« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

اسلام دین عمل است نه شعار | مقالات 5 آبان 1395
اسلام دین عمل است نه شعار

اسلام دین عمل است ، ما با تمسک به فرمایشات دین می توانیم مسلمان و مومن باشیم و تنها ادعا کردن کافی نیست ، لیس الایمان بالتمنی و لا بالتحلی و لکن الایمان ما وقر فی القلب و صدقه العمل : ایمان به آرزو و آذین بستن نیست ، بلکه ایمان آنچیزی است که در قلب استقرار یافته و عمل آن را تصدیق می کند .

بنابراین مسلمان بودن ، عمل می خواهد . این نکته ای است که در موارد دیگر نیز صدق می کند ، به عنوان مثال اگر کسی بگوید که من پزشکم آیا شما بدون مشاهده ی اعمالش می توانید قبول کنید که او پزشکی خوانده است ؟ یا اینکه یک نفر دیپلمه ادعا نماید که مهندس است مسلما شما بدون توجه به عملکردش نمی توانید گفته اش را تصدیق نمایید ، بنابراین مسلمان بودن نیز اینگونه است بایستی با عمل ثابت شود .

برخی تصور می کنند اگر ادعای اسلام نمودند دیگر خداوند متعال آنها را دربست وارد بهشت می کند ، در حالی که اینگونه نیست وقتی شخص گفت من مسلمانم تازه کارش شروع می شود و آزمایشان الهی شروع شده و اوست که در عمل باید ثابت که آیا واقعا مسلمان است یا خیر ؟ الله متعال در قرآن کریم می فرماید : أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَكُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ﴿٢﴾ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِینَ ﴿٣﴾ آیا مردم پنداشتند كه تا گفتند ایمان آوردیم، رها مى‌شوند و مورد آزمایش قرار نمى‌گیرند؟و به یقین، كسانى را كه پیش از اینان بودند آزمودیم، تا خدا آنان را كه راست گفته‌اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد.

شاعر چه زیبا فرموده است :

حمد گویی کو نشان حامدون / نه برونت هست اثر نه اندرون
چون زچشمه آمدی چونی تو خشک / ور تو ناف آهویی کو بوی مشک
زانک می گویی و شرحش می کنی / چون نشانی در تو نامد ای سنی

در اینجا لازم است شبهه ای که در این زمینه وجود دارد را بیان کنم ، و بدان پاسخ دهم ، برخی می گویند : وقتی به کشورهای اسلامی و مسلمانان نظر می افکنیم می بینیم که عقب افتاده اند ، اختلافات در بین آنها بیداد می کند ، به برادر کشی و دیگر کشی مشغولند ، در فقر و فلاکت به سر می برند اما کشورهای کفر اختراعات دارند ، اکتشافات دارند ، فضاپیما درست کرده اند ، هواپیما اختراع کرده اند ، اختلافات چندان قابل ملاحظه ای در بینشان مشهود نیست ...

تا اینجا ما حرفی نداریم اما در ادامه خیلی بی انصافانه قضاوت می کنند می گویند : علت عقب افتادگی و فقر و فلاکت های مسلمین ، اسلام است و علت پیشرفت و تمول کفار ، کفرشان می باشد ، می گویند : ما مسلمانیم پس عقب افتاده ایم و آنها کافرند پس پیشرفت کرده اند ..

در جواب باید عرض کرد : شما حرف از کدام اسلام می زنید ، چند درصد اسلام اجرا می شود که باعث این اختلافات و عقب افتادگی ها اسلام باشد ، اگر واقعا صد در صد اسلام اجرا می شود ، و آنوقت نابهنجاری مشهود می گردد حق با شماست اما وقتی عملا برنامه های اسلام اجرا نمی شود ما چگونه می توانیم علت گرفتاریهایمان را اسلام بدانیم ، به خدا قسم ما در اجرای پایه های اسلام مانده ایم ، چه برسد به اینکه صد در صد اسلام اجرایی گردد ، من به قطع می گویم هر جا اسلام عملا اجرا شده است ، پیشرفت ها حاصل شده و آنجا که تنها افراد با زبان مسلمان بوده اند ، نابهنجاری اجتماعی رخ نموده است ، بروید تاریخ را ورق بزنید و این مساله را به وضوح مشاهده نمایید ، اسلام امتحان خود را پس داده است .

من در اینجا از دو زمینه این موضوع را بررسی می کنم : از نظر سلامت اجتماع ، از نظر اقتصادی

اما سلامت اجتماع :

اینکه الان روابط سالم اجتماعی در بین مسلمانان وجود ندارد ، تقصیر اسلام چیست ؟ شخصی را که به خودش بمب بسته بود دستگیر کردند ، او می خواسته است که خویشتن را منفجر کرده و تعدادی را با خود از بین ببرد ، به او گفتند : برادر من چرا می خواستی خود و دیگران را بکشی ؟ او جواب می دهد : می خواستم به حور العین برسم .! حالا به نظر شما این اسلام است ، این چه فکر مسمومی است که در ذهن افرادی قرار داده اند ؟ چه کسی گفته که اسلام می گوید : زنان و کودکان را با خود بکشید وارد بهشت خواهید شد؟ اسلامی که بیان می فرماید : اگر سه نفر بودید ، دو نفری با یکدیگر در گوشی سخن نگویید که شاید باعث ناراحتی نفر سوم شود ، اسلامی که این اندازه به ناراحت نکردن دیگران اهمیت می دهد به نظر شما اجازه می دهد که دیگران را بکشید و وارد بهشت شوید ؟

اسلامی که غیبت کردن دیگران را مانند خوردن گوشت مردارش می داند آیا چنین اجازه ای می دهد ؟ وَلَا یَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا ۚ أَیُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن یَأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ ﴿١٢﴾و بعضى از شما غیبت بعضى نكند؛ آیا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده‌اش را بخورد؟ از آن كراهت دارید. [پس‌] از خدا بترسید، كه خدا توبه‌پذیر مهربان است. ..

اسلامی که تجسس در زندگی دیگران ، سخن چینی نمودن و قهر کردن با برادر بیشتر از سه روز را همه حرام اعلام کرده است ، آیا چنین تفکر مسمومی را می پسندد ؟ هر گز ..

ضرورتا اینگونه نیست که اگر کسی گفت من مسلمانم واقعا مسلمان باشد ، باید تفکر و عمل اسلامی باشد ، برگردیم به جامعه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم ، آن جامعه ای که اسلام عملا در آن پیاده می شد ببنیم از نظر روابط اجتماعی سالم در چه حدی بود من یک حادثه را در این زمینه ذکر می کنم :

روزی ابوذر و بلال در حضور تعدادی دیگر از صحابه در حال سخن گفتن و طرح ریزی نقشه ی جنگ بودند ، ابوذر نظر داده و نقشه ای را مطرح کرد ، اما بلال فرمود : لا هذا الاقتراح خطا ( خیر ، این نقشه اشتباه است ) وقتی ابوذر این سخن را از بلال می شنود ناراحت می شود و می گوید : حتی انت یا ابن السوداء تخطئنی ( حتی تو ای پسر سیاه منو تخطئه می کنی ؟ ) بلال بن رباح حبشی موذن رسول الله صلی الله علیه و سلم وقتی این سخن را می شنود ناراحت شده و به پیامبر شکایت می برد ، رسول الله صلی الله علیه و سلم ابوذر را فرا می خواند و می فرماید : اعیرته بامه انک امرو فیک الجاهلیه ( آیا بخاطر مادرش او را نکوهش می کنی ؟ تو کسی هستی که مقداری امر جاهلیت در تو هست ) وقتی ابوذر رضی الله عنه این سخن را می شنود متاثر می شود و مانند ما کارش را توجیه نمی کند ، بلکه اشک ریزان شده و از بلال رضی الله عنه حلالیت می طلبد و بلال هم مانند خیلی از مسلمانها نیست که به دنبال انتقام برود و صد کلام دیگر را نثار طرف مقابل بنماید بلکه بلال هم اشک ریخته و ابوذر را به آغوش می کشد و با یکدیگر مصالحه می کنند و قضیه تمام می شود ..

آری این یک نمونه از جامعه ای که اسلام عملی به صورت درست در آن پیاده شده است ، حالا چطور می توانیم به خود اجازه دهیم که علت اینهمه اختلافات در کشورهای اسلامی ، ریشه در عقیده ی ناب اسلامی دارد ؟!!!

از نظر اقتصادی : اینکه بسیاری از مسلمانان در فقر و فلاکت هستند ، ریشه در اسلام ندارد ، اتفاقا اسلام به کار آفرینی و متمول شدن تشویق می کند ، پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم دست کارگر را می بوسد ، و ...

در این زمینه به زمان عمر بن خطاب بر می گردیم : در این زمان اموال و پول زکاتی را به در خانه ی فقیر می بردند و به او می گفتند که این سهم شماست اما فقیر نمی پذیرفت و ابراز می داشت من خودم باید زکات بپردازم و به این نیازی ندارم ، آری مردم از نظر تمول به جایی رسیده بودند که فقیری در آن جامعه وجود نداشت ، این نتیجه ی چه بود ، نتیجه ی اجرای عملی اسلام بود ..

اما الان فقر و فلاکت های مسلمین را به اسلام نسبت می دهند ، ما کجا برنامه های اقتصادی اسلام را اجرا نموده ایم ، ما در معاملاتمان چقدر به مسائل دینی اهمیت می دهیم ،؟ رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و سلم می فرمایند : المومن القوی خیر و احب الی الله من المومن الضعیف : مومن قوی نزد خداوند از مومن ضعیف بهتر و دوست داشتنی تر است . ) ما چقدر در اجرای این حدیث کوشیده ایم ؟! چقد تلاش نموده ایم از نظر فکری ، روحی ، و جسمی قوی و نیرومند باشیم ؟چقدر طرح و ایده برای تامین معاش زندگی خود طرح ریزی کرده ایم ؟ چقدر از نظر روحی خویشتن را نیرومند ساخته ایم ؟ چقدر از وقت هایمان را در بهره برداریهای اقتصادی بکار برده ایم ؟ ببینید ما الان خیلی از اوقاتمان را بیهوده تلف می کنیم ، مغازه هایمان ساعت نه و ده صبح باز است ، خودمان هم تا ساعت سه نیمه شب بیدار مانده و تا ساعت ده صبح خوابیم ، حالا چگونه می توانیم برای پیشرفت اقتصادی خودمان طراح و ایده پرداز باشیم ؟! مگر نه این است که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و سلم همیشه سحر خیز بوده اند و هرگاه می خواستند لشکر را تجهیز کنند در صبحگاهان این کار را انجام می دادند ؟! برای سحر خیزان دعای برکت می نمودند ؟

بنابراین اگر می بینیم نقصی در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان به وجود آمده است مطمئن باشیم که آن حاصل عدم اجرای صحیح اسلام است و اگر اسلام به صورت درست پیاده شود ما عزت و شوکتمان را به دست خواهیم آورد ...

..................................
نویسنده: شیخ عبدالله دریایی
بازديد:1351| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت