« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

ویژگی های پیامبر وحدت | مقالات 4 آذر 1392
ویژگی های پیامبر وحدت

نکته مهمی که باید بدان اشاره نمود و بر همگان واضح و آشکار است، هیچ نوع ابهام و شبهه ای در سیره مبارک رسول الله (ص) وجود ندارد؛ که بهانه ای و دستاویزی برای دشمنان اسلام باشد – با وجود آن– باز هم دشمنان اسلام زبان اهانت و توهین بر لب گشوده اند و شبهاتی را وارد می سازند. لذا باید به طور قطع و یقین بدانند که سیرت و زندگی نامه هیچ پیامبری از پیامبران گذشته در دسترس نیست مگر آنچه از داستان پیامبران الهی در قرآن آمده است که قطعیت آن داستان ها آشکار است و آنچه در تاریخ و کتب تورات و انجیل خوانده می شود قطعیت نمی رساند. لذا این ویژگی خاص رسول الله (ص) است که تمام لحظات زندگی ایشان به طور قطع ثبت شده است: از لحظه ولادت تا دوران شیرخوارگی و طفولیت، دوره نوجوانی و جوانی، و بالاخره دوران رسالت: عصر مکّی، هجرت، پس از هجرت تا رحلت، همه و همه مثل روز روشن و در تاریخ به شکل متواتر ثبت شده است. حتی در چه خانه ای به دنیا آمده و در چه خانه ای رحلت نموده و چگونگی رفتار و سلوکشان در منزل با خانواده و خارج از منزل با دوست و دشمن در جنگ و در صلح همه به ثبت رسیده است. که خلاصه پیامبر وحدت (ص) بهترین الگوی مسلمانان و رحمت برای جهانیان است. که خداوند متعال برای تکامل ادیان آسمانی خود دین مبین اسلام را به وسیله ی بهترین وجود عالمیان حضرت محمد مصطفی (ص) به جهانیان عرضه نموده اند، و امت اسلام به خیر امت معرفی شده اند.

اهمیت وحدت و هفته وحدت

قال تعالی «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...»[1] همگی به ریسمان محکم خدا چنگ بزنید. و از تفرقه و تشتت و پراکندگی پرهیز کنید.

یکی از ابتکارات و افتخارات جاوید جمهوری اسلامی ایران نام گذاری دوازدهم ربیع الاول تا هفدهم به نام هفته وحدت است که با این ابتکار و جمع بندی و حل اختلاف تاریخی در ولادتِ باسعادت پیامبر رحمت و وحدت (ص) برگزاری مراسم معنوی مولود خوانی همراه با پیام وحدت در طول هفته می باشد. و به حمدالله در سراسر ایران اسلامی در این هفته بسیار مبارک و خجسته مجالس و همایش های مشترک بین برادران اهل تسنن و تشیع برگزار می گردد.

این مجالس معنوی هر چند در گذشته قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران طبق روال سنتی در 12 و یا 17 ربیع برگزار می شده و بر حسب معتقدات خاص هر گروه انجام می گرفته اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و ثبت شدن «هفته وحدت» در تقویم ایران اسلامی این مجالس و همایش ها بر وحدت و همدلی مسلمانان تأکید بیشتری شده و می شود. با تجربه و شناخت این جانب از مراسم و همایش ها مشاهده می شود که روز به روز روح معنوی تقریب بین فرق اسلامی تقویت می شود و امیدواریم که این اتحاد و انسجام که قرآن و سنت بدان تصریح کرده اند، بین ملل اسلامی روز به روز گسترش پیدا کند و «وحدت کلمه» که به تعبیر حضرت امام راحل (قدس سره) رمز پیروزی است، ان شاء الله در عالم اسلامی محقق گردد.

مبارزه با وحدت

دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین همواره با اتحاد و وحدت مسلمانان آشفته و نگرانند و با اجرای هر برنامه که باعث تقویت وحدت مسلمین می گردد، سخت مخالفت می کنند و هر چه صدای وحدت بین مسلمانان رساتر و گیراتر باشد، آزرده خاطر می شوند. خلاصه اینکه اتفاق و اتحاد و همبستگی و وحدت مسلمانان برای مستکبران گران تمام می شود لذا با ترفندهای مختلف بر سعی و تلاششان می افزایند تا شکافی بین صفوف مسلمین ایجاد کنند و به هر نحوی که باشد مراسمی که جنبه ی وحدت مسلمین یا تقریب مذاهب باشد، کم رنگ جلوه دهند و یا با طرح مسائل خلافی و قومی، بیشتر به اختلافات مذهبی و قومی دامن زنند و با به کار گرفتن أیادی و مزدوران خود آتش فتنه شعله ور سازند و سرانجام رعب و وحشت و ناامنی در جوامع و ملل مسلمانان ایجاد کنند. و فراتر از جنگ و فتنه و کشتار و ترور شخصیت ها، به اصل اسلام: قرآن و پیامبر خاتم (ص) اهانت روا دارند که توهین به بیش از یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان می باشد. توهین به مقدسات خاص هر فرقه از فرقه های اسلامی و اهانت به مقدسات مشترک مسلمانان از طرف استکبار جهانی و صهیونیسم تغذیه می شود؛ لذا هوشیاری مسلمانان شیعه و سنی می طلبد تا با تمسک به دو اصل مهم اسلام و عمل به سیرت نبوی وحدت و اتحاد را حفظ کرده و به دام ایادی مستکبران نیافتند. قرآن چقدر زیبا بیان فرمودند: « وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا.... »

در این آیه دو امر است و دو نهی: امر وجوب بر حفظ وحدت، نهی که -دلالت بر تحریم دارد– یعنی پرهیز از اختلاف. در امر به وحدت، نهی از تفرّق و اختلاف است و در نهی از تفرّق و اختلاف، امر به وحدت و همدلی است.

و در سنّت نبوی حدیث ثقلین که : حضرت رسول الله (ص) فرمودند:

«تَرَکتُ فیکُم إثنَین ما أن تَمَسّکتُم بِهِما لَن تَضلوا : کِتابَ الله وَ سُنَّتی» یا «کتابَ اللهِ وَ عِترَتی أذکرکم الله فی أهل بَیتی[2] »

«در میان شما دو چیز محکم و استوار گذاشته ام؛ مادامی که به آن دو اصل تمسک جوئید هرگز گمراه نخواهید شد: قرآن (کتاب خدا ) و سنت (راه و روش من )» و در روایتی داریم : «راه و روش اهل بیتم» که شما را در خصوص اهل بیت یادآوری می کنم.

خصائص رسول الله (ص)

شناخت خداوند متعال و شناخت پیامبران الهی به ویژه پیامبر خاتم (ص) از ضروریات دین مبین اسلام است و علما گفته اند: اشرف علوم علم توحید است که ذات اقدس باری تعالی و صفات و افعال او را به ما می آموزد. کسی که از علم توحید بی بهره باشد او خدای خود را به درستی نشناخته است و در پرستش او دچار لغزش می گردد.

در رتبه دوم علم سیرت و آشنایی با زندگی نامه حضرت رسول الله (ص) است که بر هر فرد مسلمان لازم است با الگوی خوب خود را که از او پیروی می کند کاملا شناخت داشته باشد. پس کسی که سیرت مطهره پیامبر خود را نداند و شناخت کامل از رسول الله (ص) نداشته باشد چگونه از او پیروی می کند؟! و حتماً دچار اشتباه می گردد.

علما و سیره نویسان در تألیفات خود به طور مبسوط و مفصل و یا مختصر و مفید در سیرت نبوی بشکل عموم و یا خصوص: سیرت اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، عبادی به زبان های مختلف نوشته اند و بعضی از نویسندگان فقط به ویژگی ها و خصائص رسول الله (ص) اختصاص داده اند مانند: کتاب خصائص الکبری تألیف جلال الدین سیوطی از علما اهل سنت شافعی مذهب. بر هر فرد مسلمان لازم است تا سیرت مطهره رسول الله (ص) را کاملا بخواند تا خصائص و معجزات ایشان را بداند، و از رنج و زحماتی که رسول الله (ص) در راه دعوت به اسلام و هدایت مردم به دین مبین اسلام متحمل شده اند آگاهی پیدا کند و خود را برای دعوت به اسلام به روش صحیح آماده سازد. «قُل هذه سَبیلی أدعُو إلى اللهِ عَلى بَصیرةٍ أنا وَ مَن اتبعنی وَ سُبحانَ اللهِ وَ ما أنا مِنَ المُشرِکین[3] »

«بگو این راه و روش من است که مردم را با حکمت و بصیرت و آگاهی به سوی دین خدا دعوت نمایم و همچنین پیروانم این دعوت را ادامه دهند و خدا را پاک و منزه می دانم و من از مشرکان نیستم»

«أدعُ إلى سَبیلِ رَبّکَ بِالحِکمَة والموعِظة الحَسَنة وَ جادِلهُم بِالَّتی هی أحسَن[4]»

«مردم را با سخنان استوار و به جا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه و دین پروردگارت فرا خوان ، و با ایشان به شیوه هر چه بهتر و نیکوتر گفتگو کن»

خصائص رسول الله (ص) از نظر ثبوت به دو بخش تقسیم می گردد:

1- خصائصی که قرآن آن را اثبات کرده است.

2- خصائصی که به طریق سنت ثابت شده است.

خصائصی که در قرآن آمده است:

خداوند متعال خصوصیاتی به رسول الله (ص) عطا فرموده که به هیچ پیغمبری آن خصوصیات را ارزانی نداشته است. که بعضی از خصوصیات او چنین است:

سوره 1ـ تمام پیامبران را به نامشان یاد فرموده مانند: یا نوح، یا ابراهیم، یا موسی؛ ولی خاتم الأنبیا را به صیغه تکریم نبوت و رسالت یاد فرموده تا فضل خود را بر او برساند. مانند: (یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا * وَدَاعِیًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِیرًا [5])

ای پیامبر: ما تو را به عنوان گواه و مژده رسان و بیم دهنده فرستادیم. و به عنوان دعوت کننده به سوی خدا طبق فرمان الله، و به عنوان چراغ تابان. یعنی وجود خورشید گونه رسول الله (ص) تاریکی های جهل و شرک را از افق آسمان روح انسان ها می زداید و راه منتهی به سعادت را برای همگان روشن می نماید.[6]

و (یا أیُّها الرَّسول بَلّغ ما أُنزِلَ إلیکَ مِن ربِّک[7] )

ای فرستاده خدا، آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان.

2ـ خداوند متعال به عمر و زندگی رسول الله (ص) سوگند یاد کرده همچنان که می فرماید :

در قرآن 13 بار خطاب « یا أیّها النَّبیّ » و 2 بار به « یا أیُّها الرَّسول » آمده است.

(لَعَمْرُکَ[8] إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ[9])

ای پیامبر: به جان تو سوگند آنان (کافران) در مستی شهوت و جهالت سرگردانند. در حالیکه قسم به جان هیچ پیامبری یاد نکرده است. مردم به نام خدا سوگند یاد می کنند و الله جل جلاله به جان پیامبرش قسم یاد نموده است.

3ـ خداوند متعال درباره رسول الله (ص) می فرماید : (وَ رَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ[10])

«ما آوازه و شهرت تو را بالا بردیم، هرجا نام خدا ذکر می گردد نام رسول الله (ص) همراه نام اوست در اذان، اقامه، تشهد و شهادتین : أشهَدُ أن لا الهَ الّا الله وَ أشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ الله. «ذکر»: آوازه، نام نیک، حسن شهرت، آوای گواهی به پیغمبری محمد، به دنبال گواهی به توحید خداوند، شبانه روز دست کم پنچ بار بر فراز مناره ها و بر بال امواج تلویزیون ها و رادیو ها در آفاق طنین انداز است[11]». (4)

4ـ اطاعت از پیامبر خدا، اطاعت از خداست.(مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً[12])

هر که از پیامبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است؛ چون پیامبر به چیزی دستور می دهد که خدا بدان دستور داده، و از چیزی نهی می کند که خدا از آن نهی کرده باشد. و هر که به اوامر و نواهی تو پشت و رو گردانی کند، ما شما را به عنوان مراقب احوال و نگهبان اعمال نفرستاده ایم؛ بلکه بر رسولان بلاغ است و بس.

5ـ کسی که با رسول خدا بیعت کرد، بیعت با خدا نموده است. (إنَّ الَّذینَ یُبایِعونَکَ إنَّما یُبایِعونَ الله یَدُ الله فَوقَ أیدِیهِم[13] )

« بی گمان کسانی که با تو بیعت می بندند، در حقیقت با خدا پیمان می بندند و در اصل دست خدا بالای دست آنان است» یعنی پیمان بستن با پیامبر یک بیعت الهی است. و معنای بیعت با خدا یعنی خود را به خدا فروختن که معتقد باشد او مالک خود نیست، خدا مالک اوست و باید به فرمان خدا باشد.
6ـ خداوند متعال از رسول الله (ص) دفاع می کند در صورتی که پیامبران گذشته در ردّ گفتار قوم خود، خودشان از خود دفاع می کردند خداوند متعال از زبان حضرت نوح علیه السلام می فرماید: (قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی ضَلَالَةٌ وَلَکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ[14])

نوح: گفت ای قوم من! هیچ گمراهی مرا دست نداده و دچار سرگشتگی هم نشده­ام ولی من فرستاده ای از سوی پروردگار جهانیانم.
و از زبان حضرت هود علیه السلام فرمودند : (قالَ یا قَوم لَیسَ بِی سَفاهة ولکنِّی رَسول مِن رَبِّ العالَمین[15])
هود گفت: ای قوم من! سفیه و نادان و ابله نیستم بلکه من فرستاده ای از سوی پروردگار جهانیانم.

و در خصوص دفاع از رسول الله (ص) فرموده (وَ ما صاحِبکم بِمَجنون[16])

همدم و معاشر شما محمد بن عبدالله دیوانه نیست. خوب او را می شناسید و به عقل و بزرگواری شان اعتراف دارید. و فرمود: (وَ لا بِقول کاهن قلیلاً ما تَذَکّرون[17]) و [قرآن] گفته ی هیچ غیب گو و کاهنی نیست. اصلا شما کمتر پند میگیرید. و فرمود: (ما ضلَّ صاحِبکم وَ ما غَوى[18] ) یار شما [محمد] گمراه و منحرف نشده است. و راه خطا نپوئیده است و به کج راهه نرفته است.

7ـ خداوند متعال نهر کوثر را به رسول الله (ص) اختصاص داده است.

(إنّا أعطَیناکَ الکَوثَر[19] ) ما تو را ـ ای محمد ـ خیر فراوان دادیم. کوثر: مبالغه در کثرت است، یعنی خیر و خوبی بی نهایت و فراوان. نهر کوثر به حوض ایشان می ریزد هر کسی که ازآن حوض بیاشامد هرگز تشنه نخواهد شد. از معانی کوثر: خیر بسیار که از نبوت حاصل می گردد ، و به معنای شمار بسیار از امت و به معنای: فرزند و نوادگان بسیار چنان که سادات و فرزندان حضرت فاطمه رضی الله عنها بسیارند.

8ـ خداوند متعال قبول محبت خود در پیروی از بنده اش خاتم النبیین (ص) قرار داد که محبت و آمرزش گناهان در پیروی از ایشان است چنان که فرمود: (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ [20])

بگو: اگر خدا را دوست می دارید پس از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را برایتان بیامرزد و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.

9ـ خداوند متعال و فرشتگان همواره بر پیامبر خاتم (ص) درود می فرستد و مؤمنان را به فرستادن درود و سلام بر ایشان امر می فرمایند:

(إنَّ اللهَ وَ مَلائکتُهُ یُصَلّونَ عَلَى النَّبی یا أیُّها الَّذینَ آمَنوا صَلّوا عَلَیه وَ سَلِّموا تَسلیما[21])

بی گمان خداوند متعال و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید: بر او درود فرستید، و سلام بگویید، سلامی نیکو.

10ـ از خصائص رسول الله (ص) أمّی (درس ناخوانده) بودن که صفات متعالی ایشان در تورات و انجیل ذکر گردیده است، من جمله: بارهای سنگین و سختیها و قید و زنجیرهایی که بر ملت های گذشته بوده از دوش ملت خود بر می دارد.

11ـ (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الخبائث وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [22])

آنان که از فرستاده شده خدا، پیامبر أمّی پیروی می کنند، که صفاتش را در تورات و انجیل که نزدشان است نوشته می یابند، آن ها را به کارهای خوب و پسندیده فرمان می دهد و از زشتی ها و منکرات بازشان می دارد و پاکیزه ها را برایشان حلال می گرداند و پلیدی ها را بر آنان حرام می کند و بارهای سنگین و قید و زنجیرهایی را که بر آنها بود از دوش آنها بر می دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند و او را گرامی داشتند و او را یاری دادند و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنانند که رستگارند.

12ـ رسالت رسول الله (ص) جهانی و رحمتی است برای عالمین.

(قُل یا أیُّها النّاس إنّی رَسول الله إلیکُم جَمیعاً[23])

بگو: ای مردم! من فرستاده الله به سوی همه شما هستم.

(وَ ما أرسَلناکَ إلّا رَحمة لِلعالَمین[24] )

و ای پیامبر: تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.

13ـ رسول الله (ص) ختم پیامبران است و معنای خاتم الأنبیاء: مهر ختم نبوت به نام نامی ایشان ثبت شده است (ما کانَ مُحَمد أبا أحَد مِن رِجالِکُم وَ لِکنَّ رَسول الله وَ خاتَم النَّبیین وَ کانَ اللهُ بِکُلِّّّ شیء عَلیماً[25])

محمد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست، و لیکن رسول الله و خاتم پیامبران (ص) است، و خداوند به هر چیز آگاه است.

14ـ خداوند قلب و دل پیامبر (ص) را ستود و فرمود: (ما کَذب الفؤاد ما رَأى[26]) قلب پیامبر آنچه را دید، دروغ نگفت.

15ـ چشم پیامبر (ص) خود را ستود و فرمود : (ما زاغَ البَصرُ وَ ما طَغی[27]) چشم پیامبر خطا نکرد و از حد در نگذشت.

16ـ گوش رسول الله (ص) را ستود. (قُل أذن خَیرٌ لَکُم[28])

17ـ عقل پیامبر (ص) را ستود (ما ضَلَّ صاحِبکم وَ ما غَوی[29]) یار شما (محمد) گمراه نشده و راه را گم نکرده است.

18ـ زبان پیامبر (ص) را ستود (وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى *إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى[30]) و از روی هوای نفس سخن نمی گوید. به جز وحی چیزی نمی گوید.

19ـ دین پیامبر (ص) را ستود (إنّ الدّینَ عندَ اللهِ الإسلام[31]) همانا دین نزد خدا، اسلام است.

(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِینًا[32] ) امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم ، و اسلام را به عنوان دین برای شما برگزیدم.

20ـ اخلاق پیامبرِ خود را ستود: (وَ إنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم[33]) و به تحقیق تو ای پیامبر بر بالا و والاترین اخلاق خوب هستی.

این نمونه هایی از ویژگی های پیامبر اسلام (ص) بود که در قرآن ذکر گردیده است.

خصائص رسول الله (ص) که در احادیث آمده است:

1ـ در صحیح بخاری و مسلم به روایت جابر بن عبدالله انصاری رضی الله عنهما روایت شده که رسول الله (ص) فرمودند: عْطِیتُ خَمْساً لَمْ یُعْطَهُنّ أَحَدٌ مِن الأنبیاء قَبْلِی وَ نُصِرْتُ بِالرّعْبِ مَسِیرَةِ شَهْرٍ و جعلت لی الأرض مسجداً و طهوراً فأیما رجل من أمّیّ أدرکته الصلاة فلیصل. وأحلّت لی الغنائم و لم تحل لأحد قبلی. وَأُعْطِیتُ الشّفَاعَةَ. و کان النبی یبعث الی قومه خاصّة و بعثت الی الناس عامة[34]

جابر بن عبدالله رضی الله عنهما گوید : پیامبر (ص) فرمودند: « پنج چیز از جانب خدا به من بخشیده شده که به هیچ یک از پیامبران پیشین داده نشده است»:

1ـ خداوند متعال با رعب و ترسی که در دل دشمنانم قرار داده به فاصله مسافت یک ماهه که از من دورند، مرا نصرت و یاری داده است. چه بسا دشمن مطلع می شود که من قصد وی را دارم، از ترس جای خالی می کند.

2ـ زمین برای من و امتم، به عنوان مسجد و پاک کننده قرار داده شده است. پس هر یک از امتانم که وقت نمازش رسید؛ هرجا که باشد نماز را بخواند. (زمین برایش مسجد و خاک برای تیمم در صورت نیافتن آب)

3ـ غنایم جنگی برای من حلال شده است، و در گذشته برای هیچ پیامبری حلال نبوده است.

4ـ شفاعت کبری (عظمی) در فردای محشر به من بخشیده شده است. در روز قیامت که همه أنبیاء از شفاعت خواهی اظهار عجز می کنند خداوند متعال به من اجازه می دهد تا برای خلائق شفاعت کنم.

5ـ پیامبران گذشته تنها به سوی قوم خود فرستاده می شدند در حالی که من به سوی تمام انس و جن فرستاده شده ام و رسالت من جهانی است.

وقتی خداوند متعال شفاعت خاتم النبیین برای همه خلائق می پذیرد چرا توسل به خاتم النبیین برای افراد امتش روا نباشد؟! در حالی که اجماع امت اسلامی بر جواز توسل به خاتم الأنبیاء (ص) می باشد و چه راست فرمودند الله متعال : (وَما أرسَلناکَ الّا رَحمة للعالَمین[35] ) و تو ای پیامبر، رحمت عالمیان هستی.

2ـ امام مسلم در صحیح خود، از ابوهریره رضی الله عنه روایت نمود که، رسول الله (ص) فرمودند: « أنا سَیّدُ وَلَدِ آدَمَ یَومَ القیامَةِ، وَأَوّلُ مَن یَنشَقّ عَنهُ القَبرَ، وَأَوَّلُ شافِعٍ وَأَوَّلُ مُشَفعٍ [36]» در روز قیامت من آقا و سرور فرزندان آدم علیه السلام هستم. و نخستین کسی هستم که شفاعتم پذیرفته می شود.

3ـ امام احمد بن حنبل در مسند و ترمذی و ابن ماجه از ابو سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده اند که، رسول الله (ص) فرمودند: (أَنَا سَیِّدُ وَلَدِ آدَمَ وَلاَ فَخْرَ و بیدی لواءالحمد وَلاَ فَخْرَ ما مِن نَبِّی یَومَئِذٍ آدَمَ وَ من سواه إلّا تَحتَ لوائی و أنا اوّل شافِع و اوَّل مُشفع وَ لاَ فَخْرَ [37])

من آقا و سرور فرزندان آدم علیه السلام هستم در روز قیامت و این را از روی افتخار نمی گویم؛ بلکه فضل و برتری از جانب خداست. و در همان روز پرچمی به دستم هست که ستایش همه خلق را بر می انگیزد. و درآن روز حضرت آدم علیه السلام و پیامبران بعد از او همه در زیر پرچم من قرار می گیرند. و من نخستین کسی هستم که شفاعت می کنم و نخستین کسی هستم که شفاعتش پذیرفته می شود، همه این برتری ها از فضل خداست، و از باب افتخار نمی گویم. بله فضل خدا بر تو ای خاتم الأنبیاء والمرسلین زیاد است (وَکَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیماً [38])

یک نوع ویژگی برای رسول الله (ص) ثابت است که از باب تکریم رسول الله (ص) است و آن حرمت همسران رسول (ص) که امهات المؤمنین هستند و بعد از رسول الله (ص) هیچ احدی نمی تواند با امهات المؤمنین ازدواج کند. ولو اینکه همسری از همسران رسول الله (ص) بعد از عقد او را طلاق دهد باز هم برای همیشه ازدواج دیگران با او حرام است.

خداوند می فرماید: (النَّبی أولى بِالمُؤمنین مِن أنفُسَهُم وأزواجُه أمّهاتهم[39]) (1) پیامبر أولی و سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنها (مؤمنان باید حکم و اراده ی رسول الله (ص) را مقدم بر اراده ی خود بدارند و از جان و مال در اطاعتش دریغ ننمایند) و همسران رسول الله (ص) (در اطاعت و عطوفت و حرمت نکاح به حکم ) مادران مؤمنان هستند؛ ولی محرم نیستند. لذا در نَظَر و خَلَوَت مانند بقیه غیر محارم هستند، که نظر نامحرم و خلوت بیگانه با ایشان حرام است. البته این بیان حکم است وگرنه هیچ گاه امهات مؤمنین، خود را در معرض دید کسی قرار ندادند تا چه رسد به خلوت نامحرم با ایشان. و خداوند متعال آنان را نگهداری نموده و نمونه تقوی و عفت قرار داده است. خداوند متعال می فرماید: (وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا [40] )

و در خانه هایتان بمانید (و بدون حاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید) و همچون جاهلیت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید. (و اندام و زینت های خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید) و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید. و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید، بی گمان خداوند متعال اراده اش بر این است که رجس و پلیدی را از شما ای خاندان نبوت دور سازد، و شما را کاملا پاک و پاکیزه نگه دارد.

این آیه، به آیه تطهیر مشهور است و از سیاق آیه به نظر می رسد که مخاطب آیه همسران رسول الله (ص) مادر مؤمنان هستند؛ هرچند طبق احادیث صحیح شامل آل عباء می باشد. و آل عباء یا کساء عبارتند از:

1ـ حضرت رسول الله (ص).

2ـ حضرت علی بن ابی طالب رضی الله عنه.

3ـ حضرت فاطمه رضی الله عنها.

4ـ حضرت امام حسن رضی الله عنه.

5ـ حضرت امام حسین رضی الله عنه.

و حدیث کساء نزد فریقین ( اهل سنت و اهل تشیع ) صحیح و ثابت است.[41]

نکته پایانی : توصیه مجدد حقیر به کلیه طلاب علوم دینی اهل سنت سراسر کشور این است که: اهل مطالعه باشید و از فرصت هایی که در اختیار دارید نهایت بهره برداری داشته باشید. ما ملت ایران بحمدالله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در جهان شناخته شده ایم و این بیداری اسلامی و خیزش مسلمانان کپی حرکت و نهضت های اسلامی است که حدود 33 سال پیش در ایران به ثمر رسید و امیدواریم که هرچه زودتر حرکت های اصلاحی در کشورهای اسلامی نیز به ثمر برسد و سلطه استکبار جهانی و صهیونیسم از کشورهای اسلامی برداشته شود و استقلال همه ملت های مسلمان حفظ شود.

در این عصر استکبار جهانی به روش های متعدد علیه اسلام و مسلمین برنامه ریزی دارند و با تهاجم فرهنگی و ترویج فساد و تشکیک مسلمانان در دین و ایجاد شبهات قصد دارند که مسلمانان را - به ویژه جوانان و نوجوانان – از اسلام ناب دور سازند و این زنگ خطری است که مسلمانان را تهدید می کند، لذا وظیفه خطیر علما و طلاب دینی همانا جهاد تبلیغی است؛ که به نظر من از واجب کفائی به واجب عینی انتقال یافته و باید تمام صاحبان مذاهب اسلامی با اتحاد و همدلی خالصانه بر اصول مشترک خود اعتماد کنند و مسایل خلافی که به اجتهاد و نظرات علما فریقین بر می گردد، انگشت بر آن نگذارند که به اختلافات دامن زنند، و نگذارند که دشمنان مشترک مسلمانان از اختلافات فقهی و فرقه ای سوء استفاده کنند. زیرا هدف استکبار دشمنی با اصل اسلام است. برای او فرق نمی کند که شکار شده اش سنی یا شیعه باشد. لذا باید بیدار، هوشیار و آماده باشیم. والسلام.

...................................................
مراجع

1- قرآن مجید.

2- تفسیر ابن کثیر، تحافظ عماد الدین ابوالفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، دارالفکر، بیروت، 1388 ق.

3- تفسیر معارف القرآن، علامه مفتی محمدشفیع دیوبندی، شیخ الاسلام احمد جام، 1377 ش.

4- تفسیر نور، مصطفی خرّم دل، احسان، تهران 1379 ش.

5- فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دارالفکر، بیروت، بی تا.

6- صحیح مسلم، شرح امام نووی، دارالفکر، بیروت، بی تا.

7- تحفة الأحوذی، شرح جامع ترمذی، امام ابوالعلاء محمد عبدالرحمن مبارک فوری، دارالفکر، بیروت، بی تا.

8- مسند همراه با منتخب کنزالعمّال ، امام احمد، دارالفکر، بیروت، بی تا.

9- جامع الصغیر، علامه سیوطی، دارالفکر، بیروت، بی تا

10ـ ترجمه اللؤلؤ والمرجان، محمد فؤاد عبدالباقی، ترجمه ابوبکر حسن زاده، نشر احسان، تهران، 1380 ش.

11ـ حیاة النبیّ و سیرته، محمد قوام وشنوی، أسوه، قم، 1416 ق.

[1]. آل عمران، 103.

[2] . سیوطی، ج1، ص 402.

[3]. یوسف، 108.

[4]. نحل، 125.

[5]. احزاب، 45 و 46.

[6] . تفسیر نور، خرم دل، ص 887.

[7] . مائده، 67.

[8]. لعمرک : قسم به جان تو . عَمر و عُمر به یک معناست؛ ولی در قسم با فتحه عین خوانده می شود.

[9] . حجر، 72.

[10] . انشراح، 4.

[11]. تفسیر نور، خرم دل، ص 1310

[12] . نسا، 80.

[13]. فتح، 10.

[14] . اعراف، 61.

[15] . اعراف، 67.

[16] . تکویر، 22.

[17] . الحاقه، 42.

[18] . نجم، 2.

[19] . کوثر، 1.

[20]. آل عمران، 31.

[21]. احزاب، 56.

[22]. أعراف، 157.

[23] . أعراف، 158.

[24]. أنبیاء، 107.

[25]. احزاب،40.

[26]. نجم، 11.

[27]. نجم، 17.

[28]. توبه، 61.

[29]. نجم، 2.

[30]. نجم، 3و4.

[31]. آل عمران آیه 19.

[32]. مائده،3.

[33]. نون (والقلم)، 4.

[34]. فتح الباری شرح صحیح البخاری ج 1، ص 435 ،ح 335

[35] . أنبیا، 107.

[36] . شرح صحیح مسلم، نووی، ج 15؛صفحه 37.

[37]. مسند احمد، ج 3، ص 144. ابن ماجه، ج2، ص 1440، حدیث 4308. تحفه الأحوذی، شرح جامع الترمذی، ج10، ص 82 ،حدیث 3693.

[38]. نساء، 113.

[39]. أحزاب، 33.

[40] . احزاب، 6.

[41]. صحیح مسلم با شرح امام نووی ج 15، ص 194 و تحفة الأحوذی شرح جامع ترندی ج 10، ص 289 و شماره حدیث 3875 و مسند امام أحمد ج 6، ص 304 و 305 و کتاب «حیاة النبیّ و سیرته» تألیف حجة الاسلام والمسلمین شیخ محمد قوام وشنوی،چاپ أسوه قم تاریخ نشر 1416 ق ، ج 3 ،ص 63 تا 73 مراجعه گردد.

..............................
نویسنده: شیخ عبدالعزیز قاضی زاده
نقل از فصلنامه علمی تخصصی حبل المتین
بازديد:1032| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت