« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

متن کامل سخنرانی شیخ عبدالرحیم خطیبی در گردهمایی هم اندیشی علما و روحانیون شیعه و سنی | خبرها 14 آذر 1392
متن کامل سخنرانی شیخ عبدالرحیم خطیبی در گردهمایی  هم اندیشی علما و روحانیون شیعه و سنی

متن کامل سخنرانی شیخ عبدالرحیم خطیبی امام جمعه اهل سنت قشم و رئیس شورای روحانیت شهرستان قشم در گردهمایی هم اندیشی علما و روحانیون شیعه و سنی در سالن اجتماعات فرمانداری قشم مورخه 13/9/92:
ما الحمدلله شاهد یک امنیت و پایداری امنیت به برکت نظام جمهوری اسلامی هستیم . بخاطر این امنیت خدا را شکر می گوییم ، نعمت ارزشمندی که بزرگترین و ارزشمندترین نعمت خدا محسوب می شود . این نعمت امنیت مرهون درایت و هوشیاری علما است، هوشیاری و اعتدال علماست که باعث وحدت و یکپارچگی است و وحدت و یکپارچگی هم رمز امنیت است .
تا زمانی که مسلمانان با همدیگر یکپارچه باشند و وحدت کلمه داشته باشند قطعا امنیت برقرار خواهد بود .
با نظام مقدس جمهوری اسلامی با درایت و هوشیاری مسئولین نظام و در رأس آن رهبری معظم انقلاب ما بحمدالله از این نعمت برخوردار هستیم در سراسر کشور بالاخص در این منطقه در این جزیره طیبه.
خدا را باید شکر بگوییم و با شکر این نعمت می توانیم نعمت را استمرار ببخشیم .
آن چیزی که همواره مسلمانان را رنج داده و مانع از وحدت و یکپارچگی آنها بوده است افراط گرایی و تطرف است . افراط گری با هر نام و نشانی که باشد هر نامی که بر آن بگذارند چه به نام تکفیر چه به هر عنوان و نامی که از آن یاد شود همواره منشأ مصیبت برای مسلمانان بوده است و بر اساس این افراط گرایی بوده است که مسلمانان به جان هم افتاده اند و دچار تفرقه شده اند. تا زمانی که در بین مسلمانان افکار معتدل وجود داشته باشد با هر گرایشی که باشند هر فقه و هر مذهبی که داشته باشند تا زمانی که افکارشان معتدل باشد به هم نزدیکند .
برگرفته از تعالیم عالیه اسلام مسلمانان می توانند در کنار هم با یک همزیستی مسالمت آمیز زندگی بکنند اما وقتی که افراط پیش آمد افراطی گری و قشری گری پیش آمد قطعا این افکار افراط گرایانه است که مسلمانان را در مقابل هم قرار می دهد چه در بین اهل سنت و چه در بین شیعه. این افراط گری است که مسلمانان را رو در روی هم قرار می دهد و مانع از وحدت و یکپارچگی می شود.
آن چیزی که ما امروز شاهد آن هستیم از صدر اسلام هم شاهد آن بوده ایم و چیز تازه ای نیست . فتنه تکفیر فتنه ای است که در صدر اسلام هم اتفاق افتاده . مصیبت عظمایی که در صدر اسلام اتفاق افتاد و عبرتی شد برای همه ی مسلمانان این مصیبت بود مصیبت تکفیر مصیبت خوارج.
بالاخره افکار تکفیری باعث به خاک و خون کشیده شدن مسلمانان بی گناه می شود و دشمنان اسلام بوسیله ی آن با یک تیر دارند سه نشان می زنند . با حمایت کردن از این افراد با ساپورت کردن این افراد آنها راحت نشسته اند از یک طرف چهره اسلام را در مقابل جهانیان زشت نشان داده اند اسلامی که در حال رشد و توسعه بود و باید رشد می کرد و جهانی می شد .
در مقابل این اسلام آنها دچار یک فهم غلط شده اند و تصور می کنند که اسلام دین خشونت است دین ترور است دین آدم کشی و جنایت است یک تصور غلط و چهره زشتی که اینها از اسلام و مسلمانان نشان داده اند .
نشان دومی که گرفته اند این است که مسلمانان را به جان هم بیاندازند تا از آنها غفلت بکنند مسلمانان به خود مشغول بشوند دچار خودخوری بشوند و فرقه های اسلامی در مقابل هم قرار بگیرند جنگ مذهبی به راه بیفتد و ما مشاهده می کنیم که زمینه های آن دارد فراهم می شود .
ضرر سوم هم از بین رفتن نفوس مسلمانان است . آرزوی دیرینه دشمنان اسلام است که جلو رشد و و توسعه اسلام و کثرت نفوس مسلمین را بگیرند.
این آدم کشی ها این انفجاراتی که ما مشاهده می کنیم برگرفته از فکر خطرناک تکفیر است که عرض کردم در صدر اسلام هم اتفاق افتاده است و پاک ترین افراد مورد تکفیر قرار گرفتند و از بین رفتند.
بعد از قتل سیدنا عثمان رضی الله عنه که جرقه و استارت این فتنه زده شد و بعدها در خلافت امیر مومنان سیدنا علی رضی الله عنه جنگ هایی که بین مسلمانان اتفاق افتاد جنگ جمل جنگ صفین و بعد از آن خروج خوارج . قضیه تحکیم پیش آمد و خوارج آنجا قد علم کردند خوارجی که سیدنا علی را تکفیر کردند و به خود اجازه دادند او را به قتل برسانند همین مسأله بود.
بزرگترین فتنه ای که در صدر اسلام اتفاق افتاد بر چه اساسی صورت گرفت ؟ اگر یک انسان کافر و بی دین آن بزرگوار را به شهادت می رساند شاید انسان خیلی احساس خطر نمی کرد بالاخره یک کافر است اما وقتی یک انسان مسلمان که ادعای مسلمانی می کند به نام ، خود را مسلمان می نامد در زمره مسلمانان نامش برده می شود . خوارج جزء مسلمانان محسوب می شدند او جذب این خوارج شد یک انسانی که با یک فکر قشری با یک فکر خشک ، خوارج توانستند او را جذب کنند . او یک قاری قرآن بود. والی مصر وقتی از خلیفه وقت خواست یک استاذ قرآن بفرستد او عبدالرحمن بن ملجم را فرستاد بعنوان مقریء و استاذ قرآن. گفت: آثرتک به علی نفسی یعنی من در مدینه به او نیاز دارم اما با این وجود شما را بر خود ترجیح دادم و او را به نزد شما فرستادم. این است همان شخصی که دستش به خون پاکترین افراد بشر آغشته می شود و او را به قتل می رساند .
چه باعث شد خوارج سر برآورن به این صورت که وقتی که جلاد می خواست او را گردن بزند ببینیم با چه فکری می گوید قطعه قطعه اعضای مرا ببر گردن مرا اول نزن تا بیشتر در راه خدا عذاب ببینم اینرا در راه خدا و فی سبیل الله تصور می کرد این خطر است که مسلمانان را تهدید می کند این فکر خطرناک که انسان پاکترین افراد بشر را به شهادت برساند و خود را مجاهد فی سبیل الله تصور کند همان فکر خوارج است که در آن زمان به این صورت اتفاق افتاد.
در سال 38 هجری خوارج به قریه ای وارد شدند و عبدالله بن خباب فرزند آن صحابی بزرگوار را به شهادت رساندند از او سوال کردند و نظر او را درباره سیدنا علی که حکمیت را پذیرفته بود جویا شدند خوارج می گفتند (ان الحکم الا لله) حکم فقط برای خداست و کسی که حکمیت انسان را بپذیرد کافر است. از او سوال کردند نظرت در مورد سیدنا علی چه هست؟ عبدالله بن خباب گفت علی فرزند قرآن است به قرآن از شما آگاه تر است بصیرتش از شما بیشتر است خوف و ترسش از خدا هم از شما شدیدتر است بلافاصله او را در کنار نهری گردن زدند سر او را بریدند ام ولد او را ، همسر او را که حامله هم بود شکمش را دریدند . آنها وقتی که نزد یک مسیحی رفتند و از او رطب خواستند مسیحی رطب را به آنها داد خواستند پول به او بدهند مسیحی گفت من این رطب را به شما بخشیدم گفتند الا بالله باید پول بگیری و الا برای مرا حرام است مسیحی گفت کار شما عجیب است شما پاکترین افراد، فرزند صحابی پیامبرتان ، کسی که در زمان خود انسان بسیار وارسته ای بود را اینگونه به قتل رساندید اما اصرار می ورزید که من پول رطب از شما بگیرم.
همان قصه خون پشه است عبدالله بن عمر رضی الله عنهما وقتی از او در مورد خون پشه در حالت احرام سوال می شود می گوید تو که هستی از کجا هستی آن شخص گفت از اهل عراقم. عبدالله بن عمر رضی الله عنهما گفت اهل عراق را نگاه بکنید فرزند پیامبر خدا را کشتند و خون او را ریختند ککشان نگزید حالا از خون پشه دارند سوال می کنند.
مرض شبهات به مراتب سنگین تر از مرض شهوات است مرض شهوات وقتی که انسان گرفتارش بشود استغفار می کند توبه می کند اما اگر دچار مرض شبهات شد خود را مجاهد فی سبیل الله تصور می کند با هر جنایتی که مرتکب بشود. آدم می کشد و فکر می کند که خدمت به دین کرده است در راه خدا جهاد کرده است .
گرچه به نظر می رسد که خود خوارج منقرض شده اند اما فکر خوارج کماکان باقی است تصور نکنیم که آنها منقرض شده اند در حدیث آمده است: (تحقرون صلاتکم الی صلاتهم و صیامکم الی صیامهم و اعمالکم الی اعمالهم) یعنی شما نمازتان و روزه تان و اعمالتان را در مقابل آنها حقیر می شمارید . خیلی مسلمانان سفت و سختی بوده اند به اصطلاح دو آتشه بوده اند اما با این وجود مرتکب چنان جنایتی شده اند مسلمانان را تکفیر می کرده اند پس تصور نکنیم که این فکر منقرض شده است.
رسول اکرم صلی الله علیه و سلم در حدیثی می فرماید: (لا یزال یخرجون حتی یخرج آخرهم مع الدجال) یعنی پیوسته آنها خارج می شوند، همین افراد، تا اینکه آخرین افرادشان همراه با دجال خارج می شوند. بنابراین این فکر استمرار دارد .
واینکه این افراد خود را به سلف این امت گاهی نسبت می دهند یا کسانی آنها را به سلف این امت نسبت می دهند ، سلف این امت پاکتر از این حرفها هستند که این وصله ها به آنها بچسپد که کسانی با این افکار انحرافی خود را به آنها نسبت دهند.
ما هرچه رنج می بریم از این افکار انحرافی است که ریشه اش به قشری گری و جمود فکری و برداشت سطحی از دین بر می گردد.
خیلی باید مواظب باشیم تمام روحانیون معظم باید مواظب باشند افکار قشری گری و برداشت سطحی و جمود فکری منجر به این افکار می شود وقتی انسان دین را نفهمید دین را خیلی قشری فهمید کم کم این فکر او ، او را به چنین افراطی می کشاند که اینگونه دیگران را تکفیر کند و خودش را فقط مسلمان تصور بکند .
قضیه ای که در صدر اسلام آمده است حدیثی در سنن دارمی آمده و خطیب بغدادی هم نقل کرده است و در کتب برادران شیعی هم من مشاهده کرده ام . امام دارمی از عمرو بن یحیی بن عمرو بن سلمه نقل می کند (عمرو بن سلمه تابعی همدانی کوفی از یاران باوفای سیدنا علی رضی الله عنه بود.) او از جدش نقل می کند که می گوید ما می رفتیم در خانه عبدالله بن مسعود رضی الله عنه و منتظر می ماندیم تا همراه او به نماز صبح برویم . روزی منتظر آن بزرگوار نشسته بودیم که ابوموسی اشعری رضی الله عنه صحابی بزرگوار آمد او از مسجد برگشته بود گفت: آیا ابو عبدالرحمن از خانه خارج شده است؟ گفتیم نه هنوز نیامده است. وقتی که عبدالله بن مسعود رضی الله عنه بیرون آمد ابوموسی اشعری رضی الله عنه رو به او کرد و گفت: من الان به مسجد رفتم و در مسجد چیزی دیدم که به ظاهر چیز بدی نبود اما آنرا عجیب دانستم برای من عجیب بود. گفت: چه دیدی؟ گفت : دیدم در مسجد افرادی دور هم حلقه زده بودند و سنگریزه هایی بدست گرفته بودند یکی می گفت صد بار سبحان الله بگید صد بار الله اکبر بگید آنها نشسته بودند با سنگریزه ها این کار را می کردند. عبدالله بن مسعود گفت: چیزی به آنها نگفتی گفت: نه چیزی به آنها نگفتم.
عبدالله بن مسعود رضی الله عنه وقتی به مسجد رفتند بر سر یکی از این حلقه ها ایستاد و به آنها رو کرد و گفت: (ما هذا الذی أراکم تفعلونه؟ ) این چه کاری است که می بینم شما انجام می دهید؟ گفتند: (حصا نعد بها التسبیح و التحمید) سنگریزه هایی است که با آنها تسبیح و تحمید را شمارش می کنیم عبدالله بن مسعود گفت: (عدوا سیئاتکم فأنا ضامن أن لا یضیع حسناتکم) یعنی شما گناهانتان را بشمارید که من ضمانت می کنم که حسنات شما ضایع نشود.
بحث این است که قشری گری و سطحی گری چگونه انسان را دچار انحراف می کند این ریشه ی انحراف است که عبدالله بن مسعود هشدار می دهد. او خطاب به آنها گفت: وای بر شما ای امت محمد چه زود هلاک می شوید هنوز صحابه پیامبر شما زیاد هستند ، هنوز ظرفهای او خرد نشده، لباسهای او مندرس نشده، لباسها و ظرفهای پیامبر هنوز موجود است و شما اینطور منحرف می شوید.
گفتند: (یا ابا عبدالرحمن ما أردنا الا الخیر) ما جز قصد خیر نداشتیم فرمود: چه بسا افرادی که خواهان خیر هستند اما به آن نمی رسند.
پس مهم این نیست که خواهان خیر باشی مهم آن است که راه خیر هم بلد باشی. مهم این نیست که ما بگوییم خدا و رسول را دوست داریم مهم این است که بدانیم که خدا و رسول چه دوست دارند که ما انجام بدهیم این مهم است. قصه در اینجا به این صورت خاتمه پیدا می کند .
عبدالله بن مسعود رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه و سلم روایت می کند : (إن قوما یقرئون القرآن لا یجاوز حناجرهم) قومی هستند که قرآن را می خوانند اما از بناگوش شان بالاتر نمی رود (و أیم الله لا ندری لعل أکثرهم منکم) قسم به خدا نمی دانم شاید اکثر این افراد جزو شما باشند.
عبدالله بن مسعود رضی الله عنه با بصیرت خود فهمید که این افراد نمی توانند خوب از کار در بیایند و عاقبت خوبی داشته باشند . بعد عمرو بن سلمه آن تابعی بزرگوار در ادامه می گوید: (لقد رأیت عامة اولئک یطاعنوننا یوم النهروان مع الخوارج) من دیدم که بیشتر افراد این حلقه ها در روز جنگ نهروان در جرگه خوارج بر علیه ما شمشیر می زدند . همین افراد بودند با این فکر قشری و سطحی ، با جمود فکری ، پس بصیرت و آگاهی دینی خیلی مهم است .
به مردم بصیرت بدهیم مردم را از دین آگاه بگردانیم، از عمق دین، از محتوای دین . سطحی نگری است که انسان را به این افکار انحرافی می کشاند.
ما الان شاهد هستیم در اکثر ممالک اسلامی متأسفانه چقدر مسلمانان به خاک و خون کشیده می شوند. با همین فتنه ی تکفیر چقدر از مسلمانان کشته می شوند .
مصیبت سنگینی است خدای ناکرده اگر ما بصیرت نداشته باشیم این مصیبت به ما هم سرایت می کند.

متن کامل سخنرانی شیخ عبدالرحیم خطیبی در گردهمایی  هم اندیشی علما و روحانیون شیعه و سنی


دانلود فایل صوتی سخنرانی شیخ عبدالرحیم خطیبی
...............................
تهیه و تنظیم: محمد تشیخ
بازديد:2214| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت