« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

طلیب بن عمیر رضی الله عنه | صحابه و صحابیات رسول 29 شهريور 1397
طلیب بن عمیر رضی الله عنه

طُلَيب بن عمير بن وهب بن عبد بن قصی القرشی صحابی بزرگواری بود که از اولین اسلام آورندگان و جزو اولین مهاجرین به حساب می آمد.

مادرش اَروی بنت عبد المطلب بن هاشم عمه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم بود.

طلیب در دارالارقم اسلام آورد. و همراه رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ بدر شرکت کرد. و نیز جزو مهاجران حبشه بود. رسول الله صلی الله علیه و سلم بین طلیب بن عمیر و منذر بن عمرو ساعدی پیمان برادری بست.

طلیب رضی الله عنه اولین کسی بود که در اسلام مشرکی را به قتل رساند. که این مشرک عوف بن صبیره سهمی نام داشت؛ وی به رسول الله صلی الله علیه و سلم دشنام و ناسزاگویی کرد؛ در نتیجه طلیب بن عمیر؛ وی با لحى جمل او را زد و بر زمین انداخت در حالی که پوشیده از خون بود. شخصی به مادر طلیب گفت: می بینی پسرت چه کار کرد؟ مادرش در جواب گفت: طلیب به کمک پسر دایی اش رفت و از نسب و آبرو و مالش دفاع کرد.

و امام ابن عساکر رحمه الله از محمد بن ابراهیم تمیمی رحمه الله روایت کرده که گفت: (طلیب بن عمیر رضی الله عنه در دار الارقم اسلام آورد. سپس نزد مادرش اروی بنت عبد المطلب رفت و گفت: از محمد پیروی کردم و به الله تعالی ایمان آوردم. مادرش گفت: مستحق ترین شخصی که به او کمک کرده ای و همکاری کرده ای پسر دایی ات است. به الله سوگند اگر ما هم مانند مردان برآنچه که توانایی دارند؛ توانایی داشتیم از او دفاع و حمایت می کردیم. طلیب گفت: ای مادر چه چیزی مانع اسلام تو و پیروی از او شده است؟ برادرت حمزه به او اسلام آورده. مادرش گفت: منتظر می مانم و می بینم که خواهرانم چه کار خواهند سپس من نیز مانند آنان خواهم کرد. طلیب گفت: من تو را به الله قسم می دهم که نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم بروی و اسلام بیاوری و او را تصدیق کنی و گواهی دهی که هیچ اله و معبودی جز الله سبحانه و تعالی نیست. مادرش با شنیدن این سخن گفت: همانا من گواهی می دهم که هیچ معبودی جز الله نیست و محمد رسول و فرستاده ی اوست. و بدین ترتیب اسلام آورد و با زبانش و سخنانش از رسول الله صلی الله علیه و سلم حمایت کرد و پسرش را به یاری ایشان تشویق می کرد تا همواره دستورات ایشان را انجام دهند).

و همچنین روایت شده روزی ابوجهل همراه با تعدادی از کفار قریش راه رسول الله صلی الله علیه و سلم را گرفتند و ایشان را اذیت کردند، طلیب متوجه رفتار ابو جهل شد، در نتیجه ضربه ای سخت به ابوجهل زد که باعث زخمی شدنش شد. همراهانش طلیب را گرفتند و با طناب وی را بستند. یکس از آنان برخاست و طلیب را آزاد کرد. سپس نزد مادر طلیب؛ اروی رفت و گفت: آیا نمی بینی که پسرت طلیب به راه محمد رفته؟

مادر طلیب در جواب گفت: بهترین روزهای طلیب آن روزهایی است که از پسر دایی اش دفاع می کند، زیرا که محمد صلی الله علیه و سلم از طرف الله تعالی آمده است. بعد از شنیدن این سخن پرسیدند: آیا تو از محمد پیروی می کنی؟ گفت: بله. این خبر را به ابی لهب رساندند. ابولهب بعد از شنیدن این سخن نزد اروی آمد و گفت: از تو تعجب می کنم که پیرو محمد شدی و دین عبد المطلب را رها کردی. گفت: بله این چنین است، پس برخیز و تو نیز از برادرزاده ات حمایت کن و از او پشتیبانی کن.

این صحابی بزگوار در سال 13 هجری؛ در سن 35 سالگی در جنگ اجنادین شهید شد.
بازديد:914| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت