« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

تعلیم و تربیت در پرتو اسالیب نبوی | مقالات 27 دي 1389
تعلیم و تربیت در پرتو اسالیب نبوی از اسلوب هايی كه پیامبر اسلام در تعلیم و تربیت از آن استفاده می ‌نمود اسلوب قصه ‌ گویی است یعنی بیان یك مطلب در قالب قصه، قصه ‌هایی را پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بیان می نمود مثلاً برای اهمیت اخلاص قصه آن سه نفر را ذكر می ‌كرد كه در غاری گیر افتادند و درب غار بر روی آن ها مسدود شد و هیچ راه نجاتی نداشتند و تنها راه نجات خود را در متوسل شدن به اعمال خالص خودشان دیدند

هر كدام خالصانه ‌ ترین عمل خود را بر شمرد و در پیشگاه خدا عرض نمود و به آن توسل جست و از خداوند خواست به واسطه آن عمل آن ها را از این مخمصه نجات دهد و برهاند و از بركت اخلاصشان آن درب غار كنار رفت و آن ها توانستند نجات پیدا كنند یا قصه آن سگی را ذكر می ‌كند كه تشنه بود و از شدت تشنگی خاك های مرطوب چاه را می ‌ خورد شخصی گنه كار دلش به حال آن سگ سوخت، به داخل چاه رفت و با كفش های خودش آب را بالا آورد و به آن سگ تشنه داد خداوند آن بنده را به خاطر این ترحمش مورد عفو و مغفرت خودش قرار داد. این ها قصه ‌هایی هستند كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) برای بیان و جا انداختن مطلبی بیان می ‌ نمود.

از اسلوب های دیگری كه پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) برای تعلیم و تربیت از آن استفاده می ‌نمود اسلوب تاكید است و برای بیان مطلبی از تاكید استفاده می ‌نمود گاهی اوقات آن حضرت برای بیان مطلبی قسم یاد می كرد و جمله را با والذی نفسی بیده آغاز می ‌كرد تا اهمیت آن را برساند گاهی اوقات هم به وسیله تكرار مطلبی را تاكید می ‌نمودند (كان اذا تكلم بكلمه اعادها ثلاثا حتی تفهم عنه) گاهی برای تفهیم حرفش آن را سه مرتبه تكرار می نمودند. یك بار در سفری یكی از یاران تعریف می ‌كند كه ما در سفر بودیم وقت نماز عصر تنگ شده بود شتابان وضو می ‌گرفتیم رسول خدا فرمودند: (ویل للاعقاب من النار) و دو تا سه مرتبه این جمله را تكرار نمودند كه وای بر پاشنه ‌های پا از آتش جهنم و گاهی آن حضرت تكرار و تاكید را با هم ذكر می ‌نمود و می ‌فرمود: (والله لا یومن، والله لایومن، والله لایومن)

از اسلوب های دیگری كه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) برای تعلیم و تربیت به كار می ‌برد اسلوب برانگیختن انگیزه و اشتیاق و كنجكاوی در مخاطب می ‌باشد تا مخاطب كنجكاو شود و انگیزه تعلم در وی به وجود بیاید. آن حضرت گاهی با استفهام و سئوال این انگیزه را ایجاد می ‌كرد مثلاً می ‌فرمود: (اتدرون ما الغیبه؟) آیا می ‌داند غیبت چیست؟ و با این سئوال انگیزه فراگیری را در اصحاب ایجاد می ‌كرد و آن ها می ‌گفتند: (الله و رسوله اعلم) بعد می ‌فرمود: (ذكرك اخاك بما یكره) این كه برادر مسلمانت را به آنچه خوشش نمی ‌آید یاد كنی و یا می ‌فرمود: (الا اخبركم بافضل من درجه الصلاه و الصیام و الصدقه) آیا شما را خبر ندهم به كاری كه درجه ‌اش از نماز و روزه و صدقه بیشتر است اصحاب تعجب كردند كه این چه كاری است كه از نماز و روزه و صدقه بهتر است؟!! بعد آن حضرت فرمودند: (اصلاح ذات البین فان فساد ذات البین هی الحالقه) اصلاح روابط انسانی زیرا فساد روابط اجتماعی از بین برنده دین و اعمال و حسنات انسان است و با سئوال و استفهام آن حضرت این مسائل را ایجاد می ‌كرد بعد مطلب را بیان می ‌فرمود. گاهی اوقات آن حضرت برای بیان مطلبی آن را به صورت معما مطرح می ‌كرد مثلاً می ‌فرمود: (ان من الشجره شجره لایسقط و رقها وانها مثل المسلم، فحدثونی ماهی؟)

آن حضرت این معما را برای یارانش مطرح نمود كه از بین درختان درختی است كه برگش نمی ‌افتد و این مثال انسان مسلمان است، مرا خبر دهید كه این چگونه درختی است؟ اصحاب هر كدام فكری به ذهنشان خطور كرد و درختی را در نظر گرفتند ابن عمر رضی الله عنهما می ‌فرماید: من به دلم خطور كرد كه این درخت، درخت نخل است ولی به خاطر این كه افرادی بزرگتر از من بودند جرات نكردم حرفی بزنم و رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در جواب فرمودند: (هی النحله) این درخت، درخت نخل است كه همه اجزای آن دارای خیر و بركت می ‌باشد انسان مومن باید این گونه باشد (مثل المومن مثل النحله ما اخذت منها من شی نفعك) مثال مومن مثال نخل است كه هر چه از آن بگیری به تو نفع می ‌رساند مسلمان باید این گونه باشد و نفع و بركتش به همه جا و همه كس برسد سراسر وجودش در خدمت جامعه باشد. امید است كه همه ما سیرت و روش تربیتی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) را الگو قرار دهیم و در زندگی خود به نحو احسن به كار گیریم.

گاهی هم پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) از اشتباه یك فرد برای تعلیم استفاده می‌كرد و وی را به خاطر عملش تخطئه می ‌نمود و در او حس كنجكاوی و انگیزه و اشتیاق فراگیری را به وجود می ‌آورد، شخصی وارد مسجد شد و در انظار آن حضرت و در گوشه ‌ای از مسجد نماز خواند آن فرد مسی الصلاه كه قصه ‌اش معروف است سه بار نمازش را خواند و هر بار كه نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می ‌آمد و سلام می ‌كرد پیامبر به او می ‌فرمود: (ارجع فصل فانك لم تصل) برگرد و نمازت را بخوان كه تو نماز نخوانده ‌ای آن حضرت سه بار این مطلب را تكرار فرمودند تا انگیزه و اشتیاق فراگیری در وی به وجود بیاید و سراسر وجودش شور و شوق شود برای یاد گرفتن نماز صحیح در نهایت آن شخص گفت: (والذی بعثك بالحق ما احسن غیر هذا فعلمنی) قسم به آن كسی كه تو را به حق مبعوث كرده است بهتر از این بلد نیستم پس به من یاد بده و خودش متقاضی فراگیری و تعلم شد و آن حضرت طریقه درست نماز را به وی یاد داد.

و از اسلوب های دیگری كه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) برای تعلیم و تربیت به كار می ‌برد اسلوب تصحیح معیارها می ‌باشد؛ تصحیح یك معیار و رد یك معیار نادرست آن معیارهایی ك هدر جامعه حاكم است و ذهنیت هایی كه در جامعه وجود دارد و می ‌فرمود: (لیس الغنی عن كثره العرض ولكن الغنی غنی النفس) غنا و بی ‌نیازی این نیست كه انسان مال فراوان داشته باشد بلكه غنای واقعی بی ‌نیازی نفس است و در جای دیگر می ‌فرماید: (لیس الشدید باصرفعه الشدید الذی یملك نفسه عند الغضب) قهرمان به كسی نمی ‌گویند كه در كشتی پشت همه را به زمین می ‌زند بلكه قهرمان واقعی كسی است كه در هنگام خشم و عصبانیت خودش را كنترل می ‌كند و بر خودش مسلط شود و معیارها را تصحیح می ‌كرد سپس معیار درست را بیان می ‌نمود.

از اسالیب دیگری كه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در تعلیم و تربیت به كار می ‌برد اسلوب مقایسه است، مقایسه یك مطلب با مطلبی دیگر مثلاً مقایسه دنیا با آخرت و یا (مثل الذی یذكر ربه والذی لایذكر مثل الحی و المیت) مثال كسی كه ذكر خدا می ‌كند و كسی كه ذكر خدا نمی ‌كند مثال مرده و زنده است و یا (فضل العالم علی العابد كفضل القمر لیله البدر علی سائر الكواكب) فضیلت شخص عالم بر شخص عابد مانند فضیلت ماه چهارده بر بقیه ستاره ‌ها می ‌باشد و می ‌فرمود (الدنیا سجن المومن وجنه الكافر) مومن و كافر را آن حضرت در مقایسه با دنیا این گونه بیان می ‌كند كه دنیا برای مومن زندان اما برای كافر بهشت می ‌باشد.

و از اسالیب دیگری كه رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) برای تعلیم و تربیت از آن استفاده می ‌نمود اسلوب نمایش بود یعنی نشان دادن تصویری عملی یك قضیه به صورت نمایش، آن حضرت چیزی را برای یاران خودش ترسیم می ‌نمود مثلاً در فصل زمستان شاخه خشكی را از زیر درختی گرفت و آن را تكان داد تا همه برگ هایش ریخت بعد به یارانش فرمود: ببینید انسان مسلمان وقتی به نماز می ‌ایستد و خالصانه به درگاه خداوند نماز می ‌خواند این گونه گناهانش می ‌ریزند... یك بار آن حضرت خط مستقیمی را كشید و اطراف آن را خطوط كوچكی كشید بعد به یارانش فرمود این خط مستقیم مثال صراط مستقیم است و این خطوط كوچك راه های بیراهه شیطانی است كه بر هر یك از این راه ها شیطان ایستاده است و انسان را به سمت خودش دعوت می ‌كند مثال صراط مستقیم و خطراتی است كه در جاده مستقیم هر انسانی را تهدید می ‌كند.

گاهی آن حضرت به عنوان وسیله كمك آموزشی از اسلوب حركت و اشاره استفاده می ‌كرد (انا وكافل الیتیم فی الجنه هكذا) و به انگشت سبابه و وسطی اشاره می ‌كرد، من و سرپرست یتیم در بهشت مانند این دو انگشت در كنار هم هستیم. (المومن للمومن كالبنیان شد بعضه بعضا و شبك بین اصابعه) مومن برای مومن مانند ساختمان است كه اجزایش این گونه هم دیگر را محكم نگه داشته ‌اند و برای بیان یك پارچگی این امت انگشتانش را در هم فرو می برد و می ‌گفت: (التقوی ههنا و یشیر الی صدره) و با اشاره به سینه ‌اش می ‌فرمود كه تقوا این جاست مركز و منشا تقوا را آن حضرت به یارانش به وسیله اشاره می ‌فهماند.

از اسلوب های مهمی كه آن حضرت برای تعلیم به كار می ‌برد اسلوب باز پس گرفتن درس از متعلمین است، درسی كه آن حضرت داده بود از یاران پس می ‌گرفت. حدیث براءبن عازب معروف است كه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دعای هنگام خواب را به وی تعلیم داد آن حضرت مطلبی را كه یاد داده بود پس می ‌گرفت و از همان شخص می ‌شنید و استماع می ‌كرد و اشتباه وی را تصحیح می ‌نمود. این كار را برای براءبن عازب انجام داد و فرمود: (اذا اتیت مضجعك فتوضا و ضوءك للصلاه ثم اضطجع علی شقك الایمن ثم قل، اللهم انی اسلمت وجهی الیك و فوضت امری الیك والجات ظهری الیك رغبه و رهبه الیك لاملجا و لامنجا منك الا الیك اللهم آمنت بكتابك الذی انزلت و بنبیك الذی ارسلت) می ‌گوید من این دعا را تكرار كردم تا یاد بگیرم سپس درس را پس دادم و در آخر گفتم (آمنت بكتابك الذی انزلت و برسولك الذی ارسلت) فرمود (لاو بنبیك الذی ارسلت) آن گونه كه آن حضرت یاد داده بود همان گونه می ‌خواست و اشتباهش را تصحیح نمود.

من نمونه ‌های را عرض كردم تا بدانید كه با رعایت كردن اسالیب تعلیم و تربیت و اخلاق و رفتار چقدر انسان می ‌تواند از اسلوب های اصیل دینی استفاده كند و بداند که در مقام و موقعیت تعلیم و تربیت چه به صورت فشرده و یا غیر فشرده، چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم قرار می ‌گیرد از اخلاق و اسالیب تعلیمی پیامبر و از آن حضرت به عنوان معلم و الگوی این امت الهام بگیرد.

امیدواریم كه خداوند همه ما را مورد عفو و عنایت خودش قرار دهد و ما را جزو بندگان خالص و مخلص خودش قرار دهد.

...............................................................
شیخ عبدالرحیم خطیبی امام جمعه اهل سنت قشم
بازديد:1985| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت