« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

دختران پيامبر صلي الله عليه و سلم | اهل بیت رسول 12 بهمن 1392
دختران پيامبر صلي الله عليه و سلم

دختران پيامبر صلي الله عليه و سلم بترتيب عبارتند از: زينب، و رقیه ، و أم كلثوم ، و فاطمه.
"زينب"، پيامبر صلى الله عليه و سلم او را به ازدواج "ابي عاص" در آورد. پس از اينكه ازدواج با مشركين منع شد، پيامبر صلى الله عليه و سلم او را از همسرش كه مشرك بود جدا كرد، ولى بعدا كه "ابي العاص" مسلمان شد پيامبر صلى الله عليه و سلم "زينب" را به او برگرداند.
"رقيه"، پيامبر صلي الله عليه و سلم او را به ازدواج "عتبه بن ابى لهب" در آورد.
"ام كلثوم"، كه خواهر كوچكتر رقيه ميباشد، پيامبر صلي الله عليه و سلم او را به ازدواج "عتيبه بن ابى لهب" در آورد.
"فاطمه زهراء" پيامبر صلى الله عليه و سلم او را به ازدواج على بن ابي طالب در آورد. در حدود 6 ماه پس از وفات پيامبر صلى الله عليه و سلم او نيز وفات كرد.
ولى هنگامى كه خدازند سوره "المسد" (يعنى: تَبَّت يَدا اَبى لَهَب وَ تَبّ) را نازل كرد، ابو لهب و همسرش "ام جميل" كه خداوند او را در قرآن "حمالة الحطب" يعنى "گرد آورنده هيزم" لقب داده است، عصبانى شدند و به پسرانش دستور دادند كه دختران پيامبر صلي الله عليه و سلم را طلاق دهند و ابو لهب به پسرانش گفت كه: "سر من بر سر شما دو تا حرام ميباشد اگر دختران محمد را طلاق ندهيد"، پس پسرانش دختران پيامبر صلي الله عليه و سلم را طلاق دادند، واين طلاق مدت زمان كمى پس از عقد كردن بود و هنوز بين آنها آميزشى رخ نداده بود. (مراجعه به كتاب "الاستيعاب في معرفة الأصحاب" (ص 594).
سپس "عثمان بن عفان" با رقيه در مكه ازدواج كرد و با او به حبشه مهاجرت كرد و در حبشه به پسرى موهوب شد و نام او را "عبد الله" گذاشت و از آن پس كنيه عثمان "ابو عبد الله" شد.
و در جنگ بدر، از آنجاييكه "رقية" مرض "حصبة" داشت و بيمار بود، پيامبر صلى الله عليه و سلم عثمان را كه نيت جهاد داشت امر كرد كه نزد همسرش "رقية" بماند، ولى "رقية" سر انجام بعلت اين بيمارى وفات كرد.
سپس پيامبر صلى الله عليه و سلم دخترش " ام كلثوم" را به ازدواج عثمان رضي الله عنه در آورد، و اين ازدواج در ماه ربيع الاول سال سوم هجرى بود، ولى فرزندى از او نصيبش نشد تا اينكه سرانجام در سال نهم هجرى درگذشت، و از آنجاييكه عثمان با دو تا از دختران پيامبر صلى الله عليه و سلم يكى پس از ديگرى ازدواج كرد، به او "ذي النورين" يعنى: "صاحب دو نور" ميگويند.
اما در مورد اين مسئله كه چرا پسران ابو لهب كه دشمن خدا بود با دختران پيامبر كه رسول لله بود ازدواج كردند به اين علت بود كه در در اوائل اسلام ازدواج مسلمان با كافر هنوز جائز بود و منع نشده بود، و نهى آن بعدا نازل شد كه خداوند فرمود: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ" (الممتحنة / 10) يعنى: " اي‌ مؤمنان‌! چون‌ زنان‌ مؤمن‌ مهاجر نزد شما بيايند پس ‌آنان‌ را امتحان‌ كنيد، خداوند به‌ ايمان‌ ايشان‌ داناتر است، پس‌ اگر آنان‌ را مؤمن‌ دانستيد، آنان‌ را به‌سوي‌ كفار باز نگردانيد، نه‌ آن‌ زنان‌ بر آنان‌ حلال‌اند و نه‌ آن‌ مردان‌ بر اين‌ زنان‌ حلال، و به‌ آنان‌ آنچه‌ خرج‌ كرده‌اند بدهيد، و بر شما گناهي‌ نيست‌ كه‌ با ايشان‌ ازدواج‌ كنيد چون‌ به‌ ايشان‌ مهرهاي‌ ايشان‌ را بدهيد و عصمت‌هاي‌ زنان‌ كافر را نگاه‌ نداريد و آنچه‌ را خرج‌ كرده‌ايد طلب‌ كنيد و مشركان‌ هم‌ بايد آنچه‌ را كه‌ خرج‌ كرده‌اند طلب‌كنند اين‌ حكم‌ الهي‌ است‌ كه‌ در ميان‌ شما حكم‌ مي‌كند و الله داناي‌ با حكمت‌ است."
و پس از اين آيه مسلمانان زنان كافرشان را طلاق دادند، و همچنين ازدواج با زنان كافر نيز منع شد از آنجاييكه خداوند فرمود: "وَلاَ تَنْكِحُواْ المشركات حتى يُؤْمِنَّ" (البقرة / 221) يعنى: " و با زنان‌ مشرك‌ ازدواج‌ نكنيد، مگر آن‌ كه‌ ايمان‌ بياورند"، باستثناى زنان يهودى و نصرانى كه بعدا ازدواج با آنان مباح گرديد پس از نزول آيه: "الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْأِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ" (المائدة / 5) يعنى: "امروز چيزهاي‌ پاكيزه‌ براي‌ شما حلال‌ شده و طعام‌ اهل‌ كتاب‌ براي‌ شما حلال‌ است و عفيف‌ بودن‌، يا آزاد بودن‌ زن‌ مؤمن‌، شرط صحت ‌نكاح‌ نيست‌ بلكه‌ از اين‌ ارشاد الهي‌ استحباب‌ برمي‌آيد نه‌ وجوب‌ بنابراين‌، نكاح‌ كنيز مسلمان‌ و نكاح‌ زنان‌ غيرپاكدامن‌ نيز براي‌ مسلمان‌ حلال‌ است و زنان‌ پاكدامن‌ از كساني‌ كه‌ پيش‌ از شما به‌ آنان‌ كتاب‌ داده‌ شده به‌ شرط اين‌ كه‌ مهرهاي‌ آنان‌ را به‌ آنان‌ بپردازيد و عفت‌ جوينده‌ باشيد نه‌ شهوت‌ رانان، و نه‌ آن‌ كه‌ زنان‌ را پنهاني‌ دوست‌ خويش‌ بگيريد، وهر كس‌ به‌ ايمان‌ كفر ورزد قطعا عمل وي‌ تباه‌ شده‌ و او در آخرت‌ از زيانكاران ‌است."
پس بطور خلاصه ميتوان گفت:
1- در اوائل اسلام ازدواج مسلمان با كافر جائز بود.
2- ازدواج دختران پيامبر صلى الله عليه و سلم با پسران دشمن خدا ابو لهب در اوائل اسلام بود که هنوز جائز بود.
3- هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و سلم دعوتش را آشكار كرد ابو لهب عصبانى شد و دشمنيش را آشكار كرد و همراه همسرش به پسرانشان دستور دادند كه دختران پيامبر صلى الله عليه و سلم را طلاق دهند.
4- طلاق قبل از آميزش بود، و اين اكرامى بود از طرف خداوند به پيامبرش تا اينكه دخترانش در حالت بكر از ازدواج پسران ابو لهب خارج شوند.
5- در اوائل اسلام، ازدواج مسلمان با كافر يك مسئله شايعى بود، ولى بعداً منع شد باستثناى ازدواج با زنان "اهل كتاب".
بازديد:2088| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت