« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

غبارروبی دل از رسوبات بغض و کینه | مقالات 16 آذر 1392
غبارروبی دل از رسوبات بغض و کینه

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی نبینا و مولانا محمد و علی آله و صحبه و الصالحین.
همانا زندگی دنیا مملو است از خیر و شر، حق و باطل، هدایت و گمراهی. مؤمن در دنیا بیش از دیگران مورد امتحان قرار می‌گیرد و سختی‌ها و شکنجه‌های زیادی می‌بیند، به قول امام احمدبن حنبل که «با نهادن اولین گام در بهشت لذت راحتی را می‌چشد.» گاهی از جانب نزدیک‌ترین افراد و برادران ایمانی‌اش به او اذیت و آزار می‌رسد.
بر او لازم است که در برابر همه‌ی‌ آن اذیت‌ وآزارها صبور باشد و خودش را به گذشت از خطای دیگران تربیت کند و در آموختن خود و تمرین‌دادن نفس خویش به گذشت از خطای دیگران کوشا باشد و این سخن گهربار قدوه‌ی خویش را آویزه‌ی گوشش بگرداند که: «وأتبع السیئة الحسنة تمحها» یکی از معناهای این حدیث این است که در برابر بدی دیگران خوب بکن، تا خوبی تو آن بدی را از بین ببرد. چون خوبی‌کردن در برابر خوبی‌های دیگران هنر نیست، بلکه وقتی کسی به تو بدی کرد و تو با حفظ عزت نفس به او خوبی کردی هنر است، در این صورت دشمنی او به دوستی صمیمی تبدیل می‌شود «کأنه ولی حمیم»
سامح اخاک إذا خلط
منه الأصبة بالغلط
و تجاف عن تعنیفه
إن زاغ یوماً أو قسط
و اعلم بأنّک أن طلبـ
ت مهذبا رمت الشطط
من ذا الذی ما ساء
و من له الحسنی فقط
هر چقدر در توان داری قلبت را از حقد و حسد و کینه نسبت به دیگران پاک بگردان تا بتوانی صادقانه عیبی را که در برادرت می‌بنین هم‌چون آینه‌ای «المؤمن مرآة المؤمن» صادقانه و برای اصلاح او و جلب رضایت خداوند و با رعایت شرایط امر به معروف و نهی از منکر و با حکمت به او گوشزد کن تا عیوبش را اصلاح کند. در این کار هرگز قصد خود برتربینی و خودنمایی نداشته‌باش. اگر از جانب کسی به تو بدی رسید، او را ببخش و بغض و کینه‌ی او را در دل جای مده که کینه به دل‌گرفتن درهای توفیق را به رویت می‌بندد و اندرون را فاسد می‌گرداند و سبب دوری از رحمت خداوند می‌گردد. شخص بزرگوار کسی است که همیشه دیگران را مورد عفو و بخشش قرار می‌دهد، چون امیدوار به عفو و بخشش خداوند است. پیامبر خدا(صلّی‌ الله‌ علیه ‌وسلّم) می‌فرماید: «آیا شما را از کاری که درجه آن برتر و بالاتر از نماز و روزه و صدقه است، آگاه نکنم؟ گفتند: بلی یا رسول‌الله(صلّی‌ الله‌ علیه ‌وسلّم) فرمود: برطرف‌کردن اختلافاتی که بین دو شخص مسلمان هست و برقراری صلح در میان دو. چون اختلاف میان مسلمانان ایمان و دین فرد را می‌تراشد و از بین می‌برد.»
در حدیث صحیح از پیامبر خدا(صلّی‌ الله‌ علیه ‌وسلّم) روایت شده که: «روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه درهای بهشت باز می‌شوند و اعمال بندگان به خدا عرضه می‌شود، خداوند تمامی بندگانی را که کسی یا چیزی را شریک را شریک او قرار نداده‌اند می‌بخشد، به جز کسی که بین او و برادر مسلمانش اختلاف باشد، گفته می‌شود به آن دو نفر مهلت دهید تا با همدیگر صلح کنند. اگر با همدیگر صلح کردند و اختلافات را از بین بردند، شامل رحمت و مغفرت خداوند می‌گردند، در غیر این صورت از رحمت و مغفرت خداوند محروم می‌گردند.

برای مسلمان جایز نیست که بیشتر از سه روز با برادر مسلمانش قهر بماند، و هر دو از یکدیگر بگریزند. بهترین آن‌ها کسی است که پیش از دیگری سلام دهد و با دیگری باب سخن بگشاید. «خیرهما الذی یبدأ بالسلم»

ابن‌معتز گفته‌است: «هرگاه بعد از به‌کار بردن تمامی راه‌ چاره‌ها از اصلاح برادرت ناتوان شدی، با او قطع رابطه نکن. اگر به ناچار قطع رابطه کردی، او را به انجام کاری ناروا مجبور مکن و صفات ناپسندی را به او نسبت نده که راه بازگشت او را ببندی، شاید گذشت زمان و چشیدن تجربه‌های تلخ و شیرین روزگار، او ر ابه سوی تو بازگرداند و اصلاحش کند، لذا راه بازگشتی برای او باز بگذار.»

کسی که بدی دیگران را نبخشد و از آن‌ها چشم‌پوشی نکند، آن‌ها را از دست می‌دهد. لذا برای یافتن دوستان خوب و تربیت آن‌ها باید سختی‌ها و رنج‌ها را تحمل کند «کسی که خواهان گوشواره است باید تحمل درد گوش سوراخ‌کردن را داشته‌باشد.»
برای این‌که فرد بتواند به این مرحله از گذشت و بخشش دست یابد، بر او لازم است که قلبش را با ایمان به خدا و پیروی از دستورات او آباد بگرداند و همیشه احساس ترسی از خدا داشته‌باشد و خدا را در تمامی لحظات ناظر و مراقب بر اعمالش بداند که این نهایت احسان است «الاحسان أن تعبدالله کأنک تراه فإن لم تکن تراه فإنّه یراک» در هیچ لحظه‌ای از ذکر و یاد خدا غافل نشود.

همانان یاد خدا، نفوس را زنده می‌گرداند و جانی دیگر به آن‌ها می‌بخشد و دل‌ها را آرام می‌گرداند. «همانا با ذکر و یاد خدا دل‌ها آرام‌ می‌گیرند.»

ذکر و یاد خدا فقط از یک طریق انجام نمی‌گیرد و در یک چیز معینی خلاصه نمی‌شود، بلکه اگر فرد زندگی‌اش را با برنامه‌ی خدایی هماهنگ کند و زندگی‌اش رنگ خدایی بگیرد، تمامی لحظات زندگی او: کار و فعالیت، خواب خوردن و درس خواندن و ... ذکر محسوب می‌شوند. برخی از راه‌های ذکر عبارتند از قرائت قرآن، برپایی نماز، توبه، استغفار، تفکر در آفرینش خدا و نعمت‌های بی‌کران و بی‌پایان او و نگریستن در نظام هستی. این نگاه‌کردن‌ها باید با دیده‌‌ی دل انجام بگیرد تا مؤثر واقع شود، بنابراین باید برای صیقلی‌دادن دیده‌‌ی دل از گناه دوری گزید، چون غبار گناه سبب تیرگی چشم دل می‌شود.

چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی

زبان هم باید پیوسته همراه با هماهنگی قلب به ذکر خدا مشغول شود. که آن هم همراه با تفکر در مخلوقات خدا و استدلال آوردن به وسیله‌ی آن‌ها بر دیدن و درک عظمت قدرت خدا و ظرافت حکمت او و همه‌گیر بودن رحمت خداوند باشد. قدرت خدا و سلطه‌ی او بر همه هستی را در نظر داشته‌باشد و بداند که انسان در تمامی لحظات به او نیازمند است «انتم الفقراء إلی الله و الله هو الغنی الحمید» و از او شرم و حیا داشته‌باشد، که حیا شاخه‌ای از ایمان است، و به دنبال معصیت او حرکت نکند بلکه همیشه در میدان عبادت فعالیت کند و از معصیت دوری گزیند. در آغاز با کار دست‌یافتن به این مرحله سخت و دشوار است، هم‌چون دارویی تلخ است که برای درمان بیماری‌ها باید آن را خورد، اما در نهایت هم‌چون عسل شیرین و لذت‌بخش می‌شود.

گر پند تلخ می‌دهمت ترش‌رو مباش
تلخی به یاد آر که که خاصیت دواست

رسیدن به این مرحله از ذکر و تفکر، مستلزم یادآوری آخرت و حوادث و دشواری‌های آن است تا این که انسان‌ غریب بودن در دنیا و دل نبستن به آن را در وجود خود احساس کند. پیامبر خدا(صلّی‌ الله‌ علیه ‌وسلّم) می‌فرماید: « کن فی الدنیا کأنّک غریب أو عابر سبیل»، «در دنیا طوری زندگی کن گو این‌که غریب یا رهگذر هستی»
تشبیه بسیار ظریفی است، چون کسی که برای کاری به دیار غربت برود، تمام سعی و توانش را به کار می‌گیرد تا کارش انجام گیرد و به وطنش بازگردد. دنیا هم وطن همیشگی انسان نیست، بلکه انسان مدت کوتاهی در این‌جا مهمان است و دنیا مزرعه‌ای است برای آخرت. باید در اینجا بذر ارزشمندی بکارد، تا در هنگام بازگشت به وطن اصلی خودش، برداشتی نیکو و ارزشمند داشته‌باشد و از نعمت‌های بهشتی بهره‌مند گردد.

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم

زندگی ‌کردن با این بینش، سبب می‌شود که رحمت و کرم خداوندی نازل شود و سختی‌ها و مشکلاتی که انسان در راه رسیدن به خدا روبرو می‌شود سبک و آسان شوند. این‌ها باعث می‌گردند که فرد نگاهش به سوی آخرت باشد و به زندگی‌ زودگذر دنیا دل نبندد، در نتیجه از خطا و لغزش دیگران می‌گذرد، چون که امیدوار به رحمت و بخشش خداوند است، تا در روز قیامت با نگریستن به جمال خداوند از بزرگترین نعمت خداوندی بهره‌مند شود. «وجوه یومئذ ناضرة إلی ربها ناظرة»

با دست یافتن به این مرحله همیشه از فراوانی نعمت خدا در حق خودش یاد می‌کند، و سخن عروة بن زبیر را تکرار می‌کند که گویند: عروة هفت پسر داشت، وقتی خبر شهادت یکی از آن‌ها را به او دادند گفت: الحمدلله که هفت نفر بودند خداوند یکی از آن‌ها را گرفت و شش تا را برای من باقی گذاشت، اگر چه با چیز کمی مورد امتحان قرار گرفته‌ام، اما خداوند با باقی‌گذاشتن شش نفر از فرزندانم بر من منت نهاده‌است. پروردگارا حمد و ثنا برای ذات پاک تو، آن‌گونه که شایسته ذات پاک توست، در برابر آن‌چه گرفته‌ای و آنچه بخشیده‌ای ...

این افراد، سلف صالح ما بودند که با تمام وجود برای جلب رضایت خدا فعالیت‌ می‌کردند و در برابر اوامر خداوندی تسلیم محض بودند و از خود نام نیک به جای گذاشتند و نام‌شان هم‌چون ستاره‌ای در صفحات تاریخ می‌درخشد.
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

ما هم باید آن‌ها را در مسیر انجام کارهای نیک الگوی خودمان قرار دهیم و در برابر این همه نعمتی که قابل شمارش نیست و در اختیار ما قرار داده شده اگر روزی چیزی از دستمان رفت و با مشکلی روبرو شده و مورد امتحان قرار گرفتیم، باید به زودی از کوره در نرویم، بلکه ایوب‌وار صبور باشیم و در ضراء و سراء شکر خدا را به جای بیاوریم. تا با ذکر و یاد خدا پیوسته زندگی کنیم، که این‌گونه زندگی، پسندیده و عاقبت به خیر است و با این‌گونه زندگی کردن می‌توان بر نفس و شیاطین انس و جن پیروز شد که شیاطین تلاش می‌کنند تا بین برادران و دوستان اختلاف ایجاد شود و قلب را تبدیل به خانه بغض و کینه کنند، لذا باید تمام وجود تلاش کرد تا ناراحتی‌ها کینه و کدورت‌ها از دل ریشه‌کن شوند. به‌خصوص فرد داعی، باید در صاف‌بودن دلش از کینه و بغض الگوی خوبی برای دیگران باشد و هیچ‌گاه به خاطر شخص خودش از دست کسی ناراحت و رنجور نشود و پیامبروار با دیگران رفتار کند، پیامبر گرچه از قومش سختی‌های زیاد و اذیت و آزار دید اما همه‌ی آن بدی‌ها را نادیده می‌گرفت و برای آنان دعای خیر می‌کرد. به عنوان مثال هنگام بازگشت از طایف با این‌که رنجور بود و زخمی‌اش کرده‌بودند و زمینه انتقام هم فراهم بود اما ایشان فرمود: «اللهم ارحم قومی فإنهم لایعلمون»
بعد از فتح مکه با این‌که اهل مکه حدود بیست سال مستقیم و غیر مستقیم او و یارانش را اذیت کرده‌بودند، ولی فرمود: «اذهبوا أنتم الطلقاء.»

اگر گهگاهی هم‌انسان دچار لغزش شد راه توبه باز است تا افرادی که دچار لغزش شده‌اند توبه کنند و از کرده‌ی خویش پشیمان شوند و از چنگال شیطان و از دام فریب آن نجات یابند و پیوسته با ذکر و یاد خدا، کاستی‌های خود را در میدان عبادت جبران کنند و خانه‌تکانی دل را به جای بیاورند و کینه و کدورت‌ها را به دور بریزند و مهر محبت را جایگزین آن بگردانند و دل را به گلزار مهر و محبت تبدیل کنند، تا با کمک یکدیگر، همدیگر را برای انجام کار نیک و تقوا یاری دهند.
«ربنا اغفرلنا و لأخواننا الذین سبقونا بالإیمان و لا تجعل فی قلوبنا غلّا للذین آمنوا ربنا إنک رؤوف رحیم»
.....................
تهیه و تنظیم: شیخ محمد جبروتی (از اساتید سابق مدرسه اسماعیلیه)
منبع: اصلاح
بازديد:1156| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت