« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

ابوجندل بن سهیل بن عمرو رضی الله عنهما | صحابه و صحابیات رسول 27 فروردين 1393
ابوجندل بن سهیل بن عمرو  رضی الله عنهما

نام و نسب وی:

وی أبو جندل ابن سهيل بن عمرو بن عبد شمس بن عبد ود بن نصر بن حسل بن عامر بن لؤي بن غالب بن فهر عامری قرشی است. نام وی عاص و گفته شده عبدالله می‌باشد.

فضیلت وی:

ایشان از نخستین کسانی است که در مکه به اسلام گروید و در این راه آزار و اذیت‌های فراوانی دید. او فرزند سهیل بن عمرو از سران قریش است. پدرش پس از آنکه وی اسلام آورد او را در غل و زنجیر کرد و از هجرت او جلوگیری نمود.

داستان فرار أبو جندل رضی الله عنه و نجات وی:

در صحیح بخاری داستان وی در صلح حدیبیه از طریق معمر از زهری از عروة از مسور بن مخرمة و مروان بن حکم روایت شده است. در اینجا این داستان زیبا را از صحیح بخاری و دیگر منابع حدیثی ذکر خواهیم کرد.

پس از آنکه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ و سهیل بن عمرو که نمایندگی قریش را بر عهده داشت متن صلح را نوشتند به ناگاه فرزند سهیل که توانسته بود فرار کند در حالی که غل و زنجیر را با خود می‌کشید به آنجا رسید. سهیل تا فرزند خود را دید برخواست و بر صورت او سیلی نواخت و به رسول خدا گفت: ای محمد پس از آنکه به توافق رسیدیم او به اینجا آمده است! رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از سهیل خواست او را به آن‌ها ببخشد و از برگرداندن او صرف نظر کند اما سهیل نپذیرفت.

یکی از بندهای صلح میان رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و مشرکان به این مضمون بود که در صورت فرار کسی از مسلمانان مکه به سوی مدینه باید وی به مشرکان تحویل داده شود اما اگر کسی از مسلمانان مرتد می‌شد و به مکه می‌گریخت مشرکان وی را به مسلمانان تحویل ندهند.

بر این اساس رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ أبوجندل را به مشرکان تحویل داد. ابوجندل که تازه از بند رهیده بود در حالی که توسط سهیل برده می‌شد فریاد می‌زد: "ای مسلمانان! آیا مرا به مشرکان پس می‌دهید تا مرا در دینم به فتنه بیندازند؟" و گفت: "آیا نمی‌بینید از دست آنان چه کشیده‌ام؟" او بسیار شکنجه شده بود.

مسلمانان که پیش از قضیه‌ی حدیبیه انتظار عمره را داشتند و با قبول این صلح، تا یک سال دیگر از آن محروم شده بودند با دیدن این جریان بسیار غمگین شدند. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خطاب به ابوجندل فرمود: "ای اباجندل صبر پیشه کن و امید پاداش آن را داشته باش که خداوند برای تو و مستضعفانی که با تو هستند فرج و راه برون رفتی قرار خواهد داد. ما با آن‌ها پیمان صلح بسته‌ایم و به آنان عهد خدایی داده‌ایم و آنان به ما عهد داده‌اند و ما به آنان خیانت نمی‌کنیم".

پس از آن یکی از مسلمانان به نام ابوبصیر از مکه گریخته و به مدینه آمد. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم وی را نیز به دو تن از مشرکان که در پی او آمده بودند تحویل داد. اما ابوبصیر توانست آن دو را فریب دهد و یکی از آن‌ها را به قتل برساند و بگریزد. وی سپس به منطقه‌ای در ساحل دریای سرخ گریخت و در آنجا پناه گرفت. ابوجندل نیز توانست باری دیگر از مکه بگریزد و به ابو بصیر ملحق شود. کم کم تعداد زیادی از مسلمانان که از مکه گریخته بودند به علاوه‌ی مسلمانانی از قبایل غفار و اسلم و جهینه به آن‌ها ملحق شدند.

آن‌ها که به هشتصد تن رسیده بودند کاروان‌های قریش را که از شام برمی‌گشتنتد مورد حمله قرار می‌دادند تا جایی که قریش به تنگ آمد و از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خواهش کردند که آنان را به مدینه فراخواند! اینچنین بود که ابوجندل و دیگر مهاجران به مدینه رفتند و خداوند همانگونه که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گفته بود برای آن مستضعفان راه چاره‌ای قرار داد.

وفات وی:

أبوجندل - رضی الله عنه - در روز یمامه در حالی که 83 سال سن داشت به شهادت رسید. اما بر اساس روایت ذهبی وی به سال 18 هجری در طاعون عمواس در اردن وفات یافته است.

رضی الله عنه.

.............................
منبع: سایت عصر اسلام
بازديد:1699| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت