« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

شرایط وجوب حج | مدرسه حج روحانیون 20 شهريور 1394
شرایط وجوب حج

حج از فرایض بزرگ و بسیار مهم مسلمانان با مناسک و آدابی ویژه است؛ مناسکی چنان گسترده که حوزه علوم فقهی مجال خوبی برای ارائه آن‌ها در قالب یک کتاب و بررسی عالمانه آن‌ها می‌باشد.

در آغاز، به تعريف «حج» مي‌پردازيم: «حج» در لغت، به معنی قصد است 1 و در شرع، به مفهوم آهنگ خانه‌ي خدا با انجام مناسک در جا و وقت مخصوص و به روش درستي است که از پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت نبوت و خاندان پاک و مطهرش و علمای اعلام، نقل شده است2.

حج عبادتی بدنی و مالی است که بر هر فرد مسلمان، بالغ، آزاد و عاقل که مستطيع باشد، یک بار در عمرش واجب مي‌شود3. امام نووی (رح) یکی از محققان برجسته در مذهب امام شافعی، می‌فرماید: «حج» فقط در عمر، یک بار واجب است، مگر اینکه کسی بيش از آن را با نذر بر خودش واجب سازد4».

حج رکن مهم مسلمانی است5، که انکارکننده‌اش کافر و مرتد است و ترک‌کننده‌اش فاسق و گنهکار6.

اقسام وجوب حج با توجه به شرایط مردم، چهار قسم است:

1- حج کسانی که فقط انجام حجشان درست است.

2- کسانی که انجام حجشان به روش «مباشرت» از آیین صحیح و درست است. «مباشرت» به اين معني است که خودشان و بدون وابستگی به دیگران، آن را انجام بدهند.

3- کسانی که انجام حج به‌عنوان «حجّ اسلام»، از گردنشان باز مي‌شود؛ يعني فریضه‌ي حج را انجام داده‌اند.

4- کسانی که حج اسلام بر آنها واجب است و حتماً باید آن را بگزارند، و اگر آن را به جا نياورند و از دنيا رفتند، بايد مبلغش از ترکه‌شان جدا گردد و به‌نيابت از آنان حج انجام پذيرد.

شرح اين چهار قسم

دراين‌جا به شرح هريک از اقسام چهارگانه مي‌پردازيم:

قسم اول: کساني که فقط صحت انجام حجشان ملاک است؛ یعنی حج بر آنان واجب نیست، اما اگر آن را به جا آوردند، درست است، ولي جای حج اسلام را نمی‌گیرد7. پس مطلق صحت حج، مشروط به مسلمان بودن شخص است. براي نمونه، اگر شخص نابالغی حج بگزارد، صحیح است، اما جای حج اسلامش را نمی‌گیرد، يا چنانچه برده‌ای درحالت بردگی، همراه آقایش به حج برود، حجش درست است، اما به جاي حج اسلام به شمار نمي‌رود.

فایده‌ي این قسم، این است که حج از کافر، درست نیست -چه کافر اصلی باشد، چه مرتد- چون حج درحال کفر و ارتداد، از او پذيرفته نمي‌شود و نخستين شرط صحت عبادات، ايمان است8.

قسم دوم: صحت مباشرت9؛ یعنی فرد شخصاً می‌تواند حج را انجام بدهد، شرط این قسم آن است که حج‌گزار، مسلمان و اهل تمییز باشد10؛ يعني خوب و بد را تشخیص دهد. پس بچه‌ي نابالغي که خوب و بد را از هم تشخیص می‌دهد، مي‌تواند حج بگزارد. بنابراين، دیوانه در این حج، مکلّف نیست،. پس آنان حج را به‌طور مباشر انجام نمی‌دهند و فقط سرپرستشان می‌تواند به جای آنها احرام بندد و حج بگزارد11. بر اين پايه، یک دیوانه يا بچه‌ي مميّز مثلاً چهار یا پنج‌ساله نمی‌توانند مستقلا حج به جا بياورند، مگر اينکه پدر یا مادر و یا ولیّشان آنان را همراهي کنند.

به هر روي، درستيِ مباشرت، مشروط به این است که شخص، مسلمان و اهل تمییز باشد12، بنابراین حج بنده و کودک مميّز به‌صورت مباشر، درست است.
قسم سوم؛ کسی که می‌خواهد حج اسلام گزارد، باید چهار شرط داشته باشد:

1- مسلمان بودن؛
2- عاقل بودن؛
3- آزاد بودن (عدم بردگی)؛
4- بالغ بودن.

اگر کسي این شرایط را دارد؛ هرچند مستطیع نباشد (يعني توانایی مالی نداشته باشد) و با هزینه دیگران به حج رود، حجش صحیح است و به جای حج اسلام از او پذیرفته می‌شود13؛ پس اگر روزی مستطیع شد، دیگر واجب الحج نمی‌شود14.

قسم چهارم: کسی که علاوه بر چهار شرط مذکور (اسلام، عقل، آزادي و بلوغ) مستطیع هم باشد، واجب الحج است15.

علما اختلاف نظر دارند که آیا حج با تأخیر، واجب است یا فوریت؟ مذهب شافعی بر اين است که اجازه‌ي تأخیر دارد16؛ يعني همین‌که امسال مستطیع شد، لازم نیست فوراً براي حج نام‌نويسي کند، ولي بهتر است همين‌که فرصتش پيش بيايد، براي اين کار، اقدام کند. پس این شرایط پنج‌گانه را در قسم چهارم تکرار می‌کنیم:

1. مسلمانی؛
2. بلوغ؛
3. عقل و خرد؛
4. آزادی؛
5. استطاعت.

اگر استطاعت داشته باشد، همان معناي توانایی جسمی و مالی را دارد که در انواع استطاعت -که بند اول مباحث دسته‌بندی شده در واحد اهل‌سنت- بيان مي‌شود. پس در قسم چهارم با شرایط پيشينِ اسلام، بلوغ، آزادي و عقل، استطاعت مالي نيز شرط است.

در این‌باره، علما استطاعت را به دو بخش، دسته‌بندی کرده‌اند: يک استطاعت به مفهوم توانايي جسمي و مالی برای سفر حج و زیارت که برپايه‌ي این تعریف، استطاعت دو نوع است:

1. استطاعت مباشر17: در مواردي است که شخص توانایی مالی و جسمی دارد و خودش مستقلاً و بدون وابستگي به دیگری، حج را انجام می‌‌دهد. غالب حجاج بیت‌الله الحرام در همه‌جا همین افرادند18.

2. استطاعت غيرمباشر19: نابینا يا فلجي که با ويلچر حرکت مي‌کند و نياز به راهنما دارد، استطاعتش «غيرمباشر» نام مي‌گيرد. بيش‌تر حجاج بیت‌الله الحرام که از ایران و کشورهاي ديگر به حج، مشرّف مي‌شوند، توانایی جسمی و مالی دارند و خودشان مستقلاً حج مي‌گزارند؛ ولي کساني که مشکلاتی دارند و بايد ديگري آنان را به‌رايگان يا در برابر گرفتن مزد، راهنمايي کند، از موارد استطاعت «غيرمباشر» به شمار مي‌روند. از نمونه‌هاي ديگرش مي‌توان به مرده‌ای اشاره کرد که به جایش حج مي‌گزارند. پس استطاعت غيرمباشر درباره‌ي کسي مصداق مي‌يابد که يا مرده و يا ناتوان از انجام اعمال به‌تنهايي است.

شرط‌های استطاعت مباشر

گفته شد که بيش‌تر حجاج را کساني تشکيل مي‌دهند که استطاعت مالی و بدنی دارند و خودشان می‌توانند حج را به جا آورند. فقها برای تحقق استطاعت مباشر، پنج شرط را در نظر گرفته‌اند:

1. وجود راحله20: اين واژه به‌زبان عرب است. معني «راحله» را با توجه به «مناسک نووی» و مناسک ديگر مي‌توان «باربر» يا «مرکب سواري» دانست که در قديم از اسب، استر، شتر و الاغ براي اين کار بهره مي‌بردند، ولي امروزه دیگر به جای آن، هواپیما، قطار، کشتي، و خودرو به کار مي‌رود. پس هزينه‌هاي راحله را در این روزگار با کاهش مخارج سفر، مي‌توان بي‌مفهوم دانست، مگر براي کساني که با وسایل نقلیه‌ي خودشان عازم می‌شوند و بايد هزينه‌هاي آن را بپذيرند و يا کرايه‌اش را بپردازند.

2. داشتن زاد و توشه21: منظور از توشه‌ي سفر در اينجا همان هزينه‌هاي سفر است که هزینه‌ي نخستين نام‌نويسي و هزینه‌های مابه‌التفاوتی را شامل مي‌شود که بعدها به حساب عمره‌ي سازمان حج، در بانک ريخته مي‌شود.

3. امنیت راه22: اگر در ميان راه، امنیت جانی یا مالی نداشته باشیم، حج واجب نمي‌شود23.

4. سلامتي جسمي و توانايي انجام مناسک در ادامه‌ي سفری که قصد انجامش از هرجايي شکل مي‌گيرد24.

5. فرصت و زمان کافی برای رفتن به حج و بازگشت از آن: به اين معني که اگر کسي در آغاز ذی‌الحجه، مستطیع شد، نمي‌تواند در همان روز از همان سال، مشرف بشود، بلکه تشرّفش در روند نام‌نويسي، چندين سال به درازا مي‌کشد25.

به هر روي، فقها گفته‌اند هرگاه تمامي شرایط (استطاعت مالی و بدنی) فراهم آمد، باید شخص به حج برود.

پس شرط نخست، داشتن راحله به معني مرکبی است که مسافر بر آن سوار می‌شود و طبق عادت زمان قديم -به‌ويژه در زمان مؤلف، امام نووی(رح) سخن از شتر، اسب و خلاصه استر و چارپایانی است که سواری می‌دادند. اما امروزه به‌کمک هواپیما، کشتی، قطار و مانند آن‌ها امکان سير و سياحت فراهم آمده است-چه براي حج؛ چه براي برای جهاد در راه خدا؛ و چه براي سفرهاي معمولي، زیارتی، تفریحی و خدمت به خانواده- و انسان مي‌تواند از اين فرصت‌ها و امکاناتی که خدا داده است، سودمندانه بهره‌ گيرد.

خدای متعال در سوره‌ي نحل نيز به این موضوع، اشاره و فرموده است: «وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَميرَ لِتَرْكَبُوها وَ زينَهً وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُون»26. فراز «يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُون» اينکه خداي متعال فرمود: اسب، استر و الاغ را آفریده تا بر آن‌ها سوار شويد و براي انجام کارهاي روزانه‌ي خود در دنيا از آن‌ها بهره ببريد، به اين معني است که چيزهايي را نيز پديد مي‌آورد که شما در همان روزگار از چیستی آن بی‌خبر بودید. ممکن است در آینده هم امکاناتی برای بشر، تحقق یابد که اکنون از آن‌ها بي‌خبريم27.

سخني درباره‌ي شرط نخست

فقها در شرط اول؛ يعني وجود مرکب، بیان داشته‌اند کسی که قصد زیارت خانه‌ي کعبه دارد، از دو حالت خارج نیست:

1. یا به مشعر نزدیک است؛ يعني فاصله‌اش تا آنجا در حدود مسافت قصر، یعنی 16 فرسنگ (نزدیک 91 کيلومتر) است؛

2. یا بسيار دور از آنجا قرار دارد.

درحالت نخست و مسافت کم‌تر از آن، طبق نظر شافعی(رح) و هر مذهبی که ملاک را مسافت قصر مي‌داند، اگر توان راه رفتن دارد، نیازی نیست که مرکب داشته باشد، بلکه با پای پیاده نيز مکلّف به انجام حج است؛ زيرا مسافتش نزدیک است. اما اگر تاب پيمودن همين مسافت را با پاي پياده نيز ندارد، بايد مرکب يا هزينه‌ي آن را داشته باشد28. پس در اين حالت، سخن از دوريِ مسافت ميان وطن و اقامتگاه شخص تا مکه‌ي مکرمه است.

در صورت دوم، يعني بيش‌تر بودن مسافت وطن و اقامتگاه تا مکه‌ي مکرمه از مسافت قصر، ضروری است که حاجي مرکب داشته باشد؛ هرچند بتواند پياده برود29.

ناگفته نماند، غالباً این شرط، مشمول هزینه‌ي سفر می‌شود؛ یعنی در قالب هزینه سفر با کاروان‌های حجي که امروزه در هر جای دنیا -مخصوصاً ایران- ترتیب داده شده است. پس گفتن این جزئیاتی که فقهای قدیم به آن پرداخته‌اند، در این روزگار، نیاز چنداني ندارد.

شرط دوم هم در شرط نخست، خلاصه می‌شود؛ يعني وجود زاد و توشه نيز به هزینه‌ي سفر باز مي‌گردد که هرچه باشد، به هنگام نام‌نويسي و پس از آن، مابه‌التفاوتش پرداخته مي‌شود.

درباره‌ي شرط سوم؛ يعني امنیت راه نيز بايد اين نکته را بيفزاييم که اهميت اين شرط، چنان است که با نبودنش، تا زمانی که تأمين نشود، حج نيز واجب نیست و باید به تأخیر انداخته شود30؛ چون امنیت جانی، مالی و ناموس از ضروریات و کلیات دین مبین اسلام است و علمای اسلام می‌گویند تمام ادیان آسمانی بر این کلیات پنج‌گانه، به‌ويژه حفظ جان، مال و ناموس اتفاق نظر دارند31. بنابراين، حج هرچند فرض است، با خدشه‌دار شدن امنیت راه، که سبب می‌شود به مال، جان و ناموس مردم تعرض شود، فعلاً از دایره‌ي وجوب، بيرون مي‌آيد تا زمانی که امنيت باز گردد.

سفر زن به‌تنهايي

در پاسخ به اين پرسش که: آیا زن می‌تواند به‌تنهایی سفر کند؟ علما اختلاف نظر دارند و آنچه از مجموع آرائشان به دست آمده، اين است که بايد کسي باشد تا از زن حمایت کند و چنين کسي، یا شوهر اوست، يا مَحرَمش و يا چند زن معتبر32. بيش‌تر کاروان‌هایی که امروزه از کشورهاي گوناگون به حج مي‌آيند، اين ويژگي را دارند و نيازي به پشتيبان احساس نمي‌شود، هرچند همراهي مَحرم یا شوهر بهتر است.

چکیده

«حج» در لغت، به معنی قصد و در شرع، به مفهوم آهنگ خانه‌ي خدا با انجام مناسک در جا و وقت مخصوص منقول از پیامبر اسلام (ص) و اهلبیت مطهرش و علمای اعلام است.

کسی که می‌خواهد حج اسلام به جا آورد، باید چهار شرط داشته باشد: 1- مسلمان بودن؛2- عاقل بودن؛3- آزاد بودن و 4- بالغ بودن.

کسی که چهار شرط بالا را داشته باشد، اگر با هزینه دیگران، به حج رود، حج اسلام به جا آورده است، بنابراین چنانچه در آینده استطاعت یابد، دیگر واجب الحج نخواهد بود.

حج اسلام با پنج شرط واجب می‌شود: 1. مسلمانی؛ 2. بلوغ؛ 3. عقل و خرد؛ 4. آزادی و5. استطاعت.

علما استطاعت را به دو بخش دسته‌بندی کرده‌اند: استطاعت مباشر و استطاعت غيرمباشر.

فقها برای تحقق استطاعت مباشر، پنج شرط را در نظر گرفته‌اند: 1. وجود راحله؛2. داشتن زاد و توشه؛3. امنیت راه؛4. سلامتي جسمي و توانايي انجام مناسک و5. فرصت و زمان کافی برای رفتن به حج و بازگشت از آن.


........................................................
استاد شیخ عبدالعزیز قاضی زاده
منبع: سامانه آموزش مجازی اهل سنت
.........................................................
1 .مفردات راغب اصفهانی، ج2،ص404 و فرهنگ اصطلاحات حج،ص 23
2 . فرهنگنامه حج، ص 101
3 . الكافی فی فقه الإمام أحمد، ج 1، ص 417 و الفقه الاکبر، ص 155و البیان فی مذهب الإمام الشافعی، ج 4، ص214
4 . الایضاح، ص107
5 . از رسول خدا صلی الله علیه وسلم سوال شد: کدام عمل افضل است؟ فرمود: ایمان به خدا و پیامبرش، بار دیگر سوال شد سپس کدام عمل برتر است؟ فرمود: جهاد در راه خدا؛ بار سوم سوال شد سپس کدام عمل ارجح تر است؟ فرمود: حج مبرور. [بخاری، الجامع الصحیح، ج۲، ص۴۷۱] ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «یا أیها الناس قد فرض علیکم الحج فحجّوا» [مسلم، الجامع الصحیح، ج۲، ص۹۷۵] (ای مردم! حج بر شما فرض شده، لذا حج خانه کعبه را انجام دهید.
6 رک: حجه الله البالغه، ج۲، ص۵۷ و بخاری، ج4، ص312
7 . البیان فی مذهب الإمام الشافعی، ج 4، ص218
8 حجه الله البالغه، ج۲، ص55
9 . ابوالبركات‌، ج2‌،ص34
10 . الایضاح، ص97
11 . پیشین و البیان فی مذهب الإمام الشافعی، ج 4، ص219
12 . الاختیار لتعلیل المختار، ج1، ص150 و حجه الله البالغه،ج۲، ص55
13 . بیهقی‌، ج5‌، ص73‌ـ67؛ بهوتی‌حنبلی‌، ج‌2، ص491؛ ابن‌عابدین‌، ج2‌، 490
14 . البیان فی مذهب الإمام الشافعی، ج 4، ص219
15 . پیشین؛ الایضاح، ص 97 و ابن‌عابدین‌، ج2‌، 490
16 . البیان فی مذهب الإمام الشافعی، ج 4، ص221 و الایضاح، ص 100
17 . ابوالبركات‌، ج2‌،ص34
18 . الایضاح، ص97
19 . البیان فی مذهب الإمام الشافعی، ج 4، ص219
20 . الایضاح، ص104
21 .پیشین و الفقه الاکبر، ص 160
22 . البیان فی مذهب الإمام الشافعی، ج 4، ص224؛ الفقه الاکبر، ص 160و الایضاح، ص 104
23 . بخاری، ج4، ص500 و ابوالبركات‌، ج2‌،ص37
24 . الایضاح، ص104؛ بحث‌هایى از فقه تطبیقى، ص 79
25 . نهایه المقتصد، ج 2، ص 78
26 - سوره‌ي آل عمران: آيه‌ي 8. «و اسبان و استران و خران را [آفريد] تا بر آن‌ها سوار شويد و [براى شما] تجمّلى [باشد]، و آنچه را نمى‌دانيد، مى‌آفريند».
27 . ابن کثیر، ج2، 540
28 . نهایه المقتصد، ج 2، ص 89
29 . الایضاح، ص 107
30 . البیان فی البیان فی مذهب الإمام الشافعی، ج 4، ص224 و الفقه الاکبر، ص 158
31 . رجوع کنید به جزیری‌، ج‌1، ص530؛ خلخالی‌، ص398
32 . البیان فی البیان فی مذهب الإمام الشافعی، ج 4، ص226 و بحث‌هایى از فقه تطبیقى، ص 80
بازديد:2272| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت