« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

دخان | مقالات 15 شهريور 1392
دخان

براساس ادله اي از قرآن و سنت ظاهر شدن دود در آخر الزمان يکي از نشانه هاي بزرگ روز قيامت است.
الف - دليل هاي قرآني
خداوند مي فرمايد:{ فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ * يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ } (دخان: 10-11).
«اي محمد منتظر باش تا روزي آسمان دودي واضح و آشکار ظاهر کند و همه مردم را در بر گيرد در اين هنگام به عنوان توبيخ و سرزنش به آنان گفته مي شود يا بعضي از آنان به بعضي ديگر مي گويند اين عذاب دردناکي است».
درباره اينکه منظور از اين دود چيست؟ و آيا واقع شده است يا اينکه از آياتي است که بايد منتظر آنها بود چند رأي وجود دارد.
راي اول: منظور از اين دخان همان است که پيامبر خدا بعد از تحمل سختي و گرسنگي و عدم استجابه دعوت از طرف قريش پيامبر -صلى الله عليه وسلم- آنان را دعا کرد و آنان متوجه دودي در آسمان شدند.
عبدالله بن مسعود و عده اي از علماء سلف اين رأي را داده اند.
عبدالله بن مسعود -رضي الله عنه- مي گويد: «پنج واقعه اتفاق افتاده اند، لزام، روم، بطشه، قمر و دخان». منظور از لزام اين آيه است { قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَاماً } «به علت تکذيبشان عذابي هلاک کننده بر آنان لازم مي گردد و منظور از آن شکستي است که خداوند در روز جنگ بدر بر آنان وارد کرد».
وقتي مردي از کنده دربارة دخان سخن گفت و بيان کرد در روزقيامت دودي خواهد آمد که گوش و چشم منافقين را مي گيرد. عبدالله بن مسعود عصباني شد و گفت: «هر کس چيزي مي داند بگويد و هر کس دربارة چيزي علم ندارد بگويد «الله اعلم» زيرا اين قول بخشي از علم است که (اگر در زمينه اي علم نداري بگويي نمي دانم) زيرا خداوند به پيامبرش مي فرمايد: { قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنْ الْمُتَكَلِّفِينَ }
«بگو من در مقابل دعوت و ابلاغ دين خدا هيچ پاداشي نمي خواهم و از زمره متکلفين (يعني کسي که چيزي را دارا نيست اما به دروغ خود را به آن نسبت مي دهد) نيستم».
قريش در پذيرش اسلام تأخير کردند و پيامبر -صلى الله عليه وسلم- آنان را دعا کرد و فرمود: «اللهم أعنّي عليهم بسبع کسبع يوسف» «پروردگارا مرا در برابر آنان (مشرکين) بوسيله هفت سال مثل هفت سال (قحطي زمان) يوسف ياري بده».
لذا قطحي آنان را در برگرفت و بسياري از بين رفتند تا آنجا که زنده ها گوشت مرده و استخوان مي خوردند آنان بين زمين و آسمان را مملو از دود مي ديدند.
ابن جرير طبري اين قول را ترجيح داده و مي گويد: چون خداوند وعده دخان را به مشرکين قريش داده است. و قول خداوند به پيامبرش که مي گويد: { فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ } (دخان: 10).
در ضمن خطاب خداوند به کفار قريش و سرزنش آنان به خاطر شرکشان است. آنجا که مي فرمايد:{ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِ وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمْ الأَوَّلِينَ * بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ } (دخان: 8-9).
«هيچ معبودي جز او نيست. (او) زنده مي کند و مي ميراند. (او) پروردگار شما و پروردگار اجداد اولين شما است. لکن آنان در (عالم) شک و گمان مشغول و سرگرمند».
و بعد ازاين آيه به پيامبرش مي فرمايد: ?فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ? اين آيه پيامبر را به صبر و تحمل در برابر آنان سفارش مي کند.... تا هنگامي که عذابش نازل شود و همچنين تهديدي براي مشرکين است پس اين آيه به وعيد مشرکين زمان پيامبر و تحققش در آن زمان نزديکتر است تا اينکه آن وعيد را از آنها تأخير بياندازد و بر غير آنان محقق سازد.
رأي دوم: اين دخان (دود) از آياتي است که تاکنون رخ نداده و نزديک روز قيامت حادث مي شود.
عبدالله بن عباس و بعضي از اصحاب و تابعين اين رأي را پذيرفته اند ابن جرير طبري و ابن ابي حاتم از عبدالله ابن ابي مليکه روايت مي کند گفت: بامداد روزي نزد ابن عباس رفتم. گفت امشب تا صبح نخوابيده ام گفتم: چرا گفت: (مردم) گفتند ستارة دنباله دار طلوع کرده است ترسيدم مبادا دخان آمده باشد بدين خاطر تا صبح نخوابيدم.
ابن کثير مي گويد: اين روايت صحيح الاسناد است که به ابن عباس دانشمند امت و مفسر قرآن نسبت داده شده است. و اصحاب و تابعين موافق او آن را تأييد کرده اند و همچنين احاديث موضوع صحيح و حسن و... روايت شده اند که در آنها دلائل قانع کننده وجود دارد مبني بر اينکه دخان از آياتي است که در آينده حادث خواهد شد. با اين وجود ظاهر قول خداوند که مي فرمايد: « فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ » يعني دخان واضح و آشکار است و هر کس آن را مي بيند اما آنچه ابن مسعود -رضي الله عنه- تفسير کرده است يعني آنان در اثر شدت گرسنگي خيال مي کنند بين آسمان و زمين دود وجود دارد.
و همچنين عبارت «يغشي الناس» يعني دود مردم را بطور عموم در بر مي گيرد اما اگر امري خيالي بود تنها شامل مشرکين مکه مي گرديد و خداوند نمي فرمود: «يَغْشَى النَّاسَ».
در صحيحين آمده است پيامبر خدا به اين صياد گفت «إني خبأتُ لک خبأً» او گفت: (که چيزي را که در نظر گرفته اي) دخان است پيامبر فرمود: «خفه شو و از حد خود (کهانت) تجاوز نکن و پيامبر خدا -صلى الله عليه وسلم- آيه 10 سورة دخان را در نظر گرفته بود.
اين دليل است بر اينکه دخان هنوز ظاهر نشده و در آينده حادث خواهد شد ابن صياد جزو يهوديان مدينه بود و اين قصه بعد از هجرت پيامبر به مدينه منوره اتفاق افتاد.
بعلاوه احاديث صحيح بيان کرده اند دخان جزو نشانه هاي بزرگ قيامت است.
آنچه ابن مسعود گفته است جزو کلام خود اوست و قانوناً احاديث مرفوع بر احاديث موقوف (حديثي که به پيامبر -صلى الله عليه وسلم- نرسيده باشد و صحابي آن را بگويد) مقدم هستند.
و منعي وجود ندارد براي اينکه اگر اين علامت ظاهر شد بگويند (ربنا اکشف عنا العذاب انا مؤمنون): «پروردگارا عذاب را از ما برطرف کن ما جزو ايمانداران هستيم» پس خداوند عذاب (دود) را از آنان بر دارد ولي دوباره کافر شوند و اين موقع آخر الزمان است.
البته بعضي از علما اين روايت ها را با هم جمع کرده اند و مي گويند: در واقع دو دخان ظاهر مي شوند. يکي از آنها در زمان پيامبر -صلى الله عليه وسلم- بر مشرکين قريش ظاهر شده است و ديگر همان است که در آخر الزمان ظاهر مي شود. ولي دخان حقيقي همان است که يکي از نشانه هاي بزرگ قيامت است و در آخر الزمان حادث مي شود.
قرطبي نقل مي کند: «مجاهد گفت: عبدالله بن مسعود مي گويد: دو دود وجود دارند يکي از آنها گذشت و ديگري که هنوز ظاهر نشده است بين آسمان و زمين را پر مي کند مؤمن از آن متأثر نمي شود و جز باندازه بيماري زکام اما کافر گوشهايش سوراخ مي شوند»
ابن جرير طبري مي گويد: «اينکه وعدة دخاني که به مشرکين داده شده است بر آنها واقع شده انکارناپذير است و همچنين وقوع دخاني ديگر در آينده بر مردمي ديگر انکار نمي شود. زيرا احاديث پيامبر -صلى الله عليه وسلم- به ما چنين خبر داده اند پس آنچه که عبدالله بن مسعود -رضي الله عنه- مي گويد واقع شده است. و هر دو نوع خبر که از پيامبر -صلى الله عليه وسلم- روايت شده اند صحيح هستند».
ب - دليل هايي از سنت
برخي احاديث دال بر ظهور دخان (دود) در آخر الزمان ذکر شدند اکنون چند حديث ديگر را به آنها اضافه مي کنيم.
1- مسلم از ابوهريره روايت مي کند پيامبر -صلى الله عليه وسلم- فرمود: «بادروا بالأعمال ستاً: الدجال، و الدخان». «به انجام اعمال صالح مبادرت ورزيد قبل از اينکه شش حادثه پيش آيند.... (از جمله) دخان و دجال و....»
2- در حديث حذيفه دربارة نشانه هاي بزرگ قيامت از «دخان» نيز نامبرده شده است.
3- ابن جرير و طبراني از ابو مالک اشعري روايت کرده اند. او گفت پيامبر -صلى الله عليه وسلم- فرمود: «إنّ ربکم أنذرکم ثلاثاً: الدخان يأخذ المؤمن کالزکمة ويأخذ الکافر فينتفخ حتى يخرج من مسمع منه». «خداوند شما را از سه چيز مي ترساند: دودي که مانند زکام در مؤمن اثر مي کند و کافر آن را استشمام مي کند و از آن منتفخ مي گردد تا اينکه از هر دو گوشش خارج مي شود».
.......................
برگرفته از کتاب نشانه هاي قيامت
تأليف: يوسف بن عبدالله بن يوسف الوابل
بازديد:3144| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت