« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

نعت پیامبر اکرم | دیوان علامه اسماعیل 5 فروردين 1389
محمد پادشاه جنّ و انسی .................. که باشد تخت گاهش عرش وکرسی

محمد سید و سادات و سرور .................. محمد آن سپه سالار محشر

چه نام است این که نامش را بخوانم .............. بود شیرین تر از شهد بر زبانم

قلم چون نقش نامش کرد حاصل ................ صفایش سکه زد بر دفتر دل

چه نام است این که چون از لب بر آید .............. از او پیوسته بوی عنبر آید

چو بیرون آید از لب نام پاکش ............... دلم گوید صدق جانم هلاکش

چه نام است این که جانم نوبه صد .............. فدای میمی از نام محمد

رسولا برگزین کل انسی ............. فدایت یا نبی روحی و جسمی

ز من هردم درود بیکران را .............. به روح خواجه پیغمبران را

نبودی گر به صلوات جمالش ............. کجا آدم شدی، حوا حلالش

از آن ادریس ، جنت ساخت منزل .............. که صلوات محمد خواندی از دل

اگر صلوات آن حضرت نخواندی ................. ز طوفان نوح، کی سالم بماندی

ز صلوات وی ابراهیم آذر ............... نسوختش نار نمرود مویی از سر

ز صلواتش سماعیل وقت قربان .............. خلاصی یافت وی از تیغ بران

دگر یعقوب اندر بیت احزان ............... ز صلواتش سر آمد روز هجران

به زندان چون که یوسف خوار آمد .............. شفیع آورد صلوات و بر آمد

ز صلواتش برون آورد الله ............... ز بطن حوت، یونس، یوسف از چاه

به حق مصطفی چون گفت داوود ............. ز حق آمد نوید مغفرت زود

چو ایوب نبی در رنج بی حد ............ شفیع آورد به صلوات محمد

خدایش آیه رحمت فرستاد ................ که شد از رنج کرمان در دم آزاد

چو موسی بر نبی صلوات خوان شد ............. عصا بر سنگ زد و چشمه روان شد

دم عیسی ز استمداد او بود ............... که مرده زنده می شد پیش او زود

محمد افضل پیغمبران است ............... به هیجده الف عام کامران است

صد و بیست و چهار الف پیمبر .............. به گرد خرمنش جمع اند چو کفتر

محمد قرص ماه چار ده شب ............. پیامبر ها به گردش جمع کوکب

محمد فی المثل همچون بحار است ........... پیامبرها چو اقطار مطار است

کجا دریا ، کجا اقطار امطار ............... کجا کوکب، کجا ماه ده چار

به وصفش گر زبان رانم دو صد سال ............ یکی از صد نگویم در همه حال

چه گویم وصف اوکه از من برون است ........... مگر ویس القَرَن داند که چون است

خداوندا به حق در گه تو ............ به خاک پای مردان ره تو

خداوندا به رحم بی شمارت .............. به حق مصطفای تاج دارت

بکن رحمی تو بر حال سماعیل .............. در آن ساعت که آید عزراییل

مرا در وسوس تشویق مگذار .............. تو ایمان من از شیطان نگه دار

تو دلهامان ز ایمان برفروزان ............. لباس مغفرت بر ما بپوشان

به حق مصطفی ای حی بیچون .............. که با ایمان بری از دنیام بیرون

مرا مستغرق بحر عطا کن ................ شفیعم مصطفای با صفا کن

سلام و صلوات از ما هزاران ............. به روح مصطفی و جمــله یــــاران

هزاران درود و هزارن سلام ............... ز ما بر محمد علیه السلام
بازديد:10899| نظر(255)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت