« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

طلوع خورشيد از مغرب | مقالات 22 مهر 1391
طلوع خورشيد از مغرب طلوع خورشيد از مغرب يکي از نشانه هاي بزرگ قيامت است که با آيات و احاديث ثابت مي شود.
الف - دليل هاي قرآني
خداوند مي فرمايد:
{ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا } (انعام: 158).
«روزي که بعضي از آيات پروردگارت ظاهر مي شوند کسي که قبلاً ايمان نداشته باشد يا از ايمانش خيري کسب نکرده باشد ايمان آوردنش به او سودي نمي رساند».
احاديث صحيح دلالت مي کنند بر اينکه منظور از «بعضي آيات» مذکور در آيه طلوع خورشيد از مغرب است (بنا به قول اکثر مفسرين).
طبري بعد از اينکه اقوال مفسرين را در تفسير اين آيه ذکر مي کند - مي گويد: «نزديکترين قول به صحت در تفسير اين آيه چيزي است که احاديث منقول از پيامبر -صلى الله عليه وسلم- به آنان اشاره کرده اند و آن زمان طلوع خورشيد از مغرب است».
شوکاني مي گويد: «اگر اين خبر (تفسير پيامبر از آيه فوق) بر وجه صحيحي روايت شده باشد و بدون ايراد و مرفوع باشد. پس اخذ به آن واجب و تقديمش بر ساير روايات ضروري است».
ب - دليل هايي از سنت پاک نبوي
احاديث دال بر طلوع خورشيد از مغرب زيادند از جمله:
1- شيخان از ابوهريره -رضي الله عنه- روايت کرده اند که پيامبر -صلى الله عليه وسلم- فرمود: «لا تقوم الساعة حتى تطلع الشمس من مغربها، فإذا طلعت، فرآها الناس، آمنوا أجمعون، فذاک حين لا ينفع نفساً إيمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت في إيمانها خيراً». «در قيامت بر پا نمي شود تا اينکه خورشيد از مغرب طلوع کند. پس وقتي خورشيد طلوع کرد و مردم آن را ديدند، همه ايمان مي آورند. در اين هنگام کسي که قبلاً ايمان نداشته است يا از ايمانش خيري کسب نکرده است. ايمان آوردنش سودي به او نمي رساند».
2- بخاري از ابوهريره -رضي الله عنه- روايت مي کند. پيامبر -صلى الله عليه وسلم- فرمود: «لا تقوم الساعة حتى تقتتل فئتان... (فذکر الحديث وفيه) وحتى تطلع الشمس من مغربها، فإذا طلعت، فرآها الناس، آمنوا أجمعون، فذاک حين لا ينفع نفساً إيمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت في إيمانها خيراً».
«قيامت برپا نمي شود تا دو گروه با هم قتال کنند... (در ادامه حديث آمده است) و تا اينکه خورشيد از مغرب طلوع کند وقتي طلوع کرد. همه ايمان مي آورند. در اين هنگام نفسي که قبلاً ايمان نداشته است يا از ايمانش خيري کسب نکرده است ايمان آوردنش سودي به او نمي رساند.
3- مسلم از ابوهريره -رضي الله عنه- روايت مي کند پيامبر -صلى الله عليه وسلم- فرمود: «بادروا بالأعمال ستاً: طلوع الشمس من مغربها». «قبل از شش چيز مبادرت به اعمال صالح کنيد: (يکي از آنها) طلوع خورشيد از مغرب است».
4- حديث حذيفه بن اسيد دربارة نشانه هاي بزرگ قيامت گذشت که يکي از آنها را طلوع خورشيد از مغرب معرفي کرده بود.
5- امام احمد و مسلم از عبدالله بن عمرو -رضي الله عنه- روايت مي کنند او مي گويد: «از پيامبر خدا حديثي را حفظ کرده ام که هرگز آن را فراموش نمي کنم از پيامبر -صلى الله عليه وسلم- شنيدم فرمود: «إن أول الآيات خروجاً طلوع الشمس من مغربها». «اولين نشانه اي که (در آخر الزمان) اتفاق مي افتد طلوع خورشيد از مغرب است».
6- ابوذر مي گويد روزي پيامبر خدا -صلى الله عليه وسلم- فرمود: «آيا مي دانيد اين خورشيد به کجا مي رود»؟ گفتند خدا و رسولش داناترند. گفت: اين خورشيد مي رود تا به محل استقرار خودش در زير عرش (خداوند) برسد. پس در آنجا به سجده مي افتد، در اين حالت مي ماند تا به او گفته مي شود بلند شو از مسيري که آمده اي برگرد پس خورشيد برمي گردد و دوباره از جاي خودش طلوع مي کند سپس به محل استقرار خود در زير عرش مي رود و به سجده مي افتد و به همين حال مي ماند تا به او گفته مي شود بلند شو از مسيري که آمده اي برگرد. خورشيد مي رود و دوباره در جاي خودش طلوع مي کند و به حرکت مي افتد بطوري که مردم از تمام جزئيات با خبرند تا اينکه به محل استقرار خود در زير عرش خدا مي رود.
و به سجده مي افتد سپس به او گفته مي شود بلند شو و اين بار از مغرب طلوع کن پيامبر فرمود: آيا مي دانيد در چه زماني (چنين مي شود) اين واقعه در زماني رخ مي دهد که نفسي که قبلاً ايمان نياورده است يا از ايمانش خيري کسب نکرده است ايمان آوردنش ديگر سودي به او نمي رساند.
- - مناقشه رشيد رضا در ردّ حديث ابوذر دربارة سجود خورشيد
رشيد رضا حديث گذشته ابوذر را نقل مي کند و در شرح آن مي گويد: متن اين حديث يکي از متن هاي پر از اشکال است و در مورد سند حديث مي گويد: اين حديث را شيخان از طريق ابراهيم بن يزيد بن شريک التيمي از ابوذر روايت کرده اند که علي رغم رأي اعتماد جماعت به او، مدلّس است - امام احمد مي گويد: اين شخص به ابوذر نرسيده است همانگونه که دار قطني مي گويد: از حفصه و عائشه چيزي نشنيده است و اصلاً در زمان آنها نبوده است. و ابن المديني مي گويد: او نه از علي و نه از ابن عباس چيزي نشنيده است. او اين قول را در کتاب «تهذيب التهذيب» نقل مي کند.
غير از اين حديث از آنها بصورت «عنعنه» روايات وارد شده است پس احتمال دارد کسي که از آنها روايت کرده است ثقه نبوده باشد.
پس وقتي در بعضي از روايات صحيحين و سنن اين چنين علت هايي يافت مي شوند. تازه اين بعلاوه دخول اسرائيليات، و خطاي راوي در نقل به معني است پس در حديثي که شيخان و اصحاب سنن آن را ترک کرده اند چکار بايد بکنيم»؟!
اين قول محمد رشيد رضا در اين باره بود.
اما اين سخن او جداً خطير است و ايراد بر احاديث ثابت و صحيح پيامبر و تشکيک در آنها به حساب مي آيد، خصوصاً احاديث «صحيح مسلم و بخاري» که امت اسلامي اجماعاً آنها را قبول دارند.
اي کاش او در سند حديث دقت بيشتري مي کرد و متن آن را از اشکالاتي که ادعا مي کند تبرئه مي نمود. و در اين زمينه خود را تابع قول علماء گذشته خود مي کرد که به احاديث به اثبات رسيدة پيامبر ايمان داشتند و در مواردي که اطلاع کافي نداشتند تکلف به خرج نمي دادند و کلام پيامبر را براساس معني صحيح متبادر از آن اجرا مي نمودند.
ابو سليمان خطابي دربارة اين قول پيامبر که مي فرمايد: «مستقرها تحت العرش» مي گويد: ما منکر نيستيم که خورشيد جاي استقرار در زير عرش داشته باشد ولي ما آن را مشاهده و يا درک نمي کنيم و اين خبر از غيب به ما رسيده است. پس آن را تکذيب نمي کنيم و در مورد کيفيت آن سخن بر زبان نمي آوريم زيرا بدان علم نداريم.
سپس دربارة سجود خورشيد در زير عرش مي گويد: «اين حديث از سجود خورشيد در زير عرش خبر مي دهد. ممکن است اين امر هنگام در يک محور قرار گرفتن آن با عرش در مسير حرکتش و هنگام تصرف عرش در مسخرات خودش صورت پذيرد. اما آيه 86 سورة کهف که مي فرمايد:{ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ }(کهف: 86).
«تا وقتي که به غروبگاه خورشيد رسيد به نظرش آمد که آفتاب (انگار) در چشمه گل آلود تيره رنگي فرو مي رود....».
اين آيه نهايت ديد چشم را هنگام غروب آفتاب بيان مي کند و سجود آن در زير عرش بعد از غروب اتفاق مي افتد»
نووي مي گويد: «اما سجود خورشيد ايجاد حالتي متمايز و بلوغي است که خداوند در آن ايجاد مي نمايد».
ابن کثير مي گويد: «تمام مخلوقات در برابر عظمت خداوند خواسته يا ناخواسته سجده مي برند. اين نوع سجود تنها خاص خداوند است»
ابن حجر مي گويد: «ظاهراً منظور از استقرار، سجود خورشيد در شب و روز است و در مقابل استقرار، مسير دائم آن است که به لفظ «جريان» تعبير داده شده است. و الله اعلم».
در هرصورت منظور استقرار خورشيد و يا سجود آن نيست. فقط خواستم بيان کنم علي رغم برداشت رشيد رضا، در متن حديث ابوذر اشکالي وجود ندارد و علماء آن را پذيرفته اند و معنايش را نيز بيان کرده اند.
اما ايراد رشيد رضا در سند حديث ناشي از اشتباه اوست چون حديث طبق روايت راويان موثوق به متصل الاسناد است. و دربارة تدليس ابراهيم بن يزيد التيمي و اينکه او ابوذر، خصه و عائشه را ملاقات نکرده وزمان آنها را درک ننموده است در جواب گفته مي شود.
1- در سند آمده است ابراهيم بن يزيد حديث را از ابوذر نقل کرده است ولي در واقع پدرش از ابوذر روايت مي کند و ابراهيم از پدرش حديث را شنيده است سند حديث را مسلم و بخاري اين چنين ذکر کرده اند.
و پدر ابراهيم يزيد بن شريک تيمي است که از عمر، علي، ابن مسعود، ابوذر -رضي الله عنهم- و غيره حديث روايت کرده است و پسرش ابراهيم، ابراهيم نخعي و غير آنها از او حديث روايت کرده اند و ابن معين ابن حبان، ابن سعد و ابن حجر او را مطمئن مي دانند و از او حديث نقل نموده اند. ابو موسي المديني مي گويد: «گفته اند او جاهليت را نيز درک کرده است».
2- براساس روايت مسلم ابراهيم بن يزيد تصريح کرده است که حديث را از پدرش شنيده است. مسلم سند حديث را چنين نقل مي کند: «... حدثنا يونس عن ابراهيم بن يزيد التيمي سمعه فيما اعلم عن ابيه عن ابي ذر»
و فرد موثوق به وقتي اقرار مي کند که شنيده است روايتش پذيرفته مي شود همانگونه که علم «مصطلح الحديث» بيان مي کند.
- - عدم پذيرش ايمان و توبه بعد از طلوع خورشيد از مغرب
وقتي خورشيد از مغرب طلوع کرد اگر کسي که قبلاً ايمان نداشته است در اين هنگام ايمان بياورد و يا عاصي توبه کند از آنها پذيرفته نمي شود. چون طلوع خورشيد از مغرب يکي از نشانه هاي بزرگ قيامت است و همه آن را مشاهده مي کنند و حقايق برايشان کشف مي گردد. و مردم چنان متأثر مي شوند و ترس تمام وجود آنها را بر مي دارد که همه عالم پس از مرگ را تصديق مي کنند و به تمام حقايق آن اقرار مي نمايند. لذا حکم آنان در چنين حالتي مانند حکم کسي است که بأس خدا را عيناً مشاهده کرده باشد. همانطور که خداوند مي فرمايد:
{ فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ } (غافر: 85).
«چنان نبود که ايمانشان هنگام مشاهدة عذاب ما بديشان سودي برساند. اين سنت و شيوة هميشگي خدا در مورد بندگانش بوده است ولي کافران در آن هنگام زيانبار شده اند ».
قرطبي مي گويد: «علماء گفته اند: عدم پذيرش ايمان انسان هنگام طلوع خورشيد از مغرب تنها بدين خاطر است که چنان ترس و وحشتي به دل او وارد شده است که تمام شهوتهاي نفساني او خاموش شده و قواي بدنش ضعيف گشته است. لذا مردم به خاطر يقينشان به حدوث قيامت مانند کسي شده اند که سکرات مرگ او را در بر گرفته است. زيرا جاذبه هاي معاصي در وجود آنها قطع شده و باطل گشته اند پس هر کس در چنين حالي توبه کند از او پذيرفته نمي شود. همانگونه که توبه انسان در حال مرگ پذيرفته نخواهد شد»
ابن کثير مي گويد: «در اين روز اگر کافر ايمان بياورد از او پذيرفته نمي شود. ولي هر کس قبلاً ايمان داشته و عملاً مصلح بوده است او خير بزرگي را بدست آورده است و اگر عمل صالح را با گناه آميخته کرده باشد و در اين هنگام توبه کند از او پذيرفته نمي شود».
اين مضمون همان است که قرآن و احاديث صحيح بر آن دلالت مي کنند. خداوند مي فرمايد:{ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا } (انعام: 158).
پيامبر -صلى الله عليه وسلم- مي فرمايد: «لا تنقطع الهجرة ما تقّبلت التوبة ولا تزال التوبة مقبولة حتى تطلع الشمس من المغرب، فإذا طلعت، طبع على کل قلب بما فيه، وکفى الناس العمل». «تا وقتي که توبه پذيرفته شود هجرت قطع نمي گردد. و توبه پذيرفته مي شود تا وقتي که خورشيد از مغرب طلوع کند، وقتي کرد، هر آنچه در قلب هاست مهر و موم مي شود و تنها عمل بدرد انسان مي خورد.
پيامبر -صلى الله عليه وسلم- مي فرمايد: «إن الله عزوجل جعل بالمغرب باباً عرضه مسيرة سبعين عاماً للتوبة لا يغلق حتى تطلع الشمس من قبله وذلک قول الله تعالى: ?يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ...»
«خداوند در مغرب دري با عرض مسافت طي شده در هفتاد سال براي توبه قرار داده است. و بسته نمي شود تا زماني که خورشيد از مغرب طلوع کند. اين همان مصداق قول خداوند است که مي فرمايد: ?يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ...?. برخي از علماء بر اين باورند کساني که ايمان آنها پذيرفته نمي شود. کافراني هستند که طلوع خورشيد از مغرب را عيناً مشاهده کرده اند اما اگر زمان گذشت و مردم آن را فراموش کردند هم ايمان کافر و هم توبه عاصي پذيرفته مي شود.
قرطبي مي گويد: «پيامبر -صلى الله عليه وسلم- فرمود: «إن الله يقبل توبة العبد ما لم يغرغر». «خداوند توبه عبد را تا وقتي که غرغر مرگ نکند مي پذيرد». يعني تا وقتي که روحش به حلق مي رسد. در اين هنگام انسان جاي خودش را در جهنم و يا در بهشت مي بيند پس کسي که طلوع خورشيد از مغرب را عيناً مشاهده مي کند مانند اوست. بنابراين توبه چنين شخصي تا وقتي که زنده است قابل قبول نيست. زيرا او ضرورهً به خدا، پيامبر و روز آخر (عالم پس از مرگ) علم پيدا کرده است. ولي اگر عمر دنيا طولاني گشت تا مردم آن (طلوع خورشيد از مغرب) را فراموش کردند و از آن به ندرت بحث مي کردند يعني بحث آن واقعه اختصاصي شود و به حد تواتر نرسد. در اين هنگام هر کس توبه کند از او پذيرفته مي شود. والله اعلم».
در تاييد مطالب فوق روايت شده است: «بعد از اين روشنايي خورشيد و ماه پوشيده مي شوند سپس بر مردم طلوع و غروب مي کنند».
عبدالله ابن عمر -رضي الله عنهما- از پيامبر روايت مي کند که فرمود: «يبقى الناس بعد طلوع الشمس من مغربها عشرين ومائة سنة». «بعد از طلوع خورشيد از مغرب مردم صد و بيست سال مي مانند».
از عمران بن حصين روايت شده است که مي گويد: هر کس هنگام طلوع خورشيد از مغرب تا هنگام صيحه که مردم زيادي در آن کشته مي شوند. توبه کند يا اسلام بياورد سپس بميرد توبه يا اسلام او قابل قبول نيست. ولي هر کس بعد از آن توبه کند توبه اش پذيرفته مي شود.
جواب تمام موارد ذکر شده اين است که تمام نصوص دلالت مي کنند بر اينکه بعد از طلوع خورشيد از مغرب توبه عاصي و ايمان کافر پذيرفته نمي شود. و تفاوتي بين کسي اين واقعه را مشاهده کرده و يا آن را مشاهده نکرده است قائل نشده اند.
در تأييد اين مقوله طبري از عائشه -رضي الله عنها- نقل مي کند که: «وقتي اولين نشانه ظاهر شد قلم ها کنار گذاشته مي شوند و ملائکه حافظ انسان محبوس مي گردند و اجسام بر اعمال انسان شهادت مي دهند.
منظور حضرت عائشه از اولين نشانه طلوع خورشيد از مغرب است. اما هنگام وقوع نشانه هاي ديگر قبل از آن براساس احاديث صحيح توبه و ايمان پذيرفته مي شود.
ابن جرير طبري از عبدالله بن مسعود -رضي الله عنه- نقل مي کند «در توبه باز است تا زماني که خورشيد از مغرب طلوع نکرده است»
امام مسلم از ابو موسي -رضي الله عنه- روايت مي کند. او گفت، پيامبر -صلى الله عليه وسلم- فرمودند: «إن الله يبسط يده بالليل ليتوب مسيء النهار، ويبسط يده بالنهار ليتوب مسيء الليل، حتى تطلع الشمس من مغربها». «خداوند در شب دستش را باز مي کند تا توبه گناهکار روز را بپذيرد و در روز دستش را باز مي کند تا توبه گناهکار شب را بپذيرد. اين روند تا هنگام طلوع خورشيد از مغرب ادامه دارد».
پيامبر -صلى الله عليه وسلم- در اين حديث نقطه پايان پذيرش توبه را طلوع خورشيد از مغرب بيان کرده است.
ابن حجر احاديث و آثار زيادي را دال بر استمرار عدم پذيرش توبه تا روز قيامت، روايت مي کند سپس مي گويد: «اين آثار همه همديگر را تقويت مي کنند و اتفاق دارند بر اينکه وقتي خورشيد از مغرب طلوع کرد. در توبه بسته مي شود و ديگر باز نمي گردد. يعني عدم پذيرش توبه تنها خاص طلوع خورشيد از مغرب نيست بلکه تا روز قيامت ادامه دارد».
اما در جواب استدلال قرطبي مي توان چنين گفت: دربارة حديث عبدالله بن عمرو ابن حجر مي گويد: مرفوع بودنش ثابت نشده است. و حديث عمران بن حصين اصل و اساسي ندارد.
اما حديث: «إن الشمس والقمر يکسيان الضوء والنور....» قرطبي براي آن سندي ذکر نکرده است. و به فرض ثبوت آن بازگشت آنان به روز عادي طلوع و غروب دليل نمي شود بر اينکه در توبه دوباره باز شده است.
حافظ ابن حجر بيان مي کند که قول فصل تمام اين آثار و روايات و نزاع مربوط به آنها حديث عبدالله بن عمر -رضي الله عنهما- در مورد طلوع خورشيد از مغرب است که در آن آمده است: «فمن يومئذ إلى يوم القيامة ?لاَ يَنفَعُ نَفْساً إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ....?. «از امروز (طلوع خورشيد از مغرب) به بعد تا روز قيامت ايمان آوردن کسي که قبلاً ايمان نداشته است به او سودي نمي رساند...».


..............................................
برگزفته از كتاب نشانه هاي قيامت
تأليف: يوسف بن عبدالله بن يوسف الوابل
بازديد:5786| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت