« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

شرایط و احکام حج نیابتی/مسائل عمره | مدرسه حج روحانیون 22 شهريور 1394
شرایط و احکام حج نیابتی/مسائل عمره

پس از پرداختن به بايسته‌هاي معرفتي حج، انواع استطاعت، شرائط استطاعت و سفر زن به‌تنهايي، اکنون به پاسخ به اين پرسش مي‌پردازيم که: آيا سفر پرخطر دريا -به‌ويژه در روزگار قديم- براي کسي که به حج، مشرف مي‌شود، بهانه‌اي براي ترک حج به شمار مي‌رود؟

فقها در قديم با توجه به خطرهاي بسيار اين‌گونه سفرها فتوا داده‌اند که اگر غالب سفرهاي دريايي، آسان و شدني باشد، انسان مکلف است از راه دريا به حج برود، ولي چون بيش‌ترِ سفرهاي دريايي، خطرخيز است و غرق شدن را درپي دارد، نبايد خود را در خطر بيندازد، بلکه بايد از راه‌هاي ديگر و در غير اين صورت، در سال‌هاي بعد به حج برود1. اما امروزه که وسيله‌ها بي‌خطرند و و تصادفات نسبت به گذشته، بسيار اندک -هرچند که در برخي مواقع، پيشامدهايي رخ مي‌دهد- لزومي بر ترک سفر طبيعي يا مباح و يا شرعي، مانند حج يا جهاد ديده نمي‌‌شود. در اين زمان نيز همانند سفرهاي دريايي، امکان ناامني در سفرهاي هوايي بر فراز کشورهاي جنگ‌زده وجود دارد و به‌اعتبار همين استناد، فقها پذيرفته‌اند که اکنون هم اگر چنين وضعيتي باشد، مي‌توان سفر را به تأخير افکند2.

يکي از موارد استطاعت غيرمباشر، حج نيابتي است و از آن ميان مي‌توان به حج نيابي از ميت اشاره کرد. اين حج را سه گروه مي‌توانند انجام بدهند:

1. فرزندان ميت يا فرزندان فرزندانش؛ يعني نوه‌هايش؛

2. برادران و خواهران ميت؛

3. بيگانگان.

- اگر فرزند يا نوه بخواهد، در ازای مزد، به جاي پدر يا جد و يا جده‌اش حج بگزارد، تنها شرطش اين است که همه‌ي وارثان به اين امر راضي باشند. ولي اگر قصد انجام رايگانش را دارد، مشکلي ديده نمي‌‌شود3.

- حج واجب نيابتي ازسوي برادران و خواهران براي ناتوان یا میت اشکالي ندارد و مستحب است4.

- به هر روي، فرزندان مي‌توانند به جاي پدر، مادر، جد و جده‌اي که از دنيا رفته، با گرفتن اجرت و يا رايگان، حج به جا آورند5.

- اگر فرزندان يا فرزندزادگانِ شخص ناتوان بخواهند حجّ نيابتي را رايگان به جا آورند، مانعي ندارد، ولي چنانچه قصد دارند هزينه‌ي سفر را به نائب بپردازند، قبولش بر ناتوان واجب نيست؛ چون مي‌تواند منت باشد. برادران و خواهران ناتوان نيز همين حکم را دارند6.

شرط اساسي حج از ميت، اين است که کسي که حج مي‌گزارد، بايد حج اسلامش را به جا آورده باشد7.

با اين توضيح، با فراهم شدن شرايط امکان سير، حج بر حاجي لازم است و اگر اين فرصت از دست رفت و شخص از دنيا رفت، بايد به‌عنوان هزينه‌ي حج، از ترکه‌اش پرداخت گردد و سپس به تقسيم مال بپردازند8.

مسائل عمره

بحث در سفر حج، سه موضوع دارد: حج تمتع، عمره‌ي تمتع و زيارت مدينه‌ي منوره. ابتدا به تعريف عمره و احکامش می‌پردازیم.

معني عمره

«عمره» در لغت به معني زيارت است9 و در اصطلاح شرع، زيارت کعبه‌ي مشرفه با انجام مناسکي که شامل چهار يا پنج چيز است: احرام، طواف، سعي، تراشيدن موي سر يا کوتاه کردن آن10.

امام نووي(رح) در باب عمره، چند مسئله را ذکر کرده و نخست به این مسئله پرداخته که عمره مانند حج، واجب است يا مستحب؟ ديدگاه‌هاي علماي مذاهب در اين زمينه گوناگون است، در مذهب امام شافعي، عمره حکم حج را دارد، ولي مانند حج رکن نيست.11 عمره نيز مانند حج، بر افراد مستطيع، واجب مي‌شود، چنان‌که امام شافعي هم فرموده‌اند: عمره مانند حج در عُمر، يک بار وجوب مي‌يابد12، ولي مستحب است که عمره را زياد و چند بار به جا بياورند13؛ همان‌گونه که حضرت رسول‌الله(ص) در طول عمر شريفشان چهار بار عمره گزارد: عمره‌ي سال ششم هجري که ناتمام ماند و کفّار مکه در حديبيه، مانع شدند و نگذاشتند آن حضرت وارد مکه گردد؛ عمره‌ي سال هفتم هجري که به‌عنوان «عمره‌القبا» معرفي شده است؛ عمره‌اي که رسول‌الله(ص) همراه حج اکبر به جا آورد؛ و عمره‌ي بعد از ترک مکه و غزوه‌ی حنين که در سال هشتم هجري، از جئرانه برايش احرام بست14.

به هر حال، در روايات ما آمده است که در ماه مبارک رمضان، عمره استحباب بسياري دارد تا جایی که برخي روايات، پاداش حج را برايش برشمرده‌اند15. در حديث صحيحي که بخاري در «صحيح» خود از عبدالله بن‌عباس از رسول‌الله(ص) آورده است، مي‌خوانيم: «الْعُمْرَهُ إلَى الْعُمْرَهِ كَفَّارَهٌ لِمَا بَيْنَهُمَا وَ الْحَجُّ الْمَبْرُورُ لَيْسَ لَهُ جَزَاءٌ إلَّا الْجَنَّه»16؛ «اگر کسي یک عمره بگزارد و پس از آن نيز يک عمره‌ي ديگر به جا بياورد، هر گناهی که در این میان انجام داده، همه بخشوده می‌شود و حج پذيرفته، پاداشي جز بهشت ندارد». به هر روي، سخن در فضيلت عمره، بسيار است، اما برنامه‌ي عملي‌اش پس از شرح برنامه‌ي عملي تمتّع بيان مي‌شود.

پاره‌اي از ويژگي‌ها، برجستگي‌ها، آثار و برکات حج

همه مي‌دانيم که اهميت حج تا بدان‌پايه است که سوره‌ي «حج» يکي از سوره‌هاي قرآن به آن، ناميده شده و همه‌ي احکام حج در آن، آمده است. سوره‌هاي «بقره»، «آل‌عمران» و ديگر سوره‌ها نيز آيات بسياري درباره‌ي حج، حرم و زيارت مسجدالحرام را در خود دارند. عملاً هم رسول‌الله(ص) فرمود: «خُذُوا عَنِّي‌ مَنَاسِكَكُم‌ فَإنِّى لا أَدرِى لَعَلِّى لا أَحُجُّ بَعدَ حِجَّتِى هَذِهِ»17؛ «مناسک حجتان را از من بياموزيد؛ شايد پس از اين، در سال آينده حجي انجام ندهم». و چنان‌که آن حضرت فرموده بود، آن حج، «حجه‌الوداع» نام يافت.

آيات و روايات درباره‌ي حج، بسيار است و ما مجال پرداختن به همه را نداريم، ولي به‌طور خلاصه مي‌توان گفت: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‌ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ»18؛ حج در ماه‌هاي معلومي است؛ يعني حتي پيش از اسلام، ماه‌هاي حج، مشخص بوده؛ شوال، ذي القعده، 9 روز و 10 شب از ماه حج19. کسي که در اين ماه‌ها احرام حج بست، اجازه ندارد مقاربت زناشويي بکند. فسق و فجور و گناه نيزهمين حکم را دارد؛ به‌ويژه آنگاه که انسان در لباس احرام و ملبس به ساحت عبادت است، باید از جدال و مناقشه‌ي بي‌فايده با دوستان و عزيزان بپرهیزد.

هر نيکي و خوبي که انجام مي‌دهيم؛ چه در سفر حج و چه در جاهاي ديگر، خد از آن‌ها آگاه است و برپايه‌ي اين آگاهي به ما پاداش يا کيفر مي‌دهد. شما اي کساني که به حج، مشرف شده‌ايد، بهترين توشه‌ي راه شما توشه‌ي تقوا است، به مسائل دنيوي و هستي و ثروت دنيا، بسيار نينديشيد هرچند که دنيا، کشتگاه آخرت است و بايد باشد تا براي آخرت آماده گرديم. با پول مي‌توان به جهاد رفت، از مستمندان و محرومان دست‌گيري کرد، با زکات و خمس به جامعه‌ي محروم رسيدگي مي‌شود و با پول است که مقدمات حج فراهم مي‌گردد.

اما طمع ما به دنيا نبايد به گونه‌اي باشد که ما را همانند قارون، ناسپاس گرداند. «تَزَوَّدُوا» توشه برگيريد که بهترين توشه‌ي شما در دنيا و آخرت، تقواست. تقوا یعنی خويشتن‌داري، انجام امر خدا و دستورات شريعت و پرهيز از هر نوع گناه و مخالفت20. چه زيبا و شيرين فرمود حضرت علي‌‌بن ابي‌طالب(رض) در تعريف تقوا: «التقوي الخوف من الجليل و العمل بالتنزيل و القناعه بالقليل و الاستعداد يوم الرحيل21»؛ ترس از پروردگار جليل22 و عمل به قرآن23 و قناعت به چيز کمي که روزي حلال و طيّب باشد؛ بنابراین شخص چشم به مال ديگران و مال‌اندوزي نداشته نباشد و از هر راهي به گردآوري دنيا نپردازد، بلکه از راه مشروع کسب و کار به گذران زندگي برخيزد. اما مسئله‌ي مهمي که حضرت علي(رض) در اين تعريف به آن اشاره مي‌فرمايد، اين است: «والاستعداد يوم الرحيل»، هر سفري ممکن است برگشتي داشته باشد، اما سفر آخرت، سفري بي‌بازگشت است. آن حضرت مي‌فرمايد بايد آماده‌ي روز سفر به آخرت باشيم.

«وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بي‌ شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ»24؛ «و به ياد بياور زماني را که ما جايگاه خانه‌ي کعبه را به حضرت ابراهيم نشان داديم و گفتيم: اين خانه را بساز و به من شرک نياور و خانه‌ام را براي طواف‌کنندگان و نمازگزاران و کساني که در اينجا سجود مي‌کنند، پاک ساز». «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ»25؛ «و در ميان مردم براى [اداى‌] حج بانگ برآور». طبق اين آيه، حج به روزگار حضرت ابراهيم(ع) و بلکه به زمان حضرت آدم(ع) باز مي‌گردد. بناي کعبه نيز به دست حضرت ابراهيم(ع)بود که خداوند به او فرمود: بر فراز کوه ابوقبيس بِايست و به مردم بگو: اي مردم، براي انجام حج بياييد. هرکس در عالم ارواح، آن ندا را شنيد، به آن لبيک گفت، چنا‌نچه يک بار پاسخ داد، در عمرش يک بار مشرف مي‌گردد و اگر دوبار جواب داد، دوبار به حج تشرف مي‌يابد26.

انگيزه‌ي مردم از حج

مردم چه با پاي پياده، چه با شتر و از راه بيابان، چه از راه دور و حتي از راه اقيانوس‌ها و قاره‌هاي بسيار دور براي حج رهسپار مي‌گردند، اما انگيزه‌ي آنان چيست؟

«لِيَشْهَدُوا مَنافِع لَهُمْ»27 براي ديدن منافعي که از حج مي‌برند؛ يکي از منافعش منافع دنيوي است28؛ مانند برادري29. ازسوي ديگر، حج کنگره‌ي عظيم انساني، برائت از مشرکان، به ویژه آمریکا و اسرائیل و دلداري به مستضعفان جهان است30. «وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ في‌ أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‌ ما رَزَقَهُم‌»31؛ «و در روزهاى معلومى، نام خدا را بر آنچه روزى آنان كرده، ببرند».

به هر روي، حج داراي منافع دنيوي و اخروي است32 و به‌خواست خدا در بخش‌هاي بعدي به فضايل، آثار و برکات ديگر آن مي‌پردازيم. اميداوريم خداي متعال به همه توفيق بدهد تا بتوانند با بصيرت و آگاهي بهتر و بيش‌تر، حج خوبي به جا آورند؛ حج ابراهيمي، حج محمدي و حج اسلامي به‌روش درست.

چکیده

چنانچه در وسیله و طریق خاصی از حج ناامنی باشد، می‌توان حج را به تاخیر انداخت.

يکي از موارد استطاعت غيرمباشر، حج نيابتي است و از آن ميان مي‌توان به حج نيابي از ميت اشاره کرد.

اگر فرزند يا نوه بخواهد، در ازای مزد، به جاي پدر يا جد و يا جده‌اش حج بگزارد، تنها شرطش اين است که همه‌ي وارثان به اين امر راضي باشند. ولي اگر قصد انجام رايگانش را دارد، مشکلي ديده نمي‌‌شود.

شرط اساسي حج از ميت، اين است که کسي که حج مي‌گزارد، بايد حج اسلامش را به جا آورده باشد.

«عمره» در لغت به معني زيارت است و در اصطلاح شرع، زيارت کعبه‌ي مشرفه با انجام مناسکي که شامل چهار يا پنج چيز است: احرام، طواف، سعي، تراشيدن موي سر يا کوتاه کردن آن.

در مذهب امام شافعي، عمره حکم حج را دارد، ولي مانند حج رکن نيست.33 عمره نيز مانند حج، یک‌بار در عمر بر افراد مستطيع واجب مي‌شود.

در روايات ما آمده است که در ماه مبارک رمضان، عمره استحباب بسياري دارد، تا جایی که برخي روايات، پاداش حج را برايش برشمرده‌اند.

حج در ماه‌هاي معلومي است؛ يعني حتي پيش از اسلام، ماه‌هاي حج، مشخص بوده؛ شوال، ذي القعده، 9 روز و 10 شب از ماه حج.

حج به روزگار حضرت ابراهيم(ع) و بلکه به زمان حضرت آدم(ع) باز مي‌گردد. بناي کعبه نيز به دست حضرت ابراهيم(ع)بود.

خداوند انگیزه حج را منافع دنیوی و اخروی معرفی می‌فرماید.



........................................................
استاد شیخ عبدالعزیز قاضی زاده
منبع: سامانه آموزش مجازی اهل سنت
........................................................

1 . المهذب فی الفقه، قاضی طرابلسی، ص263
2 . الایضاح، ص 96
3 . رک: الایضاح، ص 310
4 . الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص۴۱ـ ۴۵
5. معتمد العروه الوثقی، ج۲، ص۲۴ـ۳۲ والفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص 170
6. سُبُل السلام: شرح بلوغ المرام، من جمع ادله الاحکام لابن حجر عسقلانی، (بیروت) ۱۳۷۹/۱۹۶۰
7. الایضاح؛ پیشین
8. نهایه المقتصد، ج 2، ص 100
9.فرهنگنامه حج، ص 532
10. فرهنگ اصطلاحات حج، ص
11. رکن، بالاتر از واجب و فرض به شمار مي‌رود
12. الایضاح، ص 87 و الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۳، ص 170
13. المعجم الكبير ، ج10 ، ص230
14 بنا بر برخی روایات رسول اكرم(ص) سه عمره بجا آورده بودند، عمره حدیبیه، عمره قضا و عمره‌ای که پس از بازگشت از جنگ حنین و طائف در جعرانه احرام بسته بود در روایات دیگر عمره دیگری نیز بر این جمع اضافه شده و تعداد آن را به چهار رسانده است، و آن عمره‌ای بود که حضرت(ص) همراه با حج خود (حجه الوداع) به جا آورده بودند .همه عمره‌های جداگانه پیامبر در ماه ذی القعده انجام گرفته بود .
15 . ابن عباس - رضی الله عنه - می گوید : «قَالَ رَسُولُ اللهِ - صلی الله علیه وسلم - ، لاِمْرَأَهٍ مِنَ الأَنْصَارِ: مَا مَنَعَكِ أَنْ تَحُجِّینَ مَعَنَا قَالَتْ: كَانَ لَنَا نَاضِحٌ فَرَكِبَهُ أَبُو فُلاَنٍ وَابْنُهُ (لِزَوْجِهَا وَابْنِهَا) وَتَرَكَ نَاضِحًا نَنْضَحُ عَلَیهِ، قَالَ: فَإِذَا كَانَ رَمَضَانُ اعْتَمِرِی فِیهِ، فَإِنَّ عُمْرَهً فِی رَمَضَانَ حَجَّهٌ أَوْ نَحْوًا مِمَّا قَالَ » (رسول الله - صلی الله علیه وسلم - از یک زن انصارى پرسید : چه چیزى باعث شد كه با ما حج انجام ندهى؟ گفت: شوهر و پسرم با یک شتر به حج رفتند و شتر دیگرى براى ما باقى مانده بود كه با آن آبكشى مى‌كردیم، رسول الله - صلی الله علیه وسلم - فرمود: وقتى كه رمضان آمد در آن عمره انجام بده، همانا ثواب عمره در رمضان معادل یک حج است، و یا همچون عبارتى را گفت ) (متفق علیه،صحیح بخاری/رقم1782،صحیح مسلم/رقم1256 )
16 - نفحات الأزهارفي خلاصه عبقات الأنوار، ج ‌8، ص 300 , کتاب الموطأ، ج 1، ص 346 و مسند احمد، ج 2، ص 246 و صحیح بخاری، ج 2، ص 198 و صحیح مسلم، ج 4، ص 107
17 - مسند أحمد بن حنبل ج 3، 318.
18 - سوره‌ي بقره: آيه‌ي 197. « حجّ در ماه‌هاي معيني است. پس هركس در اين [ماه‌]ها، حجّ را [برخود] واجب گرداند، [بداند كه‌] در اثناي حجّ، هم‌بستري و گناه و جدال [روا] نيست، و هر كار نيكي انجام مي‌دهيد، خدا آن را مي‌داند، و براي خود توشه برگيريد كه درحقيقت، بهترين توشه، پرهيزگاري است و اي خردمندان! از من پروا كنيد».
19 . مواقیت زمانی برای احرام عمره تمتع ، حج تمتع ، افراد و قران، ماه‌های شوال ، ذیقعده و همچنین ذیحجه از ابتدای آن تا پیش از ظهر روز عرفه (نهم ذیحجه) ـ به‌طوری‌که حاجی بتواند همه اعمال عمره تمتع را انجام دهد و محرم به احرام حجّ تمتع گردد و خود را جهت وقوف اختیاری عرفه به سرزمین عرفات برساند ـ تعیین گردیده است. (سلسله الینابیع الفقهیه، ج7 و المهذب فی الفقه، قاضی طرابلسی، ص۲۷۳)
20 . مفردات راغب، ج1، ص 102 و تفسیر ابن کثیر، ج2، ص23
21 . مختصر ابن كثير مجلد 2، ص 432.
22 . «جليل» يکي از نام‌هاي خداوند متعال است
23 . «تنزيل» به معنای قرآن است
24 . حج: 26
25 . حج: 27
26 . تفسیر ابن کثیر، ج7، ص41
27 . حج: 28.
28 . بخاری، ج1، ص330 و سنن ابن ماجه، ج2، ص40
29 . تفسیر ابن کثیر، ج7، ص45
30 . پیشین
31 - حج: 28.
32 . قرطبی، ج 8، ص 67 و تفسیر منار، ج 10، ص 159
33 . رکن، بالاتر از واجب و فرض به شمار مي‌رود
بازديد:1505| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت