گشایش و انتخاب همسر و تشکیل خانواده و تقبل مسئولیت هستند بی کار و سرگردان به این سو و آن سو می زنند. زیرا زنی که فاقد مسئولیت تأمین نفقه خود و افراد عائله است جای او در شغل را پر کرده است.

این است که جوانان غیر متأهل از ازدواج و تشکیل خانواده محروم می مانند زیرا شغلی ندارند که نفقه روزمره خود تأمین کنند چه رسد به قبول مسئولیت تأسیس خانواده ، بنابراین وبال شاغل بودن زن امری است که بر زن و مرد بر می گردد ، زن از متعه حیات زوجیت و خوشبختی زندگی زناشویی محروم می ماند آن هم به سبب حرص و شحی که در اوست.

4- اما از ناحیه اقتصادی ، انتخاب عامل در عرف اقتصاد بر مبنای تولید وافر است و توانایی و اقتدار بر قیام به عمل و کار و تلاش ، لذا با توجه به وضعیت جسمی و دگرگونی حالاتی که در زن مشاهده می شود اشتغال او عنصر اساسی اقتصاد را مختل خواهد کرد زیرا زن در هر ماهی یک بار قاعده می شود که دوره آن غالبا هفت روز است شاید هم بیش از آن ادامه پیدا کند ، در این ایام قاعدگی دچار درد و الم می شود که باعث تغییر مزاجش می گردد و از قدرت و توانایی کاری او می کاهد ، شدیدتر از آن ، دوره بارداری و زایمان که در دو ماه اخیر نباید متکفل وظیفه یا عملی باشد که او را خسته کند ، زیرا در حالتی سخت تر از حالت بیماری قرار گرفته اعصاب او مضطرب ملکه های تفکر و تأمل او ضعیف و در نهایت در حالت بی حوصلگی به سر می برد پس نباید شغلی که مغایرت با حال او دارد به او تحمیل کرد .

همانطوری که اطباء بر آنند : زن بعد از زایمان جراحت رحم و مجاری او در معرض مسمومیت و آلودگی است که در هر آن مستعد ابتلا به امراض گوناگون است و اعضای جنسی او در حال حرکت و تحویل و تحولند تا آنکه به حالت قبل از ولادت تنظیم شود.

این است حالت زن در دوره های حیض و در دوره حمل و بارداری همچنان بعد از زایمان بنابراین او در وضعیتی قرار دارد که باید از کار و تلاش خارج از منزل و از غیر مخصوص به خود که همان مادری و خانه داری و تربیت اولاد است اجتناب ورزد .

آیا مصلحت اقتصادی مملکت و مجتمع ایجاب می کند آنکه زن از وظیفه ی اصلی خود که تربیت اولاد و ساختن رجال فعال اقتصادی به جامعه است بازماند تا آنکه به کاری که در طاقت و توان او نیست در خارج از منزل مشغول باشد؟

با توجه به وضعیت ناتوانی و دگرگونی شهریه و سنویه ای که در او مشاهده می شود مصلحت سیاسی اقتصادی اجتماعی و اخلاقی همه و همه ایجاب می کند تا آنکه زن مشغول به وظیفه اصلی خود ، خانه داری و تربیت اولاد باشد زیرا او در منزل با تربیت کردن فرزندانی شایسته می تواند خدمتی بزرگتر و عظیمتر به اقتصاد و کلیه مصالح سیاسی اجتماعی و اخلاقی مملکت و مجتمع کرده باشد و شغل های خارج از منزل بر دوش جوانان و مردان بگذاریم تا بتوانند با قدرت و توان و موقعیت های توانمند خود ، خانواده ها را تأمین و چرخ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مملکت را به وجه احسن و اکمل بچرخانند و دولت اسلامی نیز بر حسب اقتضاء مصلحت جامعه و بلد اسلامی موظف است آنکه زنان شوهردار به کار استخدام نکند و زنانی که شوهر دارند از کارها برکنار تا نوجوانان فارغ التحصیل که تازه قدم به عرصه حیات و قبول مسئولیت خانوادگی گذاشته اند بکار استخدام شوند زیرا زنانی که شوهر دارند کلیه نفقه و هزینه مایحتاج آنها به عهده شوهر است و شوهران آنرا تأمین می کنند.

بنابراین نیازی به کسب مال و درآمد ندارند دولت نیز با این اقدام خود می تواند جلو مفاسد اخلاقی را بگیرد و همچنان مردان و جوانان بیکار مشغول به کار کند و با شاغل بودن یک مرد جوان یک زن جوان دیگر نیز به سبب خانه داری و تأهل شاغل و تأمین شود . زیرا جوان وقتی که به کار استخدام شد و درآمد مالی کسب کرد ازدواج می کند و تشکیل خانواده می دهد و چندین نفر می تواند تحت تکفل و سرپرستی و نفقه خود اداره کند و زنان نیز تحت تکفل و سرپرستی شوهران مشغول به خانه داری و تربیت اولاد می شوند.

دولت با این اقدام عادلانه خود در ایجاد شغل ، بزرگترین خدمت نه تنها به مملکت بلکه به جامعه انسانی کرده زیرا کشورهای دیگر از او الگو و سرمشق خواهند گرفت و در جهان در تقسیم عادلانه کار و ایجاد شغل بین افراد بشر بزرگترین نیاز جامعه که همانا ایجاد شغل است برآورده خواهد گردید.

........................................................
بر گرفته از کتاب آداب اسلام در نظام خانواده
نویسنده: شیخ میر عبدالله تخت دار رحمه الله
تهیه و تنظیم: سایت مدرسه اسماعیلیه
بازديد:1275| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت