« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

نکات اعتقادی، اخلاقی و فقهی یکی از سفرهای رسول الله صلی الله علیه و سلم | مقالات 14 آذر 1396
نکات اعتقادی، اخلاقی و فقهی یکی از سفرهای رسول الله صلی الله علیه و سلم

الحمدلله ربِّ العالمین و الصَّلَاة و السلام علی سیدنا محمّد و علی آله و اصحابه اجمعین و امّا بعد...

در این مبحث به یکی از سفرهای رسول الله صل الله علیه وسلّم می‌پردازیم؛ حدیثی زیبا که نکات اعتقادی و اخلاقی و فقهی را به ما گوشزد می‌کند.

در یکی از سفرها که به خاطر گرمای هوا لشکر اسلام در خنکای شب حرکت می‌کرد، اصحاب به علت خستگی مفرط قبل از اذان صبح اطراق کرده و به خواب رفتند؛ رسول الله صل الله علیه وسلّم شخصی را مأمور کرد که تا وقت نماز بیدار بماند و صحابه را بیدار کند، امّا تقدیر الله تعالی بر این بود که شخصِ مأمور نیز خواب بماند؛ یکی از اصحاب با گرمای خورشید بیدار شد؛ صحابه هیچگاه رسول الله صل الله علیه وسلّم را مستقیماً بیدار نمی‌کرد پس آن شخص با گفتن تکبیر ایشان و دیگر اصحاب را بیدار کرد.

وقت ادای نماز گذشته بود؛ رسول الله صل الله علیه وسلّم دستور داد تا لشکر مقداری حرکت کند، سپس به شخصی امر کرد که اذان بگوید، اصحاب وضو گرفتند و نماز سنّت قبلیه صبح را ادا کرده و نماز فرض را با جماعت خواندند.

رسول الله صل الله علیه وسلّم متوجّه یکی از اصحاب شد که در نماز حضور نداشت علت را جویا شد. صحابی گفت: بخاطر وجوب غسل از خواندن نماز معذورم و آب کافی برای غسل نیست. رسول الله صل الله علیه وسلّم فرمود: به نیّت انجام غسل تیمم کن، وضو بگیر و نماز صبح را ادا کن.

وقتی مقدار آبی که داشتند به اتمام رسید، رسول الله صل الله علیه وسلّم سیدنا علی کرم الله وجهه را مأمور یافتن آب کرد، ایشان زنِ شتر سواری را دیدند که دو مشک بزرگِ آب با خود دارد؛ از او محل چشمه ی آب را پرسیدند.

زن پاسخ داد: من دیروز همین موقع کنار چشمه ی آب بودم. یعنی فاصله لشکر تا آب یک شبانه روز بود.

آن زن مشرک را نزد رسول الله صل الله علیه وسلّم بردند؛ وقتی خدمت ایشان رسیدند رسول الله صل الله علیه وسلّم دستور فرمود که یکی از مشک‌های بزرگ آن زن را پایین بیاورند، ایشان دست مبارک را جلو دهانه‌ی مشک گرفته و به اصحاب گفتند: از آب بردارید، زن با تعجب دید صحابه از آب بر می دارند ولی از مقدار آبِ موجود در مشک کاسته نمی‌شود؛ وقتّی رسول الله صل الله علیه وسلّم مطمئن شد که همه از آب برداشته‌اند گفت: شخصی که نیازمند غسل بود بیاید و از آب برای غسل کردن بردارد.

رسول الله صل الله علیه وسلّم از اصحاب خواست تا هر کس به قدر وسعش هدیه ای به آن زن بدهد.

زن پس از گرفتن هدایا با مشک پر از آبِ خود به نزد قومش که از تأخیر او نگران بودند رفت و جریان را نقل کرد و گفت: ای قوم، من اخلاق را دیدم! محمد و یارانش از این مکان عبور می‌کنند و اگر آسیبی به شما نرسانند دال بر این است که می‌خواهند شما را به اسلام دعوت کنند و همینگونه شد؛ زن با دیدن معجزه و اخلاق رسول الله صل الله علیه وسلّم به اسلام روی آورد و قومش را نیز به اسلام دعوت داد.

رسول الله صل الله علیه وسلّم مبیّن و مفسر قرآن است؛ برای اینکه ما فهمِ دین داشته باشیم باید سنّت و قرآن را کنار یکدیگر قرار دهیم، از این رو به بیان نکاتی چند از حدیث فوق می‌پردازیم.

ابن حجر در کتاب بلوغ المرام با استناد به این حدیث بیان می‌کند، شخص مسلمان می‌تواند از ظرف غیر مسلمان بخورد و بیاشامد مگر اینکه شک کند ظرف از نجاسات ساخته شده یا غذای نجس همچون گوشت خوک و شراب در آن صرف شده است.

یکی از نکات استنباطی حدیث این است که اگر از وقت ادای نماز گذشته باشد می‌توان اذان گفت؛ همچنین در سفر اجازه‌ی ادای نماز سنّت را داریم چون رسول الله صل الله علیه وسلّم با اینکه در سفر نماز فرض را قصر می‌خواند نماز سنّت قبلیه صبح و نماز وتر را ادا می‌کرد.

ما می‌توانیم در سفر نماز ظهر و عصر را با جمع تأخیر در آخر وقت بخوانیم و جمع مغرب و عشاء را در اول وقت ادا کنیم به طوری که امکان دارد فاصله بین نماز ظهر تا عشاء کمتر از یک ساعت باشد و این معنای آسانگیری دین اسلام را می‌رساند، آیه‌ی شریفه‌ی لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا نیز مبیّن همین موضوع است؛ امّا در سفر اجازه نداریم به علّت داشتن وقت کافی نماز را کامل بخوانیم چون اولاتر پایبندی به سنّت رسول الله صل الله علیه وسلّم است، ولی هنگامی که به امام اقتدا کنیم می‌توانیم نماز را به صورت کامل بخوانیم.

در روایات از ابن حِبان رضی الله عنه نقل شده که گاهی رسول الله صل الله علیه وسلّم به خاطر پرداختن به امور اجتماعی جامعه دیر می‌خوابید، برای اینکه خوابش عمیق نشود دست مبارک را به صورت عمود زیر سر می‌گذاشت و هر چند وقت یکبار بیدار می‌شد تا نماز صبح به تأخیر نیفتد. رسول الله صل الله علیه وسلّم از دقّت خاصی بر خوردار بود، توجّه داشته باشیم که با وجود تمام مشغله‌ها نگاهش به نماز صبح اینگونه بود که در سفر نیز برای ادای آن برنامه داشت به گونه ای که شخصی را مأمور بیدار کردن اصحاب می‌کرد؛ از این رو ما نیز باید برای اقامه نماز، بلأخص نماز صبح برنامه داشته باشیم حال چه به خانواده بسپاریم یا ساعت کوک کنیم و یا ... مهم برنامه ریزی برای ادای نماز است که باید جدی گرفته شود.

اولِ صبحِ زندگی یک انسان مؤمن اگر با نماز شروع شود و اولین کلامی که بشنود کلام الله تعالی باشد، آن زندگی یک زندگی سعادتمند خواهد بود.

اگر شخصی برای ادای فریضه برنامه ریزی کرد امّا خواب ماند گناهی بر ذمه‌اش نیست و از روایت می‌آموزیم که وقتّی نماز از ما فوت شد آن را به فردای آن روز در همان وعده موکول نکنیم بلکه طبق حدیث ذیل در اوّلین وقت ادا نمائیم؛ طبق فرمایش رسول الله صل الله علیه وسلّم کسی که فراموش کرد و کسی که خواب ماند گناهی بر گردنش نیست، پس زمانیکه به یاد آورد و زمانی که از خواب بیدار شد باید آن را ادا نماید.

از حدیث مورد بحث می‌توان اهمیّت نماز جماعت را فهمید که حتی در سفر نیز اقامه می‌شود پس نباید در ادای آن تساهل کنیم.

نکته‌ی دیگر اینکه بعد از نماز جماعت رسول الله صل الله علیه وسلّم به شخصی که غسل بر گردن داشت فرمود: تیمم کن و نماز بخوان، بعد از یافتن آب امر به ادای غسل کردند ولی به اعاده‌ی نماز دستور ندادند.

در مورد معجزات ایشان در احادیث می‌خوانیم شخصی برای اینکه صدای رسول الله صل الله علیه وسلّم به همه مردم برسد منبری درست کرد؛ امّا هنگام ایراد خطبه از تنه‌ی درخت نخلی که رسول الله صل الله علیه وسلّم قبلاً به آن تکیه می‌زد صدای آه و ناله برخواست، این صدا آنقدر بلند بود که به گوش همه اصحاب رسید و زمانی که رسول الله صل الله علیه وسلّم آن را محکم در آغوش گرفت آرام شد؛ اینکه حتی دوری از رسول الله صل الله علیه وسلّم برای تنه‌ی خشکیده‌ی درخت نخل هم سنگین بود حبّ ایشان را در دل اصحاب دوچندان می‌کرد.

و در این حدیث ملاحظه کردیم که صحابه چگونه دیدند از مشک آب برداشته می‌شود بدون اینکه ذره‌ای از آب کاسته شود، این صحنه تأثیر بسزایی در روح و روان ایمانی انسان دارد به طوری که عمرو بن عاص داعی اسلام و سیاستمدار حاذق، کسی که به دعوی قیصر و کسری و پادشاه حبشه رفت می‌گوید: وقتّی با رسول الله صل الله علیه وسلّم رو در رو می‌شدم به خاطر عظمت، شوکت، هیبت و احترامی که داشت نمی‌توانستم مستقیماً به چشمانش نگاه کنم. حال وقتّی چنین شخصی عظمت را در معجزات ایشان نیز مشاهده می‌کند دیگر نمی‌توان قوّت گرفتن ایمانش را توصیف کرد.

و زمانی به عظمت شخصیت ایشان بیشتر پی می‌بریم که الله تعالی می‌فرماید: وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ. (شرح: 4) فعل به صورت ماضی اینگونه آمده: ما نام تو را بالا بردیم.

بله! اگر ما فقط توانایی شنیدن اصوات انسانهایی که در محور نصف النهار زندگی می‌کنند را داشتیم آن وقت این آیه برای ما ملموس‌تر جلوه می‌کرد، یعنی هنگامی که از افق شهرها و روستاها صدای اذان، با ذکر اشهد أن محمداً رسول الله را می‌شنیدیم؛ حال تصور کنیم در کره‌ی زمین چند مؤذن با فاصله‌ی کمتر از یک دقیقه به رسول بودن محمّد مصطفی صل الله علیه وسلّم شهادت می‌دهند، همچنین در هنگام اقامه نماز و در وقت خواندن تشهد؛ امّا مؤمنین به این ذکر بسنده نمی‌کنند و در هر حال که اسمی از رسول الله برده شود سلام و صلوات تقدیمش می‌کنند. پس به راستی که خداوند نام ایشان را بالا برده است.

نکته دیگری که حدیث مورد بحث به ما گوشزد می‌کند اینست که اسلام به ما آموخت خوبی دیگران را قدر بدانیم؛ هرچند که این زن مشرک بود و در قضیه نقش خاصی ایفاء نکرد؛ بلکه رسول الله صل الله علیه وسلّم دست در دهانه مشک گذاشت و تنها به برکت دست ایشان آب جوشیدن گرفت، امّا به رسم آداب اسلامی به آن زن هدایایی دادند که همین امر دلش را برای پذیرش اسلام نرم کرد.

این حدیث که از صحیح بخاری نقل شد حاوی نکاتی زیبا لتبین الناس است و احکام و اخلاق را به ما آموزش داد؛ باشد که خدا ما را در راه نبیین و شهدا و صدیقین قرار دهد.

و آخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمین.
بازديد:756| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت