« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

تقابل مادیت و معنویت | مقالات 11 ارديبهشت 1392
تقابل مادیت و معنویت

در عصر جدید که نظام سرمایه داری بیش از هر دوران دیگری راه ترقی را در پیش گرفته ، بشر با افکار نوین و توسعه طلبی مادی و علمی خود سعی در پیشبرد اهداف اقتصادی خویش دارد وبا انواع دسیسه ها و ترفندها می کوشد تا با از میان برداشتن موانع و سدهای بازدارنده راه را برای خود هموار سازد.

اگرچه بشریت در گذر تاریخ پیوسته موفقیت خود را مرهون معنویت می داند و آنرا سبب مترقی شدن و رسیدن به چنین سطح شعوری قلمداد می کند اما جای بسی تأمل است که اکنون آنرا مانع و سد راه خود در رسیدن به اهداف بظاهر عالیه خود بر می شمارد و در توجیه آن ماده را اصل قرار داده و در جهت پی بردن به اسرار آن از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند.

ابداع و اختراع اگر چه خود مبین شوق و علاقه بشر در کشف رازهای هستی و برداشتن پرده های جهل و نادانی است اما خود به عاملی بازدارنده و گردابی هلاکت بار در صحنه علم و عمل مبدل گشته و انسان را بر توجیه افکار مادی اش گستاختر گردانده و فاصله ای عمیق را بین او و معنویت بوجود آورده تا جایی که تلقی یک فرد بظاهر مترقی از انسان متمدن عدم وابستگی به گرایشهای مذهبی و اعتقادی است.

آنان در قلمرو علم محدودیتی برای پیشرفت قائل نبوده و پیشرفت و ترقی را منحصر در حواس کرده اند و قائلین به ماوراء ماده را انسانهای خرافاتی و منحرفی می خوانند که همواره بر ایجاد شکاف در گستره علم تأکید دارند . و با وضع قوانین وضعی که پایه و اساس آن عقل غیر سلیم است ایمان و موازین اخلاقی را در جوامع خود نابود کرده و سیر انحطاط عرفی و اخلاقی را در پیش گرفته اند.

پر واضح است که چنین نسلی با زدن تیشه بر ریشه خود هر چه بیشتر پیش می رود در مردابی که راه نجاتی در آن نیست غوطه ور می شود و اصل انتهای کمال که ابتدای زوال است را محقق می سازد.

از طرف دیگر با پیشرفت مادی در غرب ، معنویت نیز در شرق بعنوان دستور کار و پشتیبان نظام حکومتی از اهداف عالیه خود منحرف گشته و سیر نزولی خود را آغاز نموده ، چنانکه ظاهر قوانین مذهبی بصورت نمادین همچنان باقی است و معنویت عادتی در بسیاری از جوامع بعنوان عرف و فرهنگ جایی برای خود بازکرده و با اغتشاشاتی که نظام سرمایه داری و کمونیستی در این جوامع ایجاد کرده تلقی خود را از دین بعنوان سنت اجدادی و قبیله ای می داند و موازین اعتقادی خود را بر انحرافات و بدائع پدری خویش بنا نهاده و بر آن اسرار دارند .

چنین نسلی اگرچه در ظاهر اخلاق و اعتقاد به غیب را پایه و اساس جهان بینی خود قرار داده اما هیچ بهره ای از معنویت نبرده بلکه با اعمال ریاکارانه خود هم راه ترقی معنوی و هم راه ترقی مادی را بر خود بسته و در واقع خسر الدنیا و الآخره گشته است.

آنان در عالمی که قانون جنگل بر آن حاکم گشته هیچ امیدی به ابقای خود در صحنه اقتدار اجتماعی ندارند و سرانجام به مقلدانی که تقلید کورکورانه را در رأس امور خود قرار داده اند مبدل خواهند گشت .

تقابل مادیت و معنویت اگرچه در میان طرفداران هر کدام از نظامهای شرق و غرب بعنوان تعصب در اداره امور اجتماعی محسوب می شود اما نویدبخش نسلی است که با بهره مندی از دو عنصر متعارض مادیت و معنویت در ایجاد جامعه ای که بر مبنای اعتقاد ، ایمان و احترام به ارزشها و پیشرفت و ترقی مادی و معنوی استوار است راه رسیدن به قله سراسر پر شیب سعادت را طی کند و با استفاده از نظام الهی بعنوان اصل و مادیت بعنوان فرع و سبب ، قانون الهی را در پهنه کره خاکی به اجرا در آورد.

................................................................................
نویسنده: شیخ محمد تشیخ ( مدرس مدرسه علوم دینی اسماعیلیه )
بازديد:1757| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت