« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

آشنایی با اهل سنت جنوب ایران | مقالات 20 آذر 1392
آشنایی با اهل سنت جنوب ایران

در مناطق جنوبی ایران و در میان سه استان جنوبی هرمزگان، فارس و بوشهرکه دارای سابقه ی دیرینه در تاریخ ایران هستند جمع کثیری از مردم پیرو که پیرو مذهب اهل سنت هستندزندگی می کنند. اهل سنت جنوب ایران برای قرنها دینداری،حفظ هویت تاریخی و زندگی مسالمت آمیز با دیگر اقدام و مذاهب را تجربه نموده اند. در این مقاله اهل سنت ساکن جنوب ایران مورد بررسی قرار می گیرد.

تاریخ مناطق جنوب ایران

جنوب ایران همواره پر خدادها و تنشهای بزرگی را در تاریخ خود تجربه کرده است. پرداختن به این بحث مفصلی را می طلبد. برخی از مقاطع مهم تاریخی جنوب ایران عبارتنداز:

۱ـ در دوران باستان. مردم جنوب ایران را می توان از قدیمی ترین ساکنان سرزمین ایران دانست که پیش از ورود آریایی ها در این خطه ساکن بوده اند. در دوران باستان مردم جنوب ایران از جمله اقوام بومی این سرزمین بوده اند که دو تا پنج هزار سال قبل از ورود آریایی ها در این نواحی سکونت داشته اند. به نوشته «احمد نفیسی» نویسنده «تاریخ اجتماع ایران در دوره پیش از تاریخ و آغاز تاریخ» آریایی ها هنگام ورود به سرزمین ایران، بعد از یک دوره کشمکش طولانی که چندین قرن به درازا کشید اقوام بومی ساکن در ایران را نابود کرده یا در خود ادغام نمودند. اما برخی از اقوام بومی در ایران برای قرنها بعد از ورود آریایی ها به حیات اجتماعی خود ادامه دادند و برخی از آنها تا دوره ی هخامنشی ها در این نواحی می زیسته اند. به هر حال بدلیل شرایط خاص جغرافیایی در جنوب ایران و امکان مهاجرت به سواحل جنوبی خلیج فارس و اینکه آریایی تجربه ی دریانوردی نداشتند، مردم جنوب ایران به عنوان اقوام بومی پیش از ورود آریایی ها کمترین ادغام را با مهاجمان آریایی داشته اند و جزء اقوامی بودند که برای قرنها بعد به طور مستقل به حیات خود ادامه دادند.

۲ـ در دوران ظهور اسلام. مردم جنوب ایران از اولین اقوامی بودند که اسلام را در دوران اولیه آن با میل و خاطر پذیرفتند و در جهت ترویج آن کوشیدند. برخی از منابع تاریخی مثل «بلادزلی» در «فتوح البلدان» زمان ورود اسلام را در دوران خلیفه دوم، حضرت عمر (ض) می دانند که در این دوران اسلام همزمان با ورود مسلمانان از غرب ایران، از جنوب و از طریق خلیج فارس وارد سرزمین ایران شد. اما برخی از منابع و شواهد مثل «مروج الذهب» گویای این است که تاریخ ورود اسلام به این مناطق، زودتر از زمان خلیفه دوم و به زمان مسعودی حیات پیامبر اکرم (ص) باز می گردد. زیرا در آن زمان مناطق جنوبی ایران خصوصاً جزیره قشم تحت حاکمیت سرزمین عمان بوده و مردم عمان در زمان حیات پیامبر (ص) اسلام را پذیرفتند. حکام عمان پذیرش دین جدید را طی نامه ای به دیگر نقاط تحت سلطه خود اعلام نمودند و به دنبال آن دیگر مناطق از جمله مردم قشم در آن زمان اسلام را پذیرفتند.

به هر حال مردم جنوب ایران با آگاهی از دین جدید، بلافاصله اسلام را پذیرفتند و آتشکده های خود را تبدیل به مسجد نمودند و از آن زمان به بعد مناطق جنوبی ایران، خصوصاً سواحل خلیج فارس به مرکزی برای توسعه علوم دینی و نشر اسلام در منطقه تبدیل شد که نتیجه ی آن ظهور صدها عالم و فقیه بزرگ در تاریخ این منطقه بوده است.

۳ـ در عهد استعمار. در حد فاصل قرن ۹ تا یازده هجری جنوب ایران به اوج فرهنگ و تمدن خود رسید. حکومت محلی هرموز در این منطقه، سواحل و جزایر خلیج فارس را تحت سلطه خود در آورد و در سایه خلاء قدرت ناشی از حمله مغول در مناطق مرکزی ایران، به مکانی امن برای تجار، علماء و دانشمندان ایرانی تبدیل شد. در این دوران، تجارت دریایی غرب آسیا در اختیار مردم سواحل جنوبی ایران قرار داشت. در تاریخ ملوک هرموز پادشاهانی بر روی کار آمدند که هر یک در توسعه تجارت، دانش، شعر و فقه اهل سنت کوشیدند تا آنجا که جزیره هرموز(هرمز فعلی) به نگین تجارت دریایی آسیا تبدیل شد. همین امر انگیزه حضور استعمارگران پرتغالی برای حمله های ویرانگر به بنادر خلیج فارس بود. بعد از یک کشمکش طولانی میان مردم خلیج فارس و استعمارگران پرتغالی و اسپانیایی، این منطقه (سواحل و جزایر خلیج فارس) برای یک قرن تحت سلطه استعمارگران قرار گرفت. (۹۴۴٫ق)

جنوب ایران در این دوران از جمله مناطقی در ایران بود که از حمله صفویان برای تغییر مذهب در امان ماند و بدلیل مقاومت مردم و تدبیر حکام محلی این خطه، مذهب اهل سنت که مذهب غالب مردم جنوب ایران از ابتدای ورود اسلام بود، تداوم یافت. تاریخ سلسله ملوک هرموز در زمان شاه عباس و با حمله مشترک نیروهای قزلباش و انگلیسی و فتح جزیره قشم و هرموز و تبعید محمود شاه آخرین امیر هرموز به پایان رسید.(۱۰۳۰٫ق)

۴ـ در عهد معاصر. در دوران افشاریه و زندیه خلیج فارس و مناطق مرزی جنوب ایران همواره دستخوش نا امنی ناشی از خلاء قدرت در ایران و حمله دزدان دریایی بود. در این دوران تنها مناطق لارستان و بستک بدلیل حضور حکام محلی از امنیت نسبی برخوردار بودند. در دوران قاجار برخی از بنادر جنوبی ایران مثل بندرلنگه و بندرعباس به اوج شکوفایی خود رسیدند و به عنوان بنادر مهم تجاری جهان مطرح شدند. اما در زمان پهلوی اول و در پی سیاست کشف حجاب رضاخان، موج خروج جمعیت که غالباً از تجار، معتمدین و علماء بود از این خطه آغاز شد و اغلب این افراد، به مناطقی چون هندوستان، عثمانی و سواحل جنوبی خلیج فارس مهاجرت کردند. خلاء ناشی از مهاجرت گسترده نخبگان از این خطه سبب رکورد و ویرانی بسیاری از آبادی های سواحل جنوبی ایران و عقب ماندگی فرهنگی و اقتصادی مردم جنوب تا سالها و دهه ها بعد شد.

ترکیب جمعیتی

اهل سنت جنوب ایران عموماً در استان هرمزگان، جنوب فارس، شرق بوشهر و بخشهایی از جنوب کرمان ساکن هستند. جمعیت فعلی اهل سنت جنوب ایران ۷۰۰۰۰۰نفر برآورد می شود. غیر از آن وقریب به ۵۰۰۰۰نفر در کشورهای عربی خلیج فارس ساکن هستند.

از نظر نژادی اهل سنت جنوب ایران را به چند دسته مهم می توان تقسیم کرد: بلوچها که غالباً در شرق استان هرمزگان ساکن هستند، اعراب که غالباً در بخش غربی هرمزگان و بخش شرقی استان بوشهر و جزایر همجوار ساکن هستند. مهاجران بخش لارستان فارس که غالباً در مرکز استان هرمزگان ساکن هستند و بومیان محلی مناطق مختلف جنوب. بدلیل شرایط خاص جغرافیایی و موقعیت تجاری شهرهای جنوبی ایران، این شهرها در طول تاریخ همواره با موج مهاجرت از مرکز کشور مواجه بوده است. برخی از این مهاجرتها بدلیل فشارهای مذهبی حکومت مرکزی خصوصاً در عهد صفویه به بعد بوده و برخی دیگر با انگیزه های تجاری و بازرگانی. مهاجرتها در سالهای اخیر با انگیزه کسب و کار، تجارت، سرمایه گذاری و….از سراسر کشور به جنوب ایران بسیار گسترش یافته است. اکثر شهرهای جنوب ایران که تا گذشته نه چندان دور اهل سنت در آن در اکثریت بودند، اکنون از نظر جمعیتی دارای دگرگونی اساسی گشته و اهل سنت در آن به اقلیت تبدیل شده اند. مهاجرت از جنوب ایران برای اشتغال، به مقصد کشورهای دیگر خصوصاً کشورهای حوزه خلیج فارس، در این تغییرات جمعیتی بی تاثیر نبوده است. به طوری که بسیاری از روستاها و آبادی ها جنوب اکثریت جمعیت بومی خود را بدلیل مهاجرت از دست داده اند. در شرایط فعلی در سایه همزیستی مسالمت آمیز اهل سنت و تشیع در شهرهای جنوبی ایران با وجود تغییرات جمعیتی و تبدیل شدن اهل سنت به اقلیت، مساجد و مراکز دینی در این مناطق بسیار فعال هستند. زبان رایج در منطقه جنوب ایران عبارت است از: بندری (با گویش های محلی و لارستانی)، عربی و بلوچی.

وضعیت اقتصادی و اجتماعی جنوب ایران

آبادی ها و شهرها و بنادر جنوب ایران از قدیم الایام مرکز داد و ستد دریایی و تجارت با نقاط دور و نزدیک مثل کشورهای عربی، هندوستان، آفریقا و چین بوده اند. بعد از ورود اسلام رشد آبادی این بنادر دوچندان شد و اسلام از طریق دریانوردان جنوب ایران به دیگر نقاط دنیا مثل آفریقا و جنوب شرق آسیا رفت.تاثیرفرهنگ ایرانی – اسلامی برمردم برشرق آسیا وآفریقا تا به امروز بسیار زیاد است. در زنگبار در آفریقا مهاجران جنوب فارس و منطقه لارستان توانستند برای دو قرن حکومت شیرازی ها را تشکیل دهند و بخش هایی از شرق آفریقا را به تسلط سیاسی، فرهنگی و مذهبی خود درآورند. حزب شیرازی ها تا به امروز یک جریان سیاسی و قومی قوی در شرق آفریقا می باشد که علیرغم چهار قرن جدایی از جنوب ایران و سواحل خلیج فارس اشتراکات فرهنگی، مذهبی و معماری خود را با این خطه حفظ کرده است. دریانوردان جنوب ایران در دوران طلایی خود از قرن پنج هجری به بعد فرهنگ، زبان، ‌اذبیات، ‌معماری و مذهب را به جنوب شرق آسیا و شرق دور بردند. پیشرفت سریع اسلام در کشورهای جنوب شرق آسیا مثل اندونزی، مالزی، تایلند، فیلیپین و کشورهای همجوار نتیجه تبلیغات دینی و مهاجرت تجار و دریانوردان عرب از شبه جزیره عربستان و ایرانی از جنوب ایران بوده است اما آثار فرهنگی ایران بیشتر از اعراب در جنوب شرق آسیا برجای مانده است که از جمله آن می توان به مکاتبات رسمی حکام محلی جنوب شرق آسیا به زبان فارسی اشاره کرد که این امر تا ورود و تسلط استعمارگران به جنوب شرق آسیا در قرن هجده میلادی ادامه داشته است. ورود استعمارگران پرتغالی و اسپانیایی در قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی خلیج فارس و جزایر و بنادر آن را دچار کشمکش جنگ و در گیری های فراوانی نمود و سبب جدایی پیوندهای تاریخی بخش هایی از جنوب خلیج فارس مثل بحرین و عمان با بخش های شمالی آن در ایران شد.

تا گذشته نه چندان دور غالب مردم جنوب ایران به صید مروارید، کشاورزی، دامداری، دریانوردی و ماهیگیری و تجارت مشغول بودندامروزه وجود مناطق آزاد تجاری، صنایع سنگین و بنادر بزرگ، استان هرمزگان و مناطق همجوار آن را به یکی از قطب های بزرگ اقتصادی کشور تبدیل نموده است.

در دو قرن اخیر خیرین و معتمدین جنوب نقش مهمی در آبادانی این منطقه داشته اند. در دوران قاجار و قبل از آن به دلیل ضعف حکومت های مرکزی و عدم خدمات رسانی آن به مردم و به دلیل رونق تجارت منطقه، خیرین که غالبا مرکز تجارت آنها هندوستان و بعدها کشورهای عربی خلیج فارس بوده ،بخش هایی از درآمد خود را به آبادانی منطقه اختصاص دادند. همین امر سبب شده که در طول دو قرن اخیر صدها آب انبار، کاروانسرا، مرکز بهداشتی، مدرسه دولتی، مدرسه دینی،کتابخانه و در سالهای اخیر دانشگاه توسط خیرین ساخته شودو جهت بهره برداری در اختیار دولت و مردم قرار گیرد. این اقدامات که به طور کاملاً مردمی صورت گرفته است نقش مهمی در توسعه فرهنگی و اجتماعی جنوب داشته است.

جنبش های دینی در جنوب

در مورد دین مردم جنوب ایران قبل از اسلام اطلاعات دقیقی در دسترس نیست. اما از آثار موجود می توان حدس زد که آنها مثل مردم سراسر ایران دارای آیین میترایی و بعضاً زرتشتی بوده اند. ورود اسلام به ایران به طور مستقل و جدا از نبرد های مسلمانان با امپراطوری ساسانی در غرب این سرزمین صورت گرفته است. اسلام از طریق عمان وارد جزیره قشم و جنوب ایران شد و در زمان خلیفه دوم حضرت عمر (ض) نیروی دریایی مسلمانان از طریق خلیج فارس به یاری مسلمانان جنوب ایران شتافت و به کشمکش میان مسلمانان و زرتشتی ها به نفع مسلمانان پایان داد.

از آن زمان تا کنون اهل سنت و فقه شافعی مذهب غالب مردم جنوب ایران بوده است. در کنار اهل سنت، شیعیان و خوارج نیز در این مناطق می زیستید که در طول تاریخ زندگی مسالمت آمیزی را با اهل سنت داشته اند. از قرن ۶ هجری به بعد جنوب ایران شاهد رشد تصوف در نقاط مختلف بوده است. آثار فکری برخی از این صوفیان تا به امروز باقیست. به پیروی ازجومذهبی حاکم درسراسر ایران از آن دوران تا کنون شاهد پیوند فقه شافعی و تصوف در جنوب ایران بوده ایم. این تفکر تنها در جنوب ایران محدود نشده، بلکه از این منطقه به دیگر نقاط خلیج فارس نیز انتقال یافته است. بطور کلی فعالیت های دینی در جنوب ایران تأثیر زیادی بر دینداری اعراب سواحل جنوبی خلیج فارس داشته است تا آنجا که بسیاری از علماء بزرگ این مناطق در مدارس دینی جنوب ایران درس خوانده اند.

تصوف در قرن ۶تا۸ هجری رشد زیادی در جنوب ایران داشته است. در این دوران تصوف نقش قاطع در دینداری مردم منطقه داشته است. ابن بطوطه مراکشی در سفرنامه خود از سفر به لارستان و ملاقات با صوفیان و دراویش این خطه یاد می کند که برخی از آنها دارای آوازه و شهرتی فراگیر در جهان اسلام بودند.در منطقه لارستان وشهر خنج خانقاه های زیادی وجود داشته که مرکزتجمع بزرگ ترین صوفیان عصر خود بوده است.متأسفانه تصوف علیرغم خدمات شایان به دینداری مردم در دوران شکوفایی خود، در گذر زمان با انحرافات و بدعتهای فراوانی پیوند خورد، و تا آنجا که بعدها خود به صورت مانعی در برابر روشنگری، اصلاحگری و دینداری مردم در عصر حاضر در آمد.

مدارس و مراکز دینی اهل سنت در جنوب ایران نیز همواره به عنوان پایگاه علوم شرعی و نقلی برای جنوب ایران و دیگر نواحی نقش آفرینی کرده اند. فشارهای مذهبی دوران صفویه علیه اهل سنت مرکز نشین ایران سبب مهاجرت بسیاری از علماء از مرکز این سرزمین به جنوب شد و برخی از آنها در این مدارس مشغول به تعلیم و تدریس علوم دینی شدند.ازاواخردوران صفویه تا اواخردوران قاجارشاهدپراکندگی فعالیت های دینی در جنوب ایران هستیم.جدا ازفشارهای مذهبی در این عصر که شرایط را برای اقامت علما بزرگ در جنوب ایران مشکل می نمود ناامنی و حملات بیگانگان به سواحل خلیج فارس موجب می شد مهاجرت های پی در پی از این خطه به دیگر مناطق صورت گیرد لذا امکان هرگونه فعالیت دینی متمرکز در جنوب ایران نا ممکن می نمود. مدارس دینی اهل سنت جنوب در دوران رضاخان با اجرای سیاست کشف حجاب که مهاجرت علماء بزرگ منطقه را به همراه داشت دچار خسارات فراوان شد، اما در سه دهه اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شاهد احیاگری در میان مدارس دینی اهل سنت جنوب ایران هستیم. در شرایط فعلی قریب به بیست مدرسه دینی با هماهنگی یکدیگر «شورای عالی مدارس دینی اهل سنت جنوب» را تشکیل داده اند. این شورا اقدام به تدوین یک نظام آموزشی یکسان و علمی برای مدارس تحت پوشش خود نموده است و با استفاده از مدرسین و علماء بزرگ جنوب توانسته انسجام دینی و فکری را در این خطه حاکم کند. در کنار این شورا، مکتبخانه های جنوب و هیئت فتوای اهل سنت جنوب ایران در حال فعالیت هستند که هر یک از آنها ضمن استفاده از بهترین منهج های علمی و فقهی توانسته اند به طور شایسته مسئولیت دینداری و آشنایی با علوم قرآنی در جنوب ایران را برعهده بگیرند.

اکنون اکثر اهل مردم اهل سنت در جنوب ایران پیرو مذهب شافعی هستندومسائل فقهی مردم مثل نماز،روزه،حج و…براساس فقه شافعی اجرا می شود.مذهب حنفی در بخش های شرقی هرمزگان رایج است که اکثریت پیروان آنها رابلوچ های ساکن در این مناطق تشکیل می دهند. اقلیتی از حنبلی ها نیز در غرب هرمزگان ساکن هستند که پیروان آن را اعراب مهاجر از سواحل عربستان در سه قرن اخیر تشکیل می دهند.پیروان مذهب شافعی در جنوب ایران نگاه تحقیقی به این مذهب دارند.همین رویکرد سبب شده تا در جنوب ایران فقه شافعی تنها جنبه سنتی و خشک نداشته باشد و به عنوان یک فقه پویا مطرح شود.علما شافعی مذهب در جنوب ایران با این شیوه از تجربیات فقهی دیگر مذاهب استفاده کرده وضمن فراهم نمودن فعالیت برای مذاهب و گروه های مختلف زمینه را برای پویایی و تطبیق این مذهب با مقتضیات زمان فراهم نموده اند.

آشنایی با شهرهای مهم جنوب ایران

۱ـ بندرعباس. تاریخ این شهر به محله کوچکی بنام سورو باز می گردد که از دوران مادها تا کنون وجود داشته است. بعد از سقوط هرموز در قرن۱۶ میلادی شهر جدیدی در نزدیکی این آبادی بنا شد که آن را بندر عباس نامیدند. نام قدیمی آن بندر گمبرون است و پرتغالی ها آن را “کامراو” یا بندر خرچنگ می نامیدند. بندرعباس بعد از فتح هرموز توسط شاه عباس به این نام تغییر داد. این شهر در بسیار از مقاطع تاریخ دارای دوران با شکوهی بوده و به عنوان شهری تجاری، از قدیم الایام محل دادوستد تجار بزرگ و شرافتمند و دریانوردان خلیج فارس، دریای عمان اقیانوس هند بوده است. بندرعباس تا به امروز شهری مهاجر پذیر است و مهاجرت به آن بدلیل وجود بنادر بزرگ کشور در آن، مثل بندرشهیدرجایی افزایش یافته است. جمعیت فعلی این شهر قریب به ۵۰۰ هزار نفر است که بیش از نیمی از آنها مهاجر هستند. در این شهر مساجد متعددی از اهل سنت وجود دارد که قدمت برخی از آنها به چند قرن قبل باز می گردد. بندرعباس امروزه شهری زیبا در کنار خلیج فارس است که سالیانه مهمان میلیونها مسافر از سراسر کشور است.

۲ـ بندرلنگه. از تاریخ دقیق این شهر خبری نیست، اما در دوره ی هخامنشیان از شهری آباد بنام “گوگانا” نام برده می شود که احتمال می رود بندرلنگه فعلی باشد. بندرلنگه در طول تاریخ شاهد هجوم زیادی از سوی بیگانگان بوده است. مهمترین آن، تهاجم اعراب جواسم در دوران کریم خان زند می باشد. دوران طلایی بندرلنگه به عهد قاجار باز می گردد، زیرا در این دوره بندرلنگه بعد از بصره مهمترین بندر تجاری خلیج فارس بود و تجارت دریایی اروپا و شرق آسیا را به ایران و خاورمیانه پیوند می زد در زمان رضاخان و در پی اجرای سیاست کشف حجاب توسط وی بسیاری از تجار و علماء بزرگ بندرلنگه و اطراف آن به خارج از کشورمهاجرت کردند و از آن زمان تا کنون این شهر نتوانست شکوه و جلال گذشته خود را به دست آورد.

۳ـ جاسک. جاسک در شرق استان هرمزگان واقع شده است و قدمت آن به دوران باستان بازمی گردد. این شهر یکی از کانون های معتبر آیین میترا در عهد باستان بوده است. جاسک در طول تاریخ گاه جزء سیستان، کرمان یا هرموز بوده است. «تهمتن بن تورانشاه» معروف به سلطان قطب الدین در سال ۱۳۳۰٫ م در جاسک حکومت می کرده است. وی که از پادشاهان بزرگ ملوک هرموز بوده است. در شرایط فعلی بندرجاسک شهری آباد برای تجارت دریایی با عمان، هند و پاکستان محسوب می شود.

۴ـ قشم. قبل از اسلام جزیره قشم را با نام های مختلف مثل «لافت» «ایرکانان» «بنوکاوان» و… می نامیدند. آثار تاریخی دوران هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و اسکندر در جزیره قشم موجود است. در صدر اسلام، اسلام از راه عمان و سپس بحرین وارد قشم شد و آتشکده ها در این جزیره تبدیل به مسجد گردید. یکی از اولین مساجد این دوران در روستای کوشه بنام مسجد شیخ برخ تاکنون موجود است. مردم قشم از آن زمان تا کنون در پایبندی به دین اسلام زبانزد هستند.

مردم جزیره قشم در طول تاریخ شاهد انواع تهاجمات بوده اند که برخی از آنها به حمله اعراب جنوبی، برخی به استعمارگران، و برخی به حکومت های خود کامه مرکزی خصوصاً در عهد صفویه و زندیه باز می گردد. در شرایط فعلی شهر قشم به صورت منطقه آزاد تجاری اداره می شود و اغلب مردم آن به تجارت دریایی یا ماهیگیری مشغول هستند.

۵ـ بستک. تاریخ بستک برای قرنها به تاریخ شیراز و استان فارس و منطقه لارستان پیوند خورده است. بستک از جمله مناطقی بود که در زمان یورش مغول با درایت ابوبکربن سعد زنگی (اتابک فارس) در امان ماند. در دوران بعدی بستک شاهد خوانینی بود که دولتی محلی و نیمه مستقل تشکیل دادند. خوانین پرداخت با خراج به حکومت های محلی بستک را اداره می کردند. در سالهای اخیر بستک از نظر علمی و شهر سازی از پیشرفت زیادی برخوردار بوده است و مسجد جامع این شهر از زیباترین معمارهای منطقه محسوب می شود. مردم این شهر و اطراف آن در علم پروری الگویی برای منطقه جنوب هستند.

۶-اوز. اوز نام شهری در جنوب فارس که بازمانده از دوران کهن و جلوه ای از فرهنگ نیکوکاری مردمان فارس است. اوز از شهرهای مهم لارستان می باشد. لارستان قبل از اسلام منطقه ای آباد و پر جمعیت بوده و بعد از اسلام در جنوب فارس همواره کانون دانش پروری و فقه شافعی بوده است. از این منطقه علماء بزرگی برخاسته اند که هر یک نقش مهمی را در بیداری دینی جنوب ایران و حتی دیگر کشورهای منطقه ایفاء نموده اند. مردم اوز از دیرباز دانش پرور و بازرگان بوده اند. مهاجرت از منطقه اوز به دیگر نقاط سبب شده تا فرهنگ و زبان اوزی در اکثر شهرهای جنوبی ایران و دیگر کشورهای عربی و هندوستان شناخته شده باشد. در اکثر شهرهای جنوبی ایران و کشورهای عربی منطقه، محلاتی بنام محلبه اوزیها شکل گرفته است. این محلات حاصل مهاجرتهای مردم اوز در سه قرن اخیر به دیگر مناطق بوده است.

مردم اوز در امور خیریه بسیار فعال هستند، به همین دلیل آثار فعالیت خیریه این مردم در جنوب ایران و سایر کشورهای منطقه خصوصاً هندوستان و کشورهای عربی خلیج فارس همواره مشهور بوده است.

۷-خنج.خنج شهری باستانی در منطقه لارستان است با بیش از ۲۰۰۰ سال سابقه ودارای ده ها اثر گرانسنگ از دوران هخامنشیان و ساسانیان. خنج بعد از اسلام یکی از مراکز بزرگ تصوف و علوم دینی در ایران بوده و ده ها خانقاه معروف در آن وجود داشته است. ابن بطوطه مراکشی در سفرنامه خود در قرن هشت هجری در سفر به خنج ازآبادانی این شهر و وجود دراویش و صوفیان بزرگ در آن می گوید. خنج در طول تاریخ علماء بزرگی را تقدیم منطقه فارس نموده است که از جمله آنها می توان از شیخ رکن الدین دانیال و شیخ ابودلف محمد خنجی یاد کرد. تا دو قرن قبل خنج یکی از شهرهای پر جمعیت ایران بوده، ولی به دلیل مهاجرت و بیماری امروزه جمعیت آن بسیار کاهش یافته است. پایداری مردم این شهر در حفظ مذهب اهل سنت یکی از دلایل حفظ این مذهب در منطقه لارستان از زمان صفویه تا کنون بوده است. یکی از دانشمندان بزرگ منطقه خنج فضل الله محمد خنجی اصفهانی است. وی در قرن نهم هجری می زیست و پدرش جمال الدین از علماء بزرگ خنج و شیراز بوده است. وی بدلیل فشار صفویان برای تغییر مذهب به منطقه ترکستان مهاجرت نمود. آثار مختلفی از وی بر جای مانده است که مهمترین آن «عالم آرای امینی» است.

۸-سیراف. این شهر یکی از قدیمی ترین بنادر تاریخی ایران است که در استان بوشهر در بخش کنگان واقع شده است. سیراف شهری باستانی و دارای معماری خاص خود است اکثر مورخان اسلامی مثل مسعودی، استخری، سلیمانی سیرافی، ابن بلخی و یاقوت حمودی از زیبایی، عظمت و دریانوردی مردم این شهر یاد کرده اند. سیراف در گذشته شهری پر جمعیت بوده که آثار سکونت رومیان، چینی ها و یونانیان و گورستان زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان، مانویان، بودائیان در آن موجود است. این آثار از آبادانی آن وعالم گیر بودن رونق و آوازه این شهرحکایت دارد.سیراف در سال ۳۶۷ هجری قمری و به دنبال یک زلزله مرگبار به ویرانه ای تبدیل شد که امروزه تنها آثار کمی از آن بر جای مانده است. کسانی که از این زلزله جان سالم به در بردند به دیگر مناطق مثل بوشهر و بندر طاهری مهاجرت کردند و سبب آبادانی این شهرها شدند. امروزه، شهر سیراف محل گردشگران و محققان برای یافتن آثار تاریخی در جنوب ایران است.

مدارس دینی اهل سنت جنوب ایران

مدارس دینی و علوم اسلامی در مناطق جنوبی ایران از دیرباز نقش مهمی در ترویج فرهنگ دینی و دینداری مردم منطقه ایفا نموده اند. مدارس دینی فعلی در مناطق جنوب ایران دارای سوابق متفاوتی هستند و قدمت برخی از آنها به قرنها قبل باز می گردد. در گذشته تعداد این مدارس چندان زیاد نبود و برخی از علماء بطور خصوصی ودر کنار مکتبخانه ها به تعلیم علوم دینی می پرداختند. اما در کنار آن، مدارس دینی وجود داشته که بطور متمرکز محل علم آموزی طلاب بوده و حاصل تلاش این مدارس دینی ظهور صدها عالم، فقیه، قاضی، امام جمعه و… بوده است و دامنه خدمات رسانی این افراد غالبا فراتر از جنوب ایران بوده است. بطوریکه در برخی از مدارس دینی جنوب ایران، طلاب از سراسر حوزه خلیج فارس مخصوصاً سواحل جنوبی و عمان برای کسب علم به این مدارس می آمدند.

شواهد تاریخی گویای اینست که از بدو ورود اسلام تاکنون مدارس دینی در منطقه جنوب ایران فعال بوده اندو در هر دوره ای علماء بزرگ و فرهیخته آن عصر مدارسی را برای حفظ پیوند مردم جنوب با فقه و احکام اسلامی ایجاد کرده اند. برخی از مدارس دینی مهم جنوب ایران که تا به امروز فعالیتشان تداوم یافته است، عبارتنداز:

۱- مدرسه علوم دینی سلطان علماء بندرلنگه. مدرسه دینی سلطان علماء بندرلنگه در سال ۱۳۳۶ه.ق توسط علامه مرحوم شیخ «عبدالرحمن سلطان العلماء بستکی» تأسیس گردید. این مدرسه دنباله مدرسه علوم دینی سلطان العلماء بستک است. شیخ عبدالرحمن سلطان العلماء بستکی از علماء بزرگ دوران قاجار است که نقش مهمی در بیداری و دینداری مردم در منطقه بستک، بندرلنگه و جزایر خلیج فارس داشته است. وی به دلیل اختلافی که با یکی از خوانین بستک داشت درسال ۱۳۱۴ ه.ق به بندرلنگه مهاجرت کرد. شیخ عبدالرحمن سلطان العلماء از خیرین بزرگ این خطه محسوب می شد که با ساخت آب انبار، مسجد و اماکن عمومی به یاری مردم این منطقه شتافت.

بعد از وفات ایشان فرزندش شیخ «محمد علی خالدی سلطان العلماء» به مدیریت این مدرسه پرداخت.شیخ محمد علی خالدی سلطان العلماء به رونق و تجدید بنای این مدرسه اهتمام ورزید. اکنون این مدرسه دارای طلاب زیادی از پسر و دختر در سطح و رشته های مختلف است. مدیریت فعلی مدرسه سلطان العلماء بندرلنگه، بر عهده شیخ «محمدعلی امینی» از علماء جزیره قشم است.

۲- مدرسه علوم دینی کمالیه. این مدرسه در روستای بندحاج علی در جزیره قشم واقع شده است و قدمت آن به ۴۰۰سال قبل باز می گردد. مدرسه علوم دینی کمالیه برای مدتها مرکز نشر علوم دینی و زبان عربی در منطقه بوده است و بسیاری از افراد از کشورهای عربی منطقه برای کسب علوم به این مدرسه می آمدند. بنای اولیه مدرسه علوم دینی کمالیه در روستای گربه دان بنا شد.در دوران جدید مدرسه علوم دینی کمالیه توسط مرحوم شیخ «محمد کمالی» احیا گردید. ایشان تدریس در مدرسه را بر اساس فقه شافعی بنا نهاد. اصل این مدرسه در روستای کاروان در جزیره قشم قرار داشته و خاندان آل کمال که همگی از علماء و بزرگان جزیره بوده اندو نسل آنها به فرزندان انصار از مدینه بازمی گردد، اداره این مدرسه را در علوم مختلف مثل فقه، حدیث، نحو، تفسیر، اصول، تجوید، بلاغت، تاریخ و…. بر عهده داشته اند. بعدها این مدرسه به بند حاج علی انتقال یافت و اکنون این مدرسه با۶۰طلبه به فعالیت خود ادامه می دهد. این مدرسه بعد از دوران موسس آن (شیخ محمد کمالی) توسط اولاد او که همگی از بزرگان و علماء بودند نسل اندر نسل اداره می شده است. برخی از فرزندان و نوادگان شیخ محمد کمالی، عبارتند از: شیخ زکریا، شیخ محمد، شیخ احمد و شیخ ابراهیم کمالی. این افراد برای چند قرن چراغ معرفت و علوم دینی را در سواحل خلیج فارس و جزایر آن زنده نگه داشتند. مدیریت فعلی مدرسه کمالیه با شیخ عبدالرئوف نحوی می باشد که با همکاری برادرش شیخ عبدالجواد نحوی آن را اداره می کند. مدرسه دینی کمالیه ( بند حاج علی) دارای کتابخانه قدیمی است که عموم کتابهای آن خطی بوده و توسط علماء آل کمال در خصوص فقه و قضاوت نوشته شده است. قدمت برخی از این کتابها به سال ۱۱۲۸ه.ق و۱۱۹۸ه.ق بر می گردد. برخی از این کتابها توسط علماء آل کمال در قشم و برخی دیگر توسط این علماء در دیگر نقاط مثل مکه نوشته شده است.

۳- مدرسه علوم دینی صدر اسلام. این مدرسه در بندرخمیر تأسیس شده است و بانی آن مرحوم «سید امیر شیخ» (متوفی۱۴۱۶ه.ق) از علماء بزرگ منطقه بندر خمیر می باشد. مدرسه دینی صدرالاسلام خمیر ادامه مدرسه دینی محمدیه دژگان در نزدیکی خمیر است، که در زمان خود دارای آوازه ای منطقه ای بوده است. مدرسه دینی محمدیه دژگان در سال ۱۲۶۵ه.ق با حمایت شیخ محمدخان بستکی حاکم دژگان و توسط سید محمدعالم مشهور به «صدرالاسلام» (متوفی۱۳۲۷ه.ق) تأسیس شد. دراین مدرسه علوم مختلف بر اساس فقه شافعی تدریس می شده است. مرحوم صدرالاسلام که تحصیلات خود را در الازهر و مکه گذرانده بود، با تأسیس این مدرسه نقش مهمی در رونق دینی در جنوب ایران داشته است. مدرسه دینی صدرالاسلام بعدها به بندرخمیر منتقل شد و مدیریت فعلی این مدرسه با سید عبدالجلیل قتالی فرزند سید امیرشیخ است.

۴- مجتمع دینی بستک. مجتمع دینی بستک را می توان بزرگترین مرکز دینی و علوم اسلامی در جنوب ایران دانست، که بشکلی کاملاً علمی اداره می شود. این مدرسه ادامه مدرسه دینی سلطان العلماء بستک است که توسط مرحوم شیخ عبدالرحمن بستکی سلطان العلماء در دوران قاجار تأسیس شد. این مدرسه در دوران طلایی خود در گذشته بخش وسیعی را از جنوب ایران برای خدمت رسانی دینی تحت پوشش خود قرار داده بود و نقش مهمی در آبادانی منطقه ایفاء می کرد. اما از دو دهه قبل با برنامه ریزی علماء بزرگ منطقه بستک و تحت راهنمایی شیخ «عبدالکریم محمدی» مفتی اعظم اهل سنت جنوب مجتمع دینی بستک با رویکردی دینی و فرهنگی و در فضای آموزشی بسیار مناسب در بستک راه اندازی شد. در این مجتمع دینی علوم مختلف اسلامی تدریس می شود و سالیانه صدها طلبه دختر و پسر از سراسر جنوب ایران و دیگر نقاط کشور در آن کسب علم می نمایند.بخش پسران مدرسه سلطان العلما نام داردوبخش خواهران آن باحمایت زنی نیکوکار بنام منیره فکری راه اندازی شده است.

۵ـ مدرسه علوم دینی شیخ ضیایی بندرعباس. این مدرسه در دهه ۶۰ هجری شمسی با مدیریت مرحوم شیخ «محمد صالح ضیایی» و حمایت مرحوم «سید عبدالرحیم خطیب» امام جمعه وقت بندرعباس در جهت توسعه علوم دینی در بندرعباس راه اندازی شد. اکنون این مدرسه دارای مدرسینی مجرب و طلاب فراوانی از پسر و دختر از مناطق و شرق هرمزگان، جزیره قشم و حومه بندرعباس است. مدیریت فعلی این مدرسه با شیخ عبدالوهاب ضیایی است.

۶ـ مدرسه علوم دینی امام شافعی اوز. این مدرسه در واقع ادامه مدرسه علوم دینی احمدیه اوز است. مدرسه علوم دینی امام شافعی اوز در دو دورۀ مقدمات و متوسطه در اوز لارستان فعالیت می کند که بدلیل برنامه مناسب آموزشی مناسب و وجود اساتید مجرب، طلاب از سراسر استان هرمزگان و استان های همجوار برای تحصیل به آنجا می آیند.این مدسه با تلاش شیخ محمدصالح ضیایی راه اندازی شد. در کنار این مدرسه دینی، مدرسه دینی احمدیه اوز قرار دارد که در مقطع دورۀ عالی برای طلاب علوم دینی محل کسب علم می باشد.

۷-مدسه علوم دینی اسماعیله قشم. این مدرسه توسط محمدرشاداسماعیلی در شهر قشم راه اندازی شده است و اکنون با این نام در جزیره قشم مشغول به فعالیت است.

غیر از مدارس نامبرده مدارس دینی فعال و تاریخی دیگری نیز در هرمزگان هستند که پرداختن به همه آنها از حوصله این مقاله خارج است.

برخی از علماء بزرگ و تأثیر گذار معاصر در جنوب ایران

در دوران معاصر تعداد علماء بزرگ و فرهیخته که هر یک نقش عمیق در بیداری دینی در جنوب ایران و سایر مناطق داشته اند بسیار زیاد است. در اینجا برخی از بزرگان به شرح ذیل معرفی می شوند.

۱-علامه شیخ حاجی احمد بزرگ. ایشان اهل کوهیچ و در عصر خود مفتی بستک و مدرسه علوم دینی کوهیچ بستک بوده اند. دوران تحصیل علوم دینی را در حجازوالازهر گذراند و بعد از بازگشت به منطقه بستک به احیا فعالیت قرآنی از طریق مکتب خانه و ترویج علوم دینی از طریق مدرسه علوم دینی کوهیچ بستک پرداخت. وفات وی در سال ۱۳۰۰ هجری قمری بوده است.

۲ـ مرحوم سید امیر شیخ قتالی. وی فرزند سید محمد عالم صدرالاسلام است که به همراه پدرش از علماء بزرگ و احیاءگر منطقه بندرخمیر و دژگان بوده است. برخی از فرزندان ایشان مثل سید عبدالباعث قتالی (امام جمعه اهل سنت بندرعباس)، سید عبدالجلیل قتالی (رئیس مدرسه علوم دینی اهل سنت بندرخمیر)، سید عبدالرئوف قتالی (امام جمعه بندرخمیر) و سید عبدالمنعم قتالی در حال حاضر دارای فعالیت فرهنگی و دینی هستند.

۳ـ مرحوم سیدعبدالرحیم خطیب. ایشان فرزند سید احمد قاضی از سادات روستای گیاهدان در جزیره قشم است که خود علماء بلند آوازه دوران حیات خود بوده است. سیدعبدالرحیم خطیب دوران تحصیل را نزد پدر و سپس در مدرسه دینی آل کمال در جزیره قشم و سلطان علماء در بندرلنگه گذراند. ایشان بعد از چند دهه خدمت به عنوان امام جمعه بندرعباس و نگارش کتب ارزشمندی مثل «شیخین وصهرین» در سن ۹۷ سالگی در سال ۱۳۷۷٫ هـ . ش در بندرعباس وفات یافت.

۴ـ شیخ محمد علی خالدی سلطان العلماء. ایشان فرزند شیخ عبدالرحمن بستکی سلطان العلماء که مؤسس مدرسه علوم دینی در بستک بود. شیخ محمد علی خالدی سلطان علماء علاوه فقاهت، محقق و نویسنده بوده و ده ها کتاب را در علوم مختلف دینی به رشته تحریر در آورده است. همچنین منطقه جنوب همواره از خدمات خیریه ایشان در عرصه های مختلف مثل ساخت آب انبار، مسجد و کتابخانه بهره برده است. ایشان در قید حیات می باشند و در دبی ساکن هستند.

۵ـشیخ عبدالرئوف نحوی. ایشان وارث علمی آل کمال می باشند و مدیریت مدرسه علوم دینی بند حاج علی(کمالیه) را در جزیره قشم بر عهده دارند. وی به همراه برادرش شیخ عبدالجواد نحوی در امور دینی و مسجد سازی فعال می باشد.

۶ـ مرحوم شیخ محمد صالح ضیایی. ایشان دانش آموخته مدرسه علوم دینی در مدینه منوره می باشدکه بعد از بازگشت به ایران نقش مهمی را در احیاگری دینی و اجتماعی اهل سنت جنوب ایران خصوصاً بندرعباس ایفاء نمود. میراث زحمات او شاگردان فراوانی است که امروزه هر یک عالم بزرگی در منطقه جنوب هستند و مدرسه علوم دینی بندرعباس که به نام ایشان مزین است و اکنون توسط برادرش شیخ عبدالوهاب ضیایی اداره می شود. ایشان در سایر نقاط جنوب ایران خصوصاً لارستان منشأ برکات فراوان و رشد دینی در میان اهل سنت بوده است.

۷ـ شیخ عبدالکریم محمدی. از علماء بزرگ لارستان که دوران تحصیل خود را در مدینه منوره گذراند. ایشان بعد از بازگشت به ایران نقش مهمی در انسجام مدارس دینی اهل سنت جنوب ایران و ارتقاء علمی این مدارس ایفاء نمود و اکنون به عنوان مفتی اعظم اهل سنت جنوب مشغول به فعالیت می باشد.

۸ـ شیخ محمد علی امینی. رئیس مدرسه علوم دینی سلطان علماء بندرلنگه و از علماء بزرگ جزیره قشم که دارای فعالیت های گسترده فرهنگی و دینی در این دو منطقه است.

۹ـ شیخ عبدالرحیم خطیبی. امام جمعه اهل سنت شهر قشم، از بزرگان علم حدیث در منطقه و عضو هیئت فتوای اهل سنت جنوب ایران.

۱۰ـ مرحوم شیخ عبدالله انصاری. ایشان فرزند شیخ ابراهیم انصاری است که در سال ۱۳۴۰ هـ . ق در روستای چاه مسلم در در حوالی بندرلنگه به دنیا آمد. شیخ عبدالله انصاری دوران تحصیل علوم دینی خود را در مکه گذراند و سپس برای خدمت رسانی به قطر رفت. حضور ایشان در قطر حاوی خدمات دینی فراوانی بود از مهمترین فعالیت های ایشان می توان به تأسیس اداره امور دینی و تأسیس رصدخانه در کشور قطر یاد کرد که این رصد خانه بعدها مبنای تدوین و تنظیم تاریخ هجری قمری در جهان اسلام گشت. راه اندازی اداره «احیاء تراث الاسلامی» از جمله فعالیت های گرانبهای دیگر شیخ عبدالله انصاری می باشد. این مؤسسه با چاپ و تفسیر هزاران کتب ارزشمند دینی و علمی انتشار آن در مصر، عربستان، هند و سایر نقاط جهان، علوم مثل حدیث، فقه، عقیده، سلوک، تاریخ، ادب، لغت را به صورت مکتوب در به اختیار طالبان قرار می داد. شیخ عبدالله انصار عضو بسیاری از انججمن های خیریه بزرگ در جهان اسلام می باشد. ایشان دارای تألیفات و تحقیقاتمتعددی است و توفیق مصاحبت و همکاری دینی و خیریه با بسیاری علماء بزرگ جهان اسلام مثل دکتر یوسف قرضاوی را داشته است.

۱۱ـ شیخ محمد صالح پردل. ایشان اهل و ساکن سورو بندرعباس می باشد که علوم دینی را در مدینه منوره گذرانده است و بعد از بازگشت به ایران با سخنرانی های جذاب و برگزاری کلاسهای دینی نقش مهمی در بیداری دینی نسل جوانان و بانوان جنوب داشته است.

۱۲ـ مرحوم شیخ حاج احمد اوزی فقیهی. شیخ فقیهی از علماء و بزرگان فرهیخته منطقه اوز و لارستان بوده است که برای سالها به عنوان مفتی اعظم منطقه لارستان در این خطه مشغول به فعالیت بوده است. اجداد ایشان همگی از علماء بزرگ منطقه بوده اند و خود ایشان در زهد و سلوک رفتاری سر آمد بوده است.برخی از بزرگان اهل سنت جنوب مثل شیخ محمد صالح ضیایی در محضر ایشان کسب علم نموده اند. ایشان بنیانگذار مدرسه علوم دینی احمدیه اوز است. این مدرسه براساس تدریس فقه شافعی در اوز بنا شد. مرحوم شیخ فقیهی دارای آثار و تألیفاتی است که برخی از آنها در بمبئی (هندوستان) به چاپ رسید. در گذشته محله اوزیها در بمبئی وجود داشت که ساکنین آن را اوزیهای مهاجر به هندوستان تشکیل می دادند. این افراد به دنبال سیاست کشف حجاب توسط رضاخان به این شهر مهاجرت نمودند. اکنون دراوز شیخ عبدالعزیز قاضی زاده مفتی اوز و عضو هیئت فتوای اهل سنت جنوب ایران به عنوان عالمی فرهیخته و استاد فقه در منطقه لارستان به عنوان وارث علمی آن مرحوم در قید حیات می باشد.

۱۳-شیخ محمد شریف صالحی رمکانی. ایشان از خاندان علما در روستای رمکان در جزیره قشم بوده اند. مدرسه دینی ایشان در رمکان در زمان خود یکی از مراکز بزرگ علوم دینی در جزیره قشم بوده است. اکنون یکی از فرزندانش به نام محمدامین صالحی متولی این مدرسه دینی در رمکان می باشد.

۱۴- شیخ حسن خطیب. امام جمعه سابق بندرلنگه و از اعراب محله گرگ در این شهر می باشد. ایشان در زمان حیاتش متولی امور دینی مردم در این شهر بوده است. بعد از وی پسرش شیخ عبدالرحمن خطیب راه وی را ادامه داد.

۱۵- شیخ عبدالرحیم انصاری. ایشان از علمای منطقه اوز بوده که پس از فعالیت دینی در این منطقه در اواخر عمر جهت سکونت به مدینه منوره مهاجرت نمود. شیخ عبدالرحیم انصاری با تشویق خیرین به وقف اموال در مدینه منوره جهت حمایت از طلاب علوم دینی که از جنوب ایران به این شهر می آمدند، پرداخت. از خاندان وی شیخ صالح انصاری به عنوان مدرس مدرسه علوم دینی و عالم منطقه اوز مشغول به فعالیت می باشد.

منابع:

۱ـ ابن بلخی، فارس نامه، به تصحیح گای لسترنج، دنیای کتاب، ۱۳۶۳٫

۲ـ اقبال، عباس، مطالعاتی در باب بحرین، و جزایر خلیج فارس، چاپ خانه مجلس،۱۳۲۸٫

۳ـ اقتداری، احمد، آثار شهرهای باستانی خلیج فارس، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۵٫

۴ـ وثوقی، محمد باقر، تاریخ خلیج فارس و ممالک همجود، نشر سمت، ۱۳۸۴٫

۵ـ بریان، پیر، تاریخ امپراطوری هخامنشیان، ترجمه دکتر مهدی سمسار، ۱۳۷۷٫

۶ـ جناب، محمدعلی، خلیج فارس و آشنایی با امارات آن، ۱۳۴۹٫

۷ـ شبانکاره ای، مجمع الانساب، تصحیح میر هاشم محدث. امیر کبیر، ۱۳۶۳٫

۸ـ فرامرزی، احمد، «بنادر و جزایر خلیج فارس» پژوهش های ایران شناسی، جلد دو از دوم، نشر افشار، ۱۳۷۹٫

۹ـ نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی ایران، در دوران پیش از تاریخ، به اهتمام عبدالکریم جربزه دار، نشر اساطیر، ۱۳۸۴٫

۱۰ـ وثوقی، محمد باقر، تاریخ مهاجرت اقوام در خلیج فارس، دانشنامه فارس، ۱۳۸۰٫

۱۱ـ های، حسن، تاریخ دریانوردی ایرانیان، سازمان کشتیرانی ملی آریا،۲۵۳۵٫
بازديد:7072| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت