« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

غزوه أحد یاد آور جانفشانیها و فداکاریهای صحابه گرامی است. | خبرها 24 تير 1396
غزوه أحد یاد آور جانفشانیها و فداکاریهای صحابه گرامی است.

شیخ شافعی تشیخ امام جمعه گیاهدان و مدیر مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در خطبه های نماز جمعه گیاهدان ماه شوال را یاد آور جانفشانیها و فداکاریهای صحابه گرامی ویاران جان برکف رسول الله صلی الله علیه و سلم دانستند و گفتند: درماه شوال بود که غزوه احد پیش آمد غزوه ای که نزدیک شصت آّیه قرآن مجید در رابطه با آن نازل شده است. مشرکان باتمام قوا ونبرویی که داشتند می خواستند انتقام خود راازمسلمانان بگیرند به همین خاطر لشکر عظیم وبزرگی ترتیب دادند و به طرف مدینه منوره حرکت کردند.

خطیب نماز جمعه گیاهدان با ذکر پیش زمینه های جنگ احد افزودند: مشرکان از تمام جزیره العرب جمع شدند قبایل هوازن . یهود جزیره العرب . مشرکین مکه .منافقین مدینه همه اینها چشم ترقی وپیشرفت اسلام را نداشتند در آن اوایل حکومت اسلامی رسول الله صلی الله علیه و سلم ، جنگ بدر به راه انداختند .اما درغزوه بدر متحمل خسارت وشکست شدند. آنها برای جبران شکستها وحقارتهایشان برای جبران درماندگی شان درغزوه بدر که خیلی ازبزرگان خود خیلی ازسردمداران خود را از دست داده بودند تصمیم گرفتند مال فراوانی جمع کنند که هزینه های جنگ دیگری با رسول الله صلی الله علیه و سلم فراهم کنند.

شیخ شافعی تشیخ با اشاره به رویای صادقه حضرت رسول قبل از جنگ احد گفتند: حضرت عباس رضی الله عنه که درمکه بودند با نامه ای اخبار جیش مکه را به اطلاع رسول الله ص رساندند. رسول الله به مشورت با اصحابش نشست و خوابی که دیده بود برای اصحابش بیان کرد و فرمود: إني قد رأيت والله خيرًا، رأيت بقرًا تذبح، ورأيت في ذباب سيفي ثلمًا، و رأيت أني أدخلت في درع حصينة) که ذبح گاو را تعبیر به کشته شدن تعدادی از اصحابش و شکسته شدن لبه شمشیرش را تعبیر به ازدست دادن فردی از اهل بیتش و وارد شدن به دژ و قلعه محکم را تعبیر به مدینه منوره کردند.

امام جمعه گیاهدان افزودند: رسول الله براین نظر بودند که درمدینه منوره بمانند و در خود مدینه با مشرکین وکفار بجنگند اماگروهی از مومنین. آن جوانانی که سردسته آنها حمزه بود این نظردادن و گفتند که باید خارج از مدینه با کفار مقابله کنیم . نگذاریم که کفار و مشرکین وارد مدینه شوند. پس رسول الله صلی الله علیه وسلم رفت زره و لباس جنگی و کلاهخود پوشیدند. وقتی که جوانان مومن ازپیشنهادی که به پیامبر داده بودند پیشمان شدند و خواستند درمدینه با دشمن مقابله کنند . رسول الله فرمودند برای هیچ پیامبری درست نیست وقتی که سلاح ولباس جنگی پوشیده آنرا بیرون بیاورد تا اینکه خداوند بین او ودشمنانش حکم کند.

مدیر مدرسه علوم دینی اسماعیلیه شوق جوانان و نوجوانان برای حضور در نبرد احد را اینگونه بیان کردند: همه اصحاب آماده حرکت شدند حتی نوجوانان هم خواستند که دراین غزوه شرکت کنند که رسول الله بخاطر کم سن وسال بودنشان آنها را نپذیرفت اما دو نفر ازاین نوجوانان اصرار کردند در این غزوه شرکت کردند یکی رافع . رافع چون تیرانداز ماهری بود رسول الله به او اجازه داد دومی سمره بود او وقتی خبردار شد که رافع پذیرفته شده گریه زیادی کرد ومی گفت که من از رافع قویترم من می توانم رافع را به زمین بزنم . این خبر به رسول الله رسید رسول الله فرمود که رافع و سمره با هم کشتی بگیرند اینجا سمره رافع را شکست داد که رسول الله به سمره هم اجازه شرکت در غزوه احد را دادند .

خطیب نماز جمعه گیاهدان ادامه دادند: رسول الله دستور حرکت جیش را دادند در راه که می رفتند ابی ابن سلول سردسته منافقین از لشکر مسلمین جدا می شود که بهمراه او تمام منافقین از آمدن همراه رسول الله خودداری می کنند و به مدینه برمی گردند. رسول الله به کنار کوه احد رسیدند که لشکر کفر و مشرکین به آنجا رسیدند. رسول الله لشکر اسلام را صف آرایی می کنند بطوریکه کوه احد پشت سرخود قرارمی دهند و یک گروه از مسلمانان را که تقریبا پنجاه نفر تیرانداز ماهر بودند برکوه می گمارند که مبادا دشمن از پشت به آنها حمله کند و به آن گروه پنجاه نفره هم تاکید می کند بر سر جای خود بمانید و ازامیرتان عبدالله بن جبیر اطاعت کنید. دو لشکر بهم می رسند جنگ سختی بین لشکر اسلام و کفر درمی گیرد که مومنین جانانه و مخلصانه و دلیرانه می جنگیدند که لشکر کفر شکست می خورند و پا به فرار می گذارند و مومنین مشغول جمع آوری غنائم جنگی می شوند . آن گروه پنجاه نفری که رسول الله آنها برکوه گمارده بود از دستور امیرشان سرپیچی می کنند و با خود گفتند که ما پبروزشده ایم برویم که غنائم جمع کنیم اینجا بود که خالد بن ولید که سرلشکر اسب سوارهای کفر بود و هنوز مسلمان نشده بود می بیند که کوه خالی است وتدبیری می اندیشد و از پشت به مسلمانان حمله می کند.
بازديد:1264| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت