« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

امام حسن بصری رحمة الله علیه | سیمای بزرگان 1 آبان 1392
امام حسن بصری رحمة الله علیه

امام حسن بصری از معاصران عمربن عبدالعزیز-رحمه الله- بوده است. وی تأثیرات روشن و بارزی در زندگی دینی و اجتماعی عصر امویان داشته است. نام اصلی حسن بصری، ابوسعید حسن بن یساربود.

پدرش (یسار) مملوک زیدبن ثابت- رضی الله عنه- و ازبزرگان تابعین و پیشوای شهر بصره و دانشمند امت درعصر خود تلقی می‌شد.

مادر ایشان «خیره» نام داشت که کنیز ام‌المؤمنین ام‌سلمه – رضی الله عنها- بود.

حسن بصری سال ۲۱ هجری، در دوران خلافت عمر بن خطاب و در مدینه‌ی منوره چشم به جهان گشود. گفته‌اند که وقتی مادرش (خیره) برای خرید برخی لوازم ضروری از خانه بیرون می‌رفت، حسن گریه می‌کرد و ام‌سلمه – رضی الله عنها- او را در آغوش گرفته و پستان در دهانش می‌نهاد و قطراتی شیر از پستانش جاری می‌شد و به کودک می‌داد. از این جهت‌ام سلمه، مادر رضاعی حسن بصری به شمار می‌آید. بی‌تردید فصاحت و شیوایی گفتار و دانش و فرهیختگی او زاده‌ی این برکت بوده است. بسیار بدیهی و قابل قبول است که کودکی چون او از آداب جاری در خانه‌های ازواج پیامبر-صلی الله علیه وسلم- آشنایی حاصل کرده و از سرچشمه‌ی آنان سیراب شود و از دانش و اخلاق آنان بهره‌ها برد.

او بعد‌ها به همراه والدینش به بصره نقل مکان کرد و از این باب منسوب به بصره شده و حسن بصری نام گرفت. وقتی پا به بصره نهاد ۱۴ سال از بهار زندگی‌اش می‌گذشت. از این سن، پایبند و وابسته به مسجد بصره شد و از چشمه‌ی جوشان دانشوران آن مسجد به ویژه حلقه‌ی اندیشمند و دانای امت، عبدالله بن مسعود (رض) بهره‌ها گرفت. مدت زمانی نگذشت که مردم دورش جمع شدند و از دور و نزدیک آهنگ او را کردند. در مورد او گفته‌اند که سخن و کردارش همسو و هماهنگ بود و به آنچه عامل نبود لب به سخن نمی‌گشود، نهان و باطنش به مانند ظاهر و آشکارش بود؛ هنگامی که امر به نیکی می‌کرد خود از همه جلو‌تر به آن پایبند بود و چون از زشتی‌ای باز می‌داشت خود از همه بیشتر از آن کناره می‌گرفت.

غزالی در احیاء علوم الدین می‌گوید: «سخن حسن بصری بیشترین شباهت و همانندی را به کلام انبیا و پیامبران الهی داشت و روش و آیینش به آیین صحابه بسیار نزدیک بود. همگی بر این وصف او اتفاق کرده‌اند.»

ثمره‌ی این مواهب گسترده و فضائل فراوان این شد که او واجد شخصیت نیرومند، جذاب و محبوب دل‌ها شده و مردمان، مسحور و دلباخته‌ی او و معترف به بزرگواری و عظمت او گردند. ثابت بن قرة الحکیم الحرانی می‌گوید: «حسن بصری ازجمله افرادی در امت محمدی به شمارمی‌آید که موجب مباهات بر دیگر امت‌ها است.»

حکایات و سخنانی از حسن بصری

مردی به حسن بصری می‌گوید: «ای ابوسعید از قسوت قلبم نالان و ناراضی‌ام، حسن بصری در جواب می‌گوید: با ذکر خداوند نرمش کن.»

حسن بصری گفته است: «حلاوت و شیرینی را در سه چیز بیاب: در نماز و قرائت قرآن و ذکر خدا، اگر یافتی به راهت ادامه بده در غیر این صورت بدان که دروازه‌ به رویت بسته شده پس در پی گشایش آن باش.»

«هر کس می‌خواهد از حقیقت نفس خود آگاه شود بایستی کردار و عملش را به قرآن عرضه کند و با میزان قرآن بسنجد تا اینگونه ورشکستگی و زیانباری، و سودمندی و پیروزی را از هم تشخیص دهد.»

او می‌گفت: «خداوند بیامرزد بنده‌ای را که خویشتن خویش را بر کتاب خدا عرضه کند و اگر وضعیتش همسو با فرمان خدا بود خدا را بستاید و از خدا تقاضای مزید توفیق کند و اگر نفس خود را در مخالفت امر خدا دید از خداوند بخشش خواسته و به زودی به آستان الهی بازگردد.»

حسن بصری می‌گفت: «هرکه نفس خود را در جلوت و آشکار مذمت و سرزنش کند، بی‌تردید در خلوت و نهان ستایش کرده است و این کار بسیار زشت و نادرست است.»

می‌گفت: «هرچه آرزوهای بنده‌ای دراز‌تر شود، اعمالش ناپسند‌تر می‌گردد.» از سخنان گوهرین او این سخن است که: «یا ابن آدم إنما أنت أیام، کلما ذهب یوم ذهب بعضک/‌ای انسان تو چیزی جز همین روز‌ها نیستی، هربار که یک روزت سپری می‌شود، بخشی از وجودت از دست رفته است.»

حسن بصری ازجمله دانشمندان اهل سنت است که مجدّانه به دانش سلوک پرداخته است. او مجلسی ویژه در خانه‌اش داشت که جز در باب معانی زهد و عبادت در آن سخنی نمی‌رفت. از مدرسه‌ی حسن بصری مجموعه‌ای نکوکار چون ستارگان روشن و درخشان که از محقّقان اهل‌سنت به شمارمی‌آیند تأثیر گرفته و به ثمر نشسته‌اند. ازجمله‌ی آنان می‌توان به افراد ذیل اشاره کرد:

-ایوب سخستانی:

ایشان امام حافظ و پیشوای عالمان، ابوبکر بن ابی تمیمة کیسان نام دارد. در حدیث مورد اطمینان و موثق بوده و دارای دانشی گسترده و فراگیر است، شخصیتی عادل و انسانی اهل ورع و پرهیز بوده است.

-مالک بن دینار:

از علمای طراز اول و نیکوسیرت و از نادر تابعین موثق و قابل اعتماد در حدیث و از بهترین کاتبین و نسخه‌برداران بود که در هر یک به کمال رسیده بود.

-محمد بن واسع:

او پیشوایی ربانی و مقتدا بود. همراه سپاهیان قتیبة بن مسلم بوده و مدتی نیز در خراسان ولایت داشته است.

وفات حسن بصری:

أبان بن مخبر نقل می‌کند که چون مرگ بر او سایه افکنده بود، جمعی از یارانش به نزدش آمدند و گفتند:‌ای ابوسعید جملاتی را ره توشه‌ی ماساز تا از آن بهره‌مند شویم.

گفت: «سه جمله را ره توشه‌یتان می‌کنم بعد از آن بروید و مرا تنها بگذارید: از آنچه به آن فرمان داده شده‌اید بیش از همه عامل بوده و از آنچه شما را از آن بازداشته‌اند بیش از همه پرهیز کنید. و بدانید که گام‌ها و حرکات شما از دو قسم افزون نیست، گامی و حرکتی به نفعتان و گامی و حرکتی به ضررتان است، پس بنگرید که صبح و شام به کجا می‌روید؟ و چه می‌کنید؟»

قبل از اینکه حسن بصری روحش را تسلیم کند، بیهوش شد سپس به هوش آمد و گفت: «مرا از باغ‌ها و چشمه‌سار‌ها و جایگاه گرانقدر آگاه کردند.»

و در شب جمعه و در ماه رجب، سال۱۱۰ هجری روحش را به خالق خود تسلیم کرد و آنگونه که پسرش عبدالله می‌گوید حدود ۸۸ سال زندگی کرد.

خداوند حسن بصری را بیامرزد. او نمونه‌ی بلند وارثان انبیا و علمای ربانی بود. از بزرگمردانی بود که نظیرش در زهد و ورع، علم و حکمت و شجاعت و ادب به ندرت یافت می‌شود.

........................................
برگرفته از کتاب: سیرة عمر بن عبد العزیز
نویسنده: دکتر علی محمد صلابی
بازديد:1602| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت