« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

امت اسلامی و ضرورت بازگشت به قرآن | مقالات 2 خرداد 1391
امت اسلامی و ضرورت بازگشت به قرآن
امت اسلامی در طول حیات هزار و چهارصد و اندی ساله اش، فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته است. این فراز و نشیب ها که گاهی تا مرز مرگ و نابودی پیش رفته است، دال بر این حقیقت است که این امت مشمول عنایتی ربانی است که نابودی آن را تا روز قیامت غیرممکن می سازد و به قول یکی از بزرگان دعوت اسلامی «این امت سست می شود، به خواب می رود، بیمار می شود، اما هرگز نمی میرد.»


ولی واقعا چرا چنین است؟ مگر این امت تابع قانون تولد، زندگی و مرگ که بر همه ی مخلوقات حاکم است، نیست؟

واقعیت امر این است که امت اسلامی گرچه تابع قانون تولد و مرگ است، اما مرگ او تنها در واپسین لحظات عمر دنیا اتفاق خواهد افتاد و علت آن هم این است که امت اسلامی امتی است که خود پایان بخش امتهاست؛ چرا که پیامبرش پایان بخش پیامبران و کتابش پایان بخش کتابهای آسمانی است و آمده است تا با تعالیم قرآن کریم و سنت پیامبرش بشریت را رهبری کند و امتی که چنین اوصافی دارد درخور ماندگار بودن است.

در اینجا سؤالی مطرح می شود که ممکن است ذهن بسیاری از دلسوزان را به خود مشغول کند و آن این است که با توجه به مسائل فوق و با عنایت و گستردگی امت اسلامی، آنان چه نقشی را در صحنه های بین المللی ایفا می کنند؟ مگر نه این است که مسلمانان در تمام کشورهای اسلامی یا از ظلم حاکمان داخلی در عذابند و یا از جفای دشمنان بیرونی؟ مگر نه این است که جهان اسلام به طور عام و جهان عرب به طور خاص، از فائق آمدن بر مشکل به ظاهر کوچکی به نام اسرائیل عاجز است؟ پس جایگاه امت اسلامی در دنیای وانفساه کجاست؟ و چگونه مطالب فوق در این امت صدق می کند؟

جواب این سؤالات را می توان از ابعاد گوناگونی بررسی کرد:

اولا: این اولین بار نیست که امت اسلامی دچار چنین مصیبتی می شود کما اینکه آخرین بار هم نخواهد بود. این امت در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود با مشکلات سهمناک تر از این دست و پنجه نرم کرده است. جنگهای صلیبی و 90 سال تصرف بیت المقدس و جنایتهای آنچنانی صلیبیان در آن و تشکیل امارتهای صلیبی در قلب امت اسلامی در بغداد و سرنگونی حکومت مرکزی مسلمانان و قتل عام فجیع بیش از یک میلیون از مردم بغداد از وقایعی است که بر مسلمانان گذشته و ده ها سال به طول انجامیده است اما مسلمانان با بازگشت مجدد به تعالیم قرآن و دین و زنده کردن فریضه ی جهاد توانستند بر صلیبیان اشغالگر پیروز شوند و پس از دویست سال عزت از دست رفته ی خود را بازیابند.

در حال حاضر نیز مسلمانان مرحله ای از زندگی پرفراز و نشیب خود را پشت سر می گذارند و این مرحله گرچه در مقیاس عمر انسانی طولانی است اما در مقیاس عمر یک امت طولانی نیست؛ چرا که عمر یک امت را با صد سال و دویست سال رقم نمی زنند.

ثانیا: یکی از قوانینی که به تعبیر قرآن بر ملت ها حاکم است، قانون تداول است. قرآن کریم در سوره ی آل عمران در مقام سخن از علت شکست مسلمانان در جنگ احد می فرماید: «إن یمسسکم قرح فقد مس القوم قرح مثله و تلک الأیام نداولها بین الناس» یعنی اگر به شما آسیبی رسید به آنها هم مانند شما آسیب رسید و روزگار را در بین مردم دست به دست می کنیم. تداول همان دست به دست شدن و یا به مصداق ضرب المثل فارسی آسیاب به نوبت بودن است و مطابق این آیه روزگار همیشه به کام یک ملت نیست، بلکه به فرموده ی حضرت علی کرم الله وجهه: «الدهر یومان، یوم لک و یوم علیک» روزگار دو روز است، یک روز مال توست و یک روز بر ضد تو. امت اسلامی هم از این قاعده مستثنی نیست و همین قاعده است که پستی و بلندی های تاریخی آنان را تفسیر می کند. زمانی در اوج عزت بوده اند تا آنجا که امپراتوران زمین از آنان حساب می برده اند و زمانی در حضیض انحطاط و خواری دست و پا زده اند.

سؤالی که در اینجا به طور جدی بروز می کند این است که چرا مسلمانان به انحطاط می گرایند؟ و چگونه می توان از این پدیده جلوگیری کرد؟

اگر نگاهی گذرا به تاریخ مسلمانان بیافکنیم در می یابیم که علت اصلی ضعف و انحطاط مسلمین در یک کلمه ی نامسلمانی است و یا به قول حضرت عمر رضی الله عنه: «نحن قوم أعزنا الله بالإسلام ومهما ابتغینا العزة فی غیره أذلنا الله» یعنی ما مردمی هستیم که خداوند ما را با اسلام عزت داد و هرگاه عزت را در غیر از اسلام جستجو کنیم خدا ما را ذلیل می کند. این قضیه در تاریخ اسلام کاملا مشهود است، زمانی که مسلمانان به رسالت و رهنمودهای اسلام عمل کرده اند و به قرآن کریم چنگ زده اند و آنرا برنامه ی زندگی خود قرار داده اند، بر کرسی مجد و عظمت تکیه زده اند و در صحنه ی جهانی قدر و منزلت پیدا کرده اند. برای مثال یکی از رهنمودهای قرآنی دعوت امت اسلامی به وحدت و یکپارچگی است، قرآن کریم امت اسلامی را امت یکپارچه معرفی می کند و آنها را از دو دستگی و تفرقه بر حذر می دارد «وإن هذه امتکم أمة واحدة وأنا ربکم فاعبدون» یعنی این امت شما امتی واحده است و من پروردگار شمایم پس مرا پرستش کنید. و در مقام دوری از اختلاف و دو دستگی می فرماید: «ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» و با همدیگر کشمکش نکنید که شکست خواهید خورد و هیبت شما از بین خواهد رفت.

اگر بر روی هر قسمت از قسمت های تاریک تاریخ اسلام دست بگذاریم، این مسأله را به وضوح مشاهده می کنیم. مسلمانان هشتصد سال در اندلس حکومت کردند و زمانی صلیبیان توانستند آنها را از آنجا بیرون کنند که حکومت مرکزی و مقتدر مسلمانان در غرناطه تبدیل به حکومت های ملوک الطوایفی پراکنده گردید. زمانی صلیبیان توانستند در جنگهای صلیبی به قلب عالم اسلامی هجوم بیاورند که سلاطین سلجوقی درگیر جنگهای قدرت طلبانه در بین خود بودند و دولت های مقتدر آنان تبدیل به اتابکی های کوچک شده بود. در عصر حاضر نیز زمانی حکومت های استعماری توانستند ممالک اسلامی را به زیر یوغ استعمار در آورند که سلاطین عثمانی که نمادی از حکومت اسلامی در جهان بودند از اسلام دور شدند و در دام استعمار گرفتار آمدند. استعمار نیز با نشر و تبلیغ گرایشهای ملی گرایانه در ممالک اسلامی سعی در از هم پاشیدن یکپارپگی مسلمانان نمود.

پرتوهایی از امید

همانطور که گفتیم وضعیت مسلمانان به این صورت نخواهد ماند، چرا که امت اسلامی باید مرحله ی شدت و سختی را پشت سر بگذارد تا بتواند برای مرحله ی قدرت و تمکین آمادگی داشته باشد. از سوی دیگر اسلام دینی است که فاکتورهای بقا و ماندگاری در جوهر آن نهفته است و فاکتورهای بقای اسلام، حقانیت و ربانیت آن است. به هر حال هر شبی را صبحی و هر سختی را آسانی است و صبح مسلمانان در راه است. و این صبح همان صبح بیداری اسلامی است که در گوشه و کنار جهان پهناور اسلام در حال دمیدن است. همان صبحی که خفاشان طاقت دیدن آن را ندارند و با برچسبها و مارک های مختلف همچون اصولگرایی، بنیادگرایی، تندروی، افراطگرایی، تروریسم و ... سعی در مخفی کردن آن دارند. همان صبحی که برای جلوگیری از دمیدنش تمام دنیا را علیه آن بسیج کرده و بامدادان و شامگاهان با تبلیغات مسموم خود در بوق و کرناهای خبری، جهانیان را از طلوع آن بر حذر می دارند.

همان صبحی که با نور قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم روشن می شود، نوری که استعمارگران سعی کرده اند آن را از مسلمانان بگیرند و جای آن را با فرهنگ پوچ و توخالی پر کنند، ولی آنچه مسلم است این است که «فأما الزبد فیذهب جفاءا و أما ما ینفع الناس فیمکث فی الأرض» (اما کف به سرعت از بین می رود و آنچه به مردم سود می رساند در روی زمین باقی می ماند) و واقعا چه کتابی سودمندتر از قرآن است و چه مکتبی سودمندتر از اسلام است.

شاید این طرز نگارش از دیدگاه برخی نگرشی خوشبینانه باشد اما با قدری عقب گرد به تاریخ مسلمانان، این نگرش خوشبینانه به نگرشی واقعبینانه تبدیل می شود و آنگاه است که مؤمنان به نصرت و پیروزی خداوند خوشحال می شوند. (فیومئذ یفرح المؤمنون بنصر الله).

.......................................
نویسنده: دکتر سید احمد هاشمی
منبع: سایت مجتمع دینی بستک
بازديد:1430| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت