« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

اهميت ايمان به آخرت و تأثير آن بر رفتار انسان | مقالات 20 اسفند 1389
ايمان به روز واپسين يکي از ارکان ايمان و عقيده اي از عقائد اساسي اسلام است. قضيه بعثت در دنياي پس از مرگ بعد از وحدانيت خداوند پايه دوم عقيده اسلامي است.
ايمان به وقايع عالم پس از مرگ و ايمان به نشانه هاي قيامت از جمله ايمان به غيبيات است که عقل انسان قادر به درک آنها نيست و جز از طريق وحي نبوي راهي براي شناخت آنها وجود ندارد.
بخاطر اهميت به اين روز بزرگ خداوند در بسياري از مواقع ايمان به خودش را به ايمان به روز قيامت ربط مي دهد. همانطور که مي فرمايد:
{ لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ } (بقره: 177).
«نيکي اين نيست که چهره هايتان را به جانب مشرق و مغرب کنيد بلکه نيکي (در) کسي است که به خدا و روز آخرت ايمان بياورد...».
{ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ } (طلاق: 2).
«کسي بدانها پند و اندرز مي گيرد که به خدا و روز آخرت ايمان داشته باشد».
چندين آيه ديگر (حتى علما در اين راستا گفته اند).
خيلي کم پيش مي آيد صفحه اي از قرآن را بخواني و سخني درباره آخرت و ثواب و عقاب موجود در آن نيابي.
در بينش اسلامي حيات به زندگي کوتاه دنيا محدود نمي گردد و تنها در عمر کوتاه و محدود انسان خلاصه نمي شود.
در بينش اسلامي حيات ازنظر زماني تا ابد و از نظر مکاني بعد از دنيا در بهشتي که وسعت آن باندازة آسمان و زمين است و يا در آتشي که ظرفيت آن به اندازة انسانهايي است که در طول سالهاي متمادي روي زمين زندگي کرده اند، تداوم مي يابد.
{ سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ } (حديد: 21).
«بر يکديگر پيشي گيريد براي رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتي که وسعت آن همسان پهناي آسمان و زمين است. براي کساني آماده شده است که به خدا و پيامبرانش ايمان داشته باشند».
{ يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلْ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ } (ق: 30).
«روزي که به جهنم خواهيم گفت: آيا پر شده اي؟ جهنم مي گويد: مگر افزون بر اين هم هست».
همانا ايمان به خدا و روز آخرت با ثواب و عقاب آن توجيه کنندة رفتار انسان به سوي خير است و هيچ قانوني از قوانين بشر نمي تواند رفتار انسان را همانند ايمان به آخرت راست و متعادل گرداند.
لذا فاصله زيادي است بين رفتار کسي که به خدا و روز آخرت ايمان دارد و مي داند دنيا مزرعه آخرت و اعمال صالح توشه آن هستند وبين کسي که ايمان به خدا و روز قيامت ندارد.
{ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى } (بقره: 197).
«و توشه مهيا کنيد يقيناً بهترين توشه پرهيزگاري است».
همانطور که صحابي بزرگوار عمير بن الحمام مي گويد:
رکضاً إلي الله بغير زادٍ ... إلا التقي وعمل المعاد
ولا صبر في الله علي الجهاد ... وکل زاد عرضة الفناد
غير التقي والبرد والرشاد
«برويم به سوي خداوند بدون توشه. جز توشه پرهيزگاري و عمل براي روز معاد و صبر و استقامت بر جهاد در راه خدا. و غير از پرهيزگاري، نيکي و رشد هر توشه ديگري فناشدني است».
لذا بين کسي که چنين حالي دارد وکسي که ايمان به خداوند و به روز آخرت و حساب و کتاب آن ندارد تفاوت زيادي است.
«تصديق کننده روز جزا بر اساس معيارهاي آسماني عمل مي کند نه معيارهاي زميني و به حساب آخرت عمل مي کند نه به حساب دنيا».
او در زندگي رفتاري جداگانه دارد. در او استقامت، سعه صدر، نيروي ايمان، پايداري در سختيها، تحمل در مصيبتها به خاطر اجر و ثواب اخروي ديده مي شود. او مي داند آنچه نزد خدا است بهتر و ماندگارتر است.
امام مسلم از صهيب -رضي الله عنه- روايت کرده است که پيامبر خدا -صلى الله عليه وسلم- گفت: «عجباً لأمر المؤمن أن أمره کله خير، و ليس ذلک لأحد إلا للمؤمن إن أصابته سرّاء شکر، فکان خيراً له، وإن أصابته ضراء صبر فکان خيرا له».
«کار مؤمن تعجب برانگيز است! زيرا همه کارهاي او خير است و جز مؤمن کسي چنين ويژگيي را ندارد. اگر به خوشي برسد شکرگزار است و اگر به او زياني وارد شود صبر مي کند پس همه اينها براي او خير است».
فوائد انسان مسلمان به بشر محدود نمي گردد بلکه به حيوانات نيز مي رسد همانطور که (قول مشهور) عمر بن خطاب -رضي الله عنه- مي فرمايد: «اگر الاغي در عراق بلغزد گمان مي کنم خداوند از من سؤال مي کند. اي عمر چرا راه را برايش هموار نکردي»
اين احساس از آثار ايمان به خدا و روز آخرت و احساس مسئوليت و امانتداري است و انسان آن را در حالي حمل کرد که آسمانها و زمين و کوهها از آن ترسيدند زيرا در آن از هر کار کوچک و بزرگي سؤال مي شود و به خاطر آن محاسبه و مجازات مي گردد. اگر خير باشد پاداش نيک و اگر شر باشد پاداش بد دريافت خواهد کرد.
{ يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا } (آل عمران: 30).
«روزي که هر کس آنچه را از نيکي انجام داده است حاضر و آماده مي بيند و دوست مي دارد کاش بين او و اعمال بدش فاصله زيادي مي بود».
{ وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَاوَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلا كَبِيرَةً إِلا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا } ... (کهف: 49).
«و کتاب (اعمال هر کس در دستش) نهاده مي شود و بزهکاران را مي بيني که از ديدن محتواي آن ترسان و لرزان مي شوند و مي گويند: اي واي بر ما اين چه کتابي است که هيچ عمل کوچک و بزرگي را رها نکرده مگر آنرا برشمرده است و کردار خود را حاضر و آماده مي بينند و پروردگار تو به کسي ظلم نمي کند».
اما کسي که به خدا و روز آخرت و حساب و کتاب آن ايمان ندارد تلاش مي کند تا تمام مقاصدش را در دنيا محقق سازد، او نفس زنان به دنبال متاع دنيا است و حريصانه آنرا جمع مي کند وشديداً مانع رسيدنش به مردم است او دنيا را بزرگترين غم و نگراني و تنها هدف دانش خود قرار داده است. او همه چيز را به نفع خود مقايسه مي کند و به هيچ کس غير از خود اهميت نمي دهد و توجه نمي کند مگر زماني که در اين زندگي کوتاه و محدود سودي براي او به ارمغان آورد.
او در زمين حرکت مي کند و حد و مرز او تنها زمين و زندگي کوتاه آن است بدين دليل موازين و معيارهاي او متفاوت است و مدام به نتائج منفي مي رسد زيرا او از عالم پس از مرگ دور شده است.
{ بَلْ يُرِيدُ الإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ * يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ } (قيامه: 5-6).
«بلکه انسان مي خواهد در پيش روي خود فسق و فجور کند (بدين خاطر) او سؤال مي کند روز قيامت کي مي آيد».
اين تصور جاهلي محدود و تنگ باعث خونريزي، سرقت اموال، غارت و راهزني مي شود چونکه آنان همانطور که قرآن حالشان را به تصوير مي کشد به روز قيامت و جزا و پاداش آن ايمان ندارند.
{ وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ } ... (انعام: 39).
«و گفتند حياتي جز زندگي دنيا وجود ندارد و ما (هرگز) مبعوث نخواهيم شد».
همانطور که يکي از آنان گفته است: «زندگي تنها تولد از مادر و مدفون شدن در زمين است». قرنها پشت سر هم مي گذرند وتعجب اينکه انکار بيشتر و بزرگتر مي شود و مي بينيم که شيوعيت و مارکسيسم غير از عالم ماده همه چيز را انکار مي کنند. به خدا و روز آخرت ايمان ندارند و زندگي را مادي محض مي دانند و مي گويند غير از مادة محسوس هيچ چيز ديگري وجود ندارد. زعيم بزرگ آنان مارکس ملحد مي گويد: خدايي وجود ندارد و زندگي تنها ماده است لذا آنان مانند حيواناتند هدف از خلقت خود و معني زندگي را درک نمي کنند يعني آنان سرگردان و فاني اند و اگر با هم تفاهمي داشته باشند بخاطر ترس از مجازات قانون است.
اين نوع انسانها حريصترين فرد بر زندگي دنيا هستند زيرا به حيات بعد از مرگ ايمان ندارند همانطور که خداوند در وصف مشرکين قوم يهود و امثال آنان مي فرمايد:
{ وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنْ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنْ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ } (بقره: 96).
«و آنان را حريصترين مردم بر زندگي (دنيا) خواهي يافت حتى طمعکارتر از مشرکان (لذا) هر يک از آنان دوست دارد هزار سال عمرکند در حالي که اگر اين عمر به او داده شود. او را از عذاب بدور نمي دارد و خداوند نسبت به اعمال آنان بينا است».
مشرک اميد به زندگي بعد از مرگ ندارد و طولاني شدن زندگي دنيايي را دوست دارد و يهودي با علمي که (به حقانيت اسلام) دارد به خزي و خواري خود در قيامت واقف است اين نوع انساها و امثالشان بدترين افراد هستند که در بين آنان طمع و حرص، راندن مردم و استثمار آنان و غارت ثروتها به خاطر حرص در تمتع به لذتهاي دنيايي ترويج مي يابد. لذا در بين آنان انحلال اخلاقي و رفتار حيواني ظاهر مي شود.
پس اين چنين انسانهايي وقتي متوجه شوند برخلاف لذتهاي زودگذر و آرزوهاي بي پايانشان سختيها و شدائد دنيا افزايش مي يابد هيچ مانعي را براي خودکشي نمي بينند. وقتي آنان مسئوليتي در عالم پس از مرگ ندارند پس مانعي براي خلاص شدن از اين دنيا احساس نمي کنند.
به همين خاطر اسلام اهميت خاصي براي ايمان به روز آخرت قائل است و تأکيدات فراواني در قرآن در اين باره و دربارة اثبات آن آمده است پس خداوند نادانان را به خاطر دوري از آن سرزنش مي کند و پيامبر را مأمور مي کند تا سوگند بخورد که حيات پس از مرگ حق است.
{ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ } (تغابن: 7).
«بگو به پروردگارم سوگند برانگيخته خواهيد شد سپس از تمام اعمالتان باخبرتان خواهند ساخت و اين کار براي خداوند آسان است».
و همچنين خداوند احوال پرهيزگاران و پاداش فراهم شده آنان، احوال گناهکاران و جزا و عذابشان و ديگر وقايع روز قيامت را ذکر کرده و منکرين را به دلائل حقانيت آن ملتفت مي سازد تا شک و ترديد آنان را ريشه کن کند و مردم اين روز و احوال سخت آنرا که بدن انسان از ترس آن بلرزه درمي آيد، نصب العين خود قرار داده و با پيروي از دين اسلام که پيامبر خدا -صلى الله عليه وسلم- حامل آن است اعمال و رفتار خود را اصلاح نمايند برخي از اين ادلّه عبارتند از:
الف) پيدايش اول
{ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنْ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ.... } ... (حج: 5-7).
«اي مردم اگر دربارة رستاخيز ترديد داريد. ما شما را از خاک آفريديم سپس از نطفه و سپس از خون بسته و پس از آن از يک قطعه گوشت تام الخلقه و ناقص الخلقه شما را پديد آورديم تا (آفرينش شما را) برايتان روشن سازيم و شما را در ارحام آنطور که ما مي خواهيم تا مدت زماني محدود مستقر سازيم و به صورت نوزاد شما را به دنيا آوريم...».
موجودي که بتواند انسان را در مراحل متعدد خلق کند در آفرينش او براي بار دوم عاجز نيست بلکه بنا به حکم عقل آفرينش دوم براي او آسانتر است. خداوند مي فرمايد:
{ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ * قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ } (يس: 78-79).
«براي ما مثالي مي زند و آفرينش خود را فراموش مي کند و مي گويد: چه کسي مي تواند اين استخوانها را در حالي که پوسيده اند زنده گرداند. بگو کسي آنها را زنده مي کند که آنها رانخستين بار آفريده است. و او به (احوال) تمام آفريدگان آگاه است».
ب) وقايع محسوس دنيا دال بر اثبات روز قيامت
خداوند مي فرمايد:{ ...وَتَرَى الأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ * ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ } (الحج: 5- 7).
«... زمين را خشک و خاموش مي بيني پس وقتي بر آن آب مي بارانيم حرکت و جنبش بدان مي افتد و رشد و نمو مي کند. و هر جفت (گياه) شادي بخش را مي روياند. آن بدان خاطر است که خدا حق است و اوست که مردگان را زنده مي کند و او بر هر کاري توانا است. و بدون شک قيامت فرا مي رسد و خداوند مردگان را زنده مي گرداند».
زنده گرداندن زمين مرده و روياندن گياهان بر روي آن دليل بر قدرت خداوند بر زنده کردن دوباره مردگان و بپاساختن روز قيامت است.
ج) قدرت خيره کننده و ظاهرشونده خداوند در بزرگترين آفرينش
{ أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلاقُ الْعَلِيمُ * إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ } (يس: 81- 82).
«آيا کسي که آسمانها و زمين را آفريده است قدرت ندارد مانند خودشان را بيافريند آري تنها او آفريننده دانا است. (بلکه) کار او تنها اين طور است که وقتي ارادة چيزي را بکند (خطاب بدان) مي گويد: بشو پس مي شود».
پس خالق آسمانها و زمين با آن همه عظمتشان خواهد توانست انسان کوچک را دوباره زنده کند همانطور که مي فرمايد:
{ لَخَلْقُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ } (غافر: 57).
«بي شک خلق آسمانها و زمين بزرگتر از خلق مردم است ليکن بيشتر مردم نمي دانند».
د) حکمت آشکار خداوند در کائنات براي هر بينندة دور از تعصب و هوي و هوس.
خالق حکيم انسان را بيهوده پديد نمي آورد و بدون امر و نهي و حساب و کتاب رها نمي سازد:
{ أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ } (مؤمنون: 115-116).
«آيا گمان برده ايد ما شما را بيهوده آفريد ه ايم و شما به سوي ما برگردانده نمي شويد. خداوند فرمانرواي حقيقي بسيار بلندمرتبه(تر از اين) است».
{ مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ } (دخان: 38-39).
«ما آسمانها و زمين و آنچه در آن دو هست را بيهوده نيافريده ايم. ما آنها را جز به حق خلق نکرده ايم لکن بيشتر آنان نمي دانند».
واضح است هر کس به ديده تدبير به مخلوقات عجيب خداوند و نظام و پايدار آن بنگرد مي فهمد هر چيزي به اندازه و براي سرانجامي مشخص همراه با نيازمنديهايش پديد آمده و در مسيري که خداوند براي ان قرار داده در حرکت است.
نظر به اين دنياي وسيع - و علم و قدرت کاملش - نهايت حکمت او را به ما نشان مي دهد پس او انسان را رها نکرده است تا قدرتمندان بي مهابا بر ضعيفان چيره شوند و منحرفين از حق را بدون عقاب نمي گذارد بلکه در عالم آخرت جزايي مناسب منتظر آنان است.
و کساني که تلاش خود را براي جلب رضاي خدا اختصاص مي دهند ترک نمي کند بلکه فضل و نعمت فراوانش را به آنها مبذول مي دارد بطوري که اذعان دارند هر زحمت و رنجي که در دنيا متحمل شده اند به نسبت ثواب و پاداش فراوان بهشت بسيار اندک به حساب مي آيد برخي از اين پاداشها را نه چشم انسان ديده است و نه گوش شنيده و نه به قلب بشر خطور کرده است.
اگر مردم به سنتهاي جهان هستي، حکمت فراوان، عنايت بالا و تکريم خداوند به انسان بنگرند بي شک به روز آخرت ايمان خواهند آورد و در اين صورت انسانيت به چهرة مبغوض او روي نخواهد آورد و حرص و طمع بر سر زندگي دنيا جاي خود را به تعاون بر برّ و تقوي خواهد داد.

نویسنده: يوسف بن عبدالله بن يوسف الوابل
بازديد:1584| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت