« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

خداشناسی (بخش اول) | مقالات 17 فروردين 1391
خداشناسی (بخش اول)

بسم الله و الصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله و أصحابه و من اهتدی بهدیه واستن بسنته إلی یوم الدین.

بحث خداشناسی از مسائلی است که شالوده ی عملکرد فرد در عالم دنیایی را ترسیم می کند و شقاوت یا سعادت انسان در دنیا و اخرت را در پی دارد. در بحث خداشناسی سوالات زیادی مطرح می شود : شناخت جهان هستی بر زندگی بشر چه تأثیری دارد؟ آیا در مبحث اعتقادات تقلید جایز است؟ حکم کسی که با وجود ارائه ادله و براهین به قناعت نرسید و خلاف باورهای مسلمین به چیزی معتقد شد چیست؟ راه شناخت جواب صحیح از غلط چیست؟

این بحث مختصر ، خلاصه یادداشتها و مباحثی است که توسط استاد بزرگوار شیخ نادر بیگدلی ایراد شده است. انشاء الله بتوانیم از محضر شیخ بزرگوار نهایت استفاده را ببریم.

شناخت جهان هستی بر زندگی بشر چه تأثیری دارد؟

منظور از عالم هستی کل جهان و مخلوقات و خدا و فرشتگان و خود انسان است از آنجا که انسان یک موجود کاوشگر است و غریزه سوال کردن و پرسش گری در نهاد هر انسانی به ودیعه گذاشته شده لذا انسان برای ارضای این غریزه سوال می کند. بشر امروز بدنبال شناخت مسائلی است که تأثیر بالفعل در زندگی او ندارد برای مثال انسان کاوشهای بسیار زیادی در مورد فضا و کهکشانها و جهان زیر دریا و اقیانوسها انجام داده است . ممکن است این سوال مطرح شود این بحث ها و کاوش ها که هیچ تأثیری در زندگی عملی انسان ندارد پس چه فایده ای برای او دارد؟

این براساس حس کنجکاوی و پرسش گری انسان است و ترس از جهل او را ملزم به انجام آن می کند.

بعضی از شناخت ها تأثیر فوری بر زندگی انسان می گذارد مثلا اختراعات و وسایل رفاهی که منطبق بر قانون عام جهان هستند که شناخت این قوانین می تواند در ایجاد رفاه برای زندگی بشری موثر باشد.

قسمی دیگر از شناختها تأثیر مستقیم در زندگی او ندارد مانند جهان بینی که نگرش انسان به جهان و خودش است . جهان بینی در انتخاب راه اصلی به انسان کمک می کند و بر اساس آن ارزش ها و معیارهای اخلاقی برای خود ترسیم می نماید.

یک آئین از سه عنصر شکل گرفته است:

1- جهان بینی : که عبارت از هست ها و نیست ها است . هر چه شناخت انسان از جهان هستی دقیق تر باشد جهان بینی او کامل تر است.

2- ایدئولوژی: که عبارت از بایدها و نبایدها ، امرها و دستورات است.

3- استراتژی: که همان شیوه عمل است و موضوع بهره گیری از وسایل در آن مطرح می شود.

بایدها و نبایدها بر هست ها و نیست ها بنا می شود یا به عبارت دیگر ایدئولوژی بر جهان بینی بنا می گردد پس اگر جهان بینی ناقص باشد ایدئولوژی نیز ناقص خواهد بود و بجای هدایت گمراهی را برای انسان به ارمغان می آورد.

آیا در مبحث اعتقادات تقلید جایز است؟

از منظر مسلمانان تقلید جایز نیست بلکه بر هر انسانی واجب عینی است که براساس تحقیق و تأمل و استدلال به مباحث اعتقادی معتقد شود.

مباحث اعتقادی به دو بخش تقسیم می شوند:

1- ارکان و اصول اعتقادی که در قرآن و احادیث بصورت مفصل بیان شده است.

2- فروعات و تفاصیل مباحث اعتقادی که در قرآن و سنت به آنها پرداخته نشده است مانند کیفیت پل صراط ، وزن اعمال ، کیفیت صفات که آیا عین ذات خدا است یا نه و .... که این مسائل فرعی را اگر انسان نداند در زندگی ابدی او هیچ تأثیری ندارد.

تقلید عبارت از پیروی و پذیرفتن قول دیگری بدون دلیل است. در قرآن کریم خداوند در آیات متعدد کفار و مشرکین مکه را مذمت کرده از این جهت که آنها از آباء و اجداد خود تبعیت می کردند و وقتی که پیامبر آنها را دعوت به یکتاپرستی می کرد به آن استدلال می نمودند ( و إذا قیل لهم اتبعوا ما أنزل الله قالوا بل نتبع ما ألفینا علیه آباءنا) .

قرآن در هنگام بیان مسائل اعتقادی با استدلال این مسائل را بیان می کند و از مخالفین نیز استدلال می طلبد و حتی در روز قیامت مجرم تا اینکه قانع نشود که ظلم کرده است عذاب داده نمی شود و خداوند تحکم نمی کند.

اما در فروعات علماء بخاطر ضرورت تقلید را جایز دانسته اند چون امکان علم برای همه وجود ندارد.

انسان چه بخواهد و چه نخواهد حتما یک جهان بینی و نگرش خاص نسبت به جهان هستی دارد پس امکان پیروی از دیگران برایش جایز نیست لذا تقلید از فرد خاص با فطرت او در تعارض است . انسان اگر استدلال آنان را بشنود این تقلید محض نیست و اگر استدلال وجود نداشته باشد انسان نمی تواند دلیلی برای تقلید داشته باشد چون نگرش او با آنان متفاوت می باشد.

در امور بدیهی عالم و غیر عالم با یکدیگر اختلاف نمی کنند اینکه نصف کمتر از کل است اینکه آتش سوزاننده است در آنها هیچ اختلافی وجود ندارد. اگر مسائل اعتقادی بدیهی بود اختلاف پیش نمی آمد لذا وجود اختلاف دال بر عدم بدیهی بودن آن است پس برهان و استدلال لازم است. در قرآن امر به دانستن شده و امر دلالت بر وجوب می دهد (فاعلم أنه لا إله إلا الله) .

اگر انسان براساس عقل و استدلال گام بر ندارد دچار ترس و اندوه می گردد برای مثال شخص کافری که معتقد به وجود خدا و بهشت و جهنم نیست را در نظر بگیرید از او می توان پرسید اگرا احیانا خدا وجود داشت و بهشت و جهنمی بود چی؟ زندگی ابدی در مخاطره قرار می گیرد پس وقتی که مسائل اعتقادی اینهمه در زندگی انسان موثر است انسان نمی تواند این ریسک را بکند و براساس تقلید پایه اعتقاد خود را قرار دهد.

..........................................................................................................
تهیه و تنظیم : شيخ محمد تشیخ (مدرس مدرسه علوم دینی اسماعیلیه)
بازديد:2625| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت