« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

راه هاي مشروع از بين بردن سحر پس از وقوع | مقالات 26 مرداد 1394
راه هاي مشروع از بين بردن سحر پس از وقوع

راه هاي مشروع از بين بردن سحر پس از وقوع

1- دعاها و تعويذها.

دعاها از بزرگترين و مهمترين اسبابي هستند که سحر را پس از وقوع از ميان مي برند. ابن حزم مي گويد: «ما کسي را که بر دمل حادّ و نيرومندي در همان اوان پيدايش، دعا و تعويذ مي خواند آزموديم و مشاهده کرديم که آن دُمل از روز اول شروع به فروکش کردن مي کند و در روز سوم به تمامي مي خشکد و سپس مانند پوست زخمي کنده مي شود. ما از اين نمونه ها بسيار آزموده ايم. نمونه ديگر زني بود که بر يکي از دو دُمل سر برآورده بر روي بدن شخصي دعا و تعويذ خواند وديگري را رها ساخت، اولي خشکيد امّا دومي به تدريج رشد کرد و آن شخص را به شدت آزرد. همچنين مشاهده کرده ايم که کسي بر ورم مشهور (خنازير) دعا مي خواند و در نتيجه آن قسمت هاي باز (خنازير) پيوند خورده و قسمت هاي بسته فروکش کرده و بيماري علاج يافته است».

(رُقيه) ها به گفته قرافي الفاظ خاصي هستند که دردها و بيماري هاي کشنده در نتيجه آن بهبود مي يابند، و به لفظي که به انسان ضرري برساند (رُقيه) گفته نمي شود، بلکه آن سحر و جادو است. برخي از اين الفاظ جايز و مشروع هستند مانند خواندن فاتحه و معوذتين و برخي ديگر نامشروع مانند دعاهاي دوران جاهلي و يا دعاي هندي ها و مانند آن و حتي گاهي اين الفاظ کفر آميزند و به همين دليل امام مالک و ديگران از خواندن دعاهاي غيرعربي مردم را نهي کرده اند زيرا احتمال دارد کلمه حرامي در آن بيايد».

ابن تيميه مي گويد: «علماي اسلام مردم را از خواندن دعاهاي نامفهوم نهي کرده اند، زيرا احتمال وجود کلمات شرک آلود در آن وجود دارد، اگر چه خواننده دعا خود نداند که آن شرک است. در صحيح مسلم از عوف بن مالک أشجعي نقل شده است که گفت: «ما در دوران جاهليت از اين دعاها و تعويذها مي خوانديم، [پس از اسلام] از رسول خدا(ص) پرسيدم: نظر شما در مورد آن چيست؟ ايشان فرمودند: دعاهاي خود را برمن عرضه داريد، اگر شرک در آن نباشد اشکالي ندارد».

نيز در صحيح مسلم از جابر روايت شده که گفت: «پيامبر خدا (ص) مردم را از خواندن دعا و تعويذ نهي کرد، تا آنکه آل عمرو بن حزم نزد رسول خدا (ص) آمدند و گفتند: اي رسول خدا ما دعاها و تعويذهايي داشتيم که به هنگام نيش زدن عقرب از آن بهره مي گرفتيم و شما ما را از دعاها و تعويذ نهي مي کنيد، جابر مي گويد: آنها دعاهاي خود را بر پيامبر عرضه داشتند و پيامبر فرمودند: اشکالي در آن نمي بينم، هر که مي تواند به برادر خود ياري برساند، آن کار را بکند».

از کلام اهل علم مي توان چنين برداشت نمود که دعاها و تعويذها اگر داراي سه شرط زير باشند مشروع و جايز هستند:

1- در آن کلمات شرک آلود و گناه به مانند خواندن غيرخدا و قسم دادن خدا به غيرخدا وجود نداشته باشد.
2- به زبان عربي و يا دست کم مفهوم باشد.
3- نبايد چنان پنداشت که اين دعاها ذاتاً مؤثرند.

شارح طحاويه مي گويد: «علماي اسلام بر اين مطلب اتفاق دارند که هر دعا و عزيمت و قسمي که حاوي کلمات شرک آميز باشد، بر زبان راندن آن جايز نيست، اگر چه جنيان و يا غير آنان فرد را در نتيجه آن اطاعت کنند» همچنين بر زبان راندن کلمات کفرآميز و نامفهوم جايز نيست، زيرا ممکن است اين کلمات نامفهوم حاوي شرک باشند و فرد از آن بي خبر باشد و به همين علت پيامبر(ص) فرمودند: «دعا و تعويذ مادامي که شرک نباشد اشکال ندارد».

سودمندترين انواع دعا وتعويذ آن است که با قرآن کريم باشد. شيخ بدرالدين بن عبدالله شبلي در اين مورد مي گويد: «معالجه و شفاخواهي با کتاب خداوند بلند مرتبه ما را به طور کامل از همه چيز بي نياز مي سازد، زيرا قرآن نور و شفاي [بيماري هاي موجود] در سينه هاست، بدي ها را به تمامي از بين مي برد و براي مؤمنان و مردگان رحمت است. خداوند ما را بر درک معاني آن توفيق دهد و به رعايت حدود اوامر و نواهيش ملزم گرداند، هر آدم فهميده و با درايتي چون در آيه هاي قرآن تدبر کند در مي يابد که آن آيه ها بر هر دردي - جز مرگ که سرانجام هر موجود زنده اي است- شفا است، خداوند بلند مرتبه مي گويد: «مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ» الأنعام: 38 ) «در کتاب هيچ چيز را فروگذار نکرده ايم» و جز آدمهاي سست عقيده کسي خواص آيه ها و اذکار قرآني را انکار نمي کند، اما جز دانايان کسي به اين حقيقت واقف نيست، زيرا آيات قرآن همه پند و يادآوري ست و تنها گوشهاي شنوا از آن عبرت مي گيرند و فقط خدا ما را به حقيقت رهنمون مي شود».

دوست دارم اينجا مطلبي را يادآوري کنم وآن اينکه خواندن دعا و تعويذ مختص گروه خاصي از انسانها نيست، انسان مسلمان مي تواند بر خويش دعا و تعويذ بخواند همانگونه که بر ديگران مي خواند و ديگران نيز مي توانند بر او دعا و تعويذ بخوانند، زن و شوهر نيز هر کدام مي تواند بر ديگري دعا و تعويذ بخوانند، اما بي گمان پرهيزکاري انسان در اثر بخشي آن موثر است و هر چه انسان پرهيزکارتر و باتقواتر باشد اثر آن دعا هم بيشتر است زيرا خداوند مي فرمايد: «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» (المائدة: 27 («خدا تنها از پرهيزکاران مي پذيرد».

اينکه برخي ادعا مي کنند داراي خصوصياتي هستند که دعا و تعويذ آنها را اثربخش نموده است زيرا آنان از شيخ و يا صاحب طريقتي پيمان گرفته اند، ادعايي نادرست و بي اساس و يک نوع گمراهي است. زيرا تعويذ جز دعا و پناه بردن به خدا نيست و هر که خدا را بخواند، او را اجابت کند «وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»(غافر: 60 ( «پروردگار شما مي گويد مرا به فرياد بخوانيد تا بپذيرم».

خواندن قرآن و دعاهاي مأثور در درمان و معالجه سحر سودمند است به شرطي که خواننده آن پرهيزکار بوده و به اثربخشي آن يقين داشته باشد.

2- خارج ساختن جادو و باطل کردن آن.

يکي از راههاي درمان سحر خارج کردن و باطل نمودن آن است. ابن القيم رحمه الله مي گويد: «دو شيوه در مورد علاج سحر از پيامبر(ص) روايت شده است، يکي از آن دو که سودمندتر هم مي باشد خارج ساختن و باطل نمودن جادوست، در حديث صحيح آمده است که پيامبر(ص) در اين مورد از خداي خويش درخواست کرد، و او به محل پنهان ساختن جادو راهنمايي شد و پيامبر(ص) آن را از چاهي خارج ساخت. جادو به وسيله شانه و چند تارمو و پوست جوانه خرمايي صورت گرفته بود و چون پيامبر(ص) آنها را خارج ساخت عوارض جادو نيز از ميان رفت چنانکه گويي از بندي رسته است.

اين سودمندترين راه درمان شخص جادو شده است و به منزله خارج کردن ماده پليد و دور ساختن آن از بدن به وسيله استفراغ مي باشد».

3- به کارگيري داروهاي مباح

مي توان از وقوع جادو پيشگيري کرد، همانگونه که با خوردن برخي داروها و يا ايجاد جراحاتي که پزشکان و دانشمندان به آن واقفند مي توان آن را درمان نمود. يکي از اين راه ها آن است که فرد هر روز صبح هفت عدد خرماي فشرده را ميل نمايد. در صحيح بخاري از عامر بن سعد روايت شده که او از پدرش روايت کرده که پيامبر(ص) فرمودند: (من اصطبح کل يوم تمرات عجوه لم يضره سم و لاسحر ذلک اليوم الي الليل). (آنکه همه روزه چند عدد خرماي فشرده را در زمان صبح بخورد آن روز هيچ سم و جادويي تا به شب متوجه او نمي گردد).

در روايت ديگري اين گونه آمده است: (من تصبح سبع تمرات عجوه لم يضره ذلک اليوم سمّ و لا سحرٌ) [در اين حديث به جاي (تمرات) (سبع تمرات) ذکرشده و عدد خرما را هم بيان کرده است (هفت عدد)].

برخي از روايت ها حاکي از آن است که خرما بايد محصول مدينه يا (عاليه المدينه) باشد.

ابن حجر در فتح الباري مي گويد: «عبدالرزاق از طريق شعبي چنين روايت کرده است: (نشره) عربي که به آدم ضرر نرساند اشکالي ندارد و آن به اين صورت است که شخص به ميان خار بوته ها مي رود و از چپ و راست خود گياهان و برگ درختان را بر مي گيرد و آن را خرد کرده و مي کوبد سپس بر آن دعا مي خواند و با آن خود را غسل مي دهد.

ابن بطال به نقل از کتاب هاي وهب بن منبه چنين آورده است: شخصي جادو شده هفت برگ از سدر سبز برمي گيرد و آن را ميان دو سنگ خرد مي کند، سپس آن را در آب ريخته و آيه الکرسي و اواخر قرآن (توحيد و معوذتين) را بر آن مي خواند و سه جرعه از آن مي آشامد و بعد از آن خود را با آن آب مي شويد، اين سبب مي شود که تمام عوارض جادو از بين برود و به خصوص براي کسي که از مقاربت با همسرش بازداشته شده (و جادو شده) بسيار مفيد است.

ابن حجر در ادامه مي گويد: «در کتاب (الطب النبوي) جعفر مستغفري چگونگي نشره (گشودن جادو) را خواندم. او مي گويد: در نوشته هاي نصوح بن واصل ديدم که حماد بن شاکر به او چنين آموزش داده است: اگر شخصي از مقاربت با همسرش ناتوان شد در حالي که مي توانست کارهاي ديگرش را انجام دهد، کومه اي از شاخه درختان فراهم آورد و تبري دو لبه در داخل آن قرار دهد، سپس کومه را آتش بزند تا جايي که تبر داغ شود، سپس تبر را از آتش بيرون بياورد و بر آن ادرار کند، به اذن خدا علاج پيدا کند».

او در مورد گشودن جادو مي گويد: «براي گشودن سحر در موسم بهار گل غارها و باغ ها را جمع آوري کند و در ظرف تميزي بريزد، سپس آب گوارايي به آن اضافه نمايد و آن را به آرامي بجوشاند و بعد از سرد شدن آن را بر خود بريزد، به اذن خدا معالجه شود».

4- درمان با حجامت و ايجاد زخم

يکي از اين شيوه ها که ابن القيم در( زاد المعاد) از آن سخن گفته است، درمان سحر به وسيله حجامت است او در اين مورد مي گويد:
«نوع دوم خالي کردن و خارج ساختن ماده پليد از محلي است که جادو در آن اثر کرده و آن را مبتلا ساخته است. زيرا سحر در تغييرسرشت و جنباندن اخلاط و برهم زدن مزاج مؤثر است؛ اگر اثرات جادو در عضوي ظاهر شد و خارج ساختن ماده پليد از آن عضو امکان داشت، اين کار بسيار سودمند است، أبوعبيد در کتاب (غريب احديث) از عبدالرحمن بن أبي ليلي روايت مي کند که پيامبر(ص) به هنگامي که جادو شده بود به وسيله شاخي از سرِ خود حجامت نمود.

اين کار ممکن است براي آدم کم اطلاع عجيب به نظر برسد و آن را مورد اشکال قرا دهد و بگويد: حجامت چه ارتباطي با سحر دارد؟ و اين درد را با آن درمان چه کار؟ اگر او مي دانست که بقراط و ابن سينا و ديگران به اين امر تصريح کرده اند آن را مي پذيرفت و تسليم مي شد و مي گفت: کسي به آن تصريح نموده که در علم و دانش او شک نداريم.

پس بدان که ماده جادويي که پيامبر(ص) به آن مبتلا شد به يکي از نيروهاي موجود در سرِ او رسيد به گونه اي که چنان مي پنداشت که کاري را انجام داده در حالي که در واقع آن کار را نکرده بود. اين عارضه بدان سبب است که ساحر در طبيعت و ماده خوني به گونه اي تصرف مي کند که در بطن پيشين مغز افزايش يابد و موجب تغيير مزاج و سرشت اصلي شخص شود.

اين سحر آميزه اي است از تاثيرات ارواح پليد و منفعل شدن نيروهاي طبيعي در برابر آن و به آن سحر تمرينات (عجين شدت روح پليد با نيروهاي بدن) مي گويند که سخت ترين نوع سحر است، و خصوصاً بيشترين ضرر را به عضوي مي رساند که سحر به آن اصابت کرده است، حجامت اگر به شکل صحيح و طبق قوانين خاص خود به کارگيري شود سودمندترين معالجه براي عضو آسيب ديده در نتيجه اين جادو است.

بقراط مي گويد: خارج ساختن مواد بايد از محل هايي صورت گيرد که اين مواد بيشتر به آن محل ها تمايل دارند و در اين کار بايد از وسايل مناسب آن استفاده نمود.

گروهي از مردم مي گويند: آنگاه که رسول خدا(ص) به اين عارضه دچار شد و چنان مي پنداشت که کاري را انجام داده در حالي که اصلاًً آن را انجام نداده بود، گمان کرده که اين در اثر ماده اي خوني يا مانند آن است که به سمت مغز حرکت کرده و بر بطن پيشين آن غالب شده و مزاج او را از حالت طبيعي خويش خارج ساخته است.

در آن زمان حجامت رايج ترين و سودمندترين شيوه درمان بود، و رسول خدا(ص) حجامت کرد، اين واقعه قبل از آن رخ داد که از طريق وحي به او خبر دهند که آن عارضه در اثر سحر بوده است و چون از جانب خداوند وحي آمد و به او خبر داد که بيماري در اثر سحر است متوجه درمان واقعي آن شد».

آيات و دعاهايي که از سحر پيشگيري کرده و آن را پس از ابتلا از ميان مي برد

تمامي قرآن براي مؤمنان شفا و رحمت است «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ » ( الإسراء: 82) «و ما آياتي از قرآن را فرو مي فرستيم که مايه بهبودي و رحمت مؤمنان است».

ذکر خدا ودعاها و تعويذهايي که انسان به وسيله آن به خدا پناه برده و متوجه او مي گردد به شرطي که انسان از روي يقين و صداقت آن را به کار گيرد، همگي شفابخش و به اذن خدا کارسازند.

در اين مبحث به برخي از آيات واحاديث و گفته هاي علما در اين زمينه اشاره مي کنيم.

1- پناه بردن به خداوند بزرگ از شر دشمن نفرين شده انسان (شيطان). خداوند مي فرمايد: «وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » (اعراف: 200 ( «و اگر وسوسه اي از شيطان به تو رسيد به خدا پناه ببر او شنواي داناست» و مي فرمايد: «وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ (97) وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ» (المؤمنون: 97 - 98) «بگو پروردگارا خويشتن را از وسوسه هاي اهريمنان در پناه تو مي دارم و خويشتن را در پناه تو مي دارم از اينکه با من گرد آيند».

بخاري در صحيح خود از ابن عباس رضي الله عنهما روايت کرده که او گفت: «پيامبر(ص) حسن و حسين را از شر شيطان به خدا مي سپرد و مي فرمود: «پدر شما (ابراهيم) اسماعيل و اسحاق را به خداوند مي سپرد: پناه مي برم به کلمات تامه خداوند از هر شيطان و جنبنده سمي و خطرناکي (مانند عقرب و مار و...) و از هر چشم بدي که آدم را فرا گيرد).

2- گفتن: «بسم الله الرحمن الرحيم»

بخاري در صحيح خود از جابر بن عبدالله رضي الله عنه روايت کرده که پيامبر خدا(ص) گفت: (چون شب فرا رسد کودکانتان را نگه داريد، زيرا شياطين در اين وقت پراکنده مي شوند. و چون ساعتي از شب گذشت آنان را رها کرده و (به حال خود وا گذاريد) درها را ببنديد و نام خدا را ياد کنيد، زيرا شيطان هيچ در بسته اي را نمي گشايد، و دهانه مشک هاي خود را ببنديد و نام خدا را ياد کنيد، و ظرف هاي خود را بپوشانيد و نام خدا را ياد کنيد اگرچه [پوشاندن ظروف] با قرار دادن چيزي روي آن باشد، و چراغ هايتان را خاموش کنيد».

3- خواندن قل هو الله أحد و معوذتين در صبحگاه و شامگاه

ترمذي در سنن خود از معاذ بن عبدالله بن خبيب و او از پدرش روايت کرده که گفت: «در يک شب باراني و بسيار تاريک در جستجوي رسول خدا(ص) خارج شديم تا برايمان نماز بخواند، عبدالله بن خبيب مي گويد: من پيامبر را يافتم و او به من فرمود: بگو، من چيزي نگفتم. دوباره فرمود: بگو، من باز چيزي نگفتم؛ باز هم فرمود: بگو، عرض کردم چه بگويم؟ فرمود: (قل هوالله احد) و معوذتين را شامگاه و صبحگاه سه مرتبه بخوان که تو را از همه چيز بي نياز مي کند».

صديق حسن خان مي گويد: معوذتين تاثير عجيبي در از بين بردن سحر دارند.
کسي که شبانه روز بر خواندن آن دو سوره مداومت داشته باشد به اذن خداوند هيچ سحري به او زيان نمي رساند، و اگر شخص جادو شده آن سوره ها را بخواند ان شاء الله اثر آن سحر از بين خواهد رفت.

عائشه رضي الله عنها مي گويد: «هرگاه رسول خدا(ص) دچار رنج و دردي مي شد معوذتين را بر خود مي خواند و [به اطراف خود] مي دميد، اين حديث را مالک در مؤطأ روايت کرده، ودر صحيح بخاري و صحيح مسلم نيز از طريق او آمده است.

4- خواندن سوره بقره.

درصحيح مسلم از أبوهريره روايت شده که پيامبر(ص) فرمودند: (لاتجلعوا بيوتکم مقابر، إنّ الشيطان ينفر من البيت الذي تقرأ فيه سوره بقره) (2) (خانه هاي خود را به مقبره تبديل نکنيد، همانا شيطان از خانه اي که سوره بقره در آن خوانده مي شود فرار مي کند).

5- خواند آيه الکرسي.

در داستاني که بخاري در صحيح خود آن را روايت کرده، شيطاني به ابوهريره گفت: آنگاه که به رختخواب رفتي آيه الکرسي بخوان، زيرا اين آيه هميشه نگاهبان تو خواهد بود و تا صبح هيچ شيطاني به تو نزديک نمي شود.

آنگاه که ابوهريره اين ماجرا را براي پيامبر(ص) تعريف نمود، پيامبر(ص) فرمود: (أما إنه صدقک و هو کذوب) (او به تو راست گفته هر چند که بسيار دروغگوست).

6- خواندن دو آيه آخر سوره بقره.

در حديثي که بخاري از ابن مسعود رضي الله عنه روايت کرده آمده است: «من قرأ بالآيتين من آخر سورة بقرة في ليلة کفتاه» (کسي که دو آيه آخر سوره بقره را در شبي بخواند براي او کفايت مي کند).

(کفتاهُ) در حديث فوق به معني کافي بودن در مقابله با شيطان است. در حديث مرفوعي از نعمان بن بشير آمده است: «إن الله کتب کتابا و أنزل منه آيتين ختم بهما سورة بقرة لايقرآن في دار فيقر بها الشيطان ثلاث ليال» (خداوند [در ازل] کتابي را بر شما فرض کرده و دو آيه از آن نازل نموده که سوره بقره را با آن تمام کرده است، اگر در خانه اي اين دو آيه خوانده شود شيطان تا سه شب به آن نزديک نمي شود). حاکم اين حديث را روايت کرده و آن را صحيح دانسته است. در تفسير (کفتاهُ) اقوال ديگري نيز وجود دارد.

7- گفتن «لا إله الا الله» صد مرتبه در روز.

در حديثي که بخاري و مسلم از ابوهريره رضي الله عنه روايت کرده اند آمده است که پيامبر(ص) فرمودند: (من قال لا إله إلا الله وحده لا شريک له له الملک و له الحمد وهو علي کل شيء قدير في کل يوم مائه مره، کانت له عِدلُ عشر رقاب و کتبت له مائه حسنه و محيت مائه سيئه و کانت له حرزاً من الشيطان يومه ذلک حتي يمسي و لم يأت أحد بأفضل مما جاء به إلا أحد عمل أکثر من ذلک) «کسي که هر روز صد مرتبه لا اله الا الله وحده لا شريک له له الملک و له الحمد و هو علي کل شيء قدير بگويد، [اين ذکر] به اندازه ده عبد برايش ارزش دارد و صد حسنه براي او نوشته مي شود و صد گناه از گناهانش محو مي گردد و در آن روز تا غروب به سپري در برابر شيطان براي او تبديل مي شود و هيچ کس عملي بهتر از آن انجام نمي دهد مگر اينکه بيشتر از او آن ذِکر را بگويد» [معني ذکر: هيچ معبود به حقي جز او نيست، او تنها و بي شريک است، همه ملک از آن اوست و تمام ستايش و حمد براي او و او بر هر چيزي قادر و تواناست].

9-آيه هايي که لفظ آن متضمن ابطال سحر است.

مانند اين سخن خداوند متعال که مي فرمايد: «فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (اعراف: 118 ) «پس حق ثابت و ظاهر گرديد و آنچه آنان مي کردند باطل شد».
«فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِينَ» (اعراف: 119) «در آنجا که گرد آمده بودند، فرعون و فرعونيان شکست خوردند و خوار و رسوا برگشتند».
و مانند گفته خداوند بلندمرتبه: «مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ» (يونس: 81) «آنچه ارائه داديد واقعاً جادوست قطعاً خداوند آن را پوچ و نابود خواهد و خداوند کار تبهکاران را شايسته و سودمند نمي گرداند» و يا « إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى» (طه: 69) «کارهايي که کرده اند نيرنگ و جادو است و جادوگر هر کجا برود پيروز نمي شود».

10- دعاها وتعويذهاي مأثور از پيامبر(ص) که در احاديث صحيح آمده است.

مانند حديث (ربنا الله الذي في السماء تبارک اسمک أمرک في السماء و الارض کما رحمتک في السماء أنزل رحمه من رحمتک و شفاء من شفائک علي هذا الوجع فيبرأ) «پرودرگار ما، اي خدايي که درآسمان، اسم تو مبارک و امر تو درآسمان و زمين و رحمت تو در آسمان است، رحمت و شفايي از جانب خود براي اينِ درد نازل کن تا بهبود يابد» اين حديث را أبوداود روايت کرده است.

و مانند اين حديث عثمان بن أبي العاص که مي گويد: پيامبر(ص) به نزد من آمد در حالي که به دردي مبتلا بودم که داشت مرا هلاک مي ساخت، پيامبر(ص) فرمودند: (امسح بيمينک سبع مرات و قل: أعوذ بعزة الله و قدرته و سلطانه من شرّ ما أجد) «هفت مرتبه با دست راست[محل درد را] مسح کن و بگو پناه مي برم به بزرگي و قدرت و سلطنت خدا از شر آن [دردي] که احساس مي کنم» عثمان بن أبي اعاص مي گويد: من آن کار را انجام دادم و خداوند درد مرا به آن وسيله از ميان برد و من هميشه خانواده خودم و ديگران را به خواندن آن امر مي کنم. ترمذي مي گويد اين حديث حسن صحيح است. تمام کتاب هاي حديث آکنده از چنين دعاها و تعويذهايي است که به اذن خداوند بلند مرتبه کافي و شافي هستند.

«در پايان ما نيز به مانند صديق حسن خان مي گوييم: «هر عمل و دعايي که بيماري و درد به وسيله آن برداشته بود و به عبارتي براي دردها و ناراحتي ها سودمند باشد، اگر از الفاظ قرآن و حديث و گفته هاي ماثور سلف صالح و عاري از اسامي و صفات شرک آميز باشد، مي توان از آن بهره برد، در غير اين صورت حرام و شرک است».

...............................................................
برگرفته از کتاب دنياي سحر و شعبده بازي
تأليف: دکتر عمر سليمان الأشقر
تهيه و تنظیم: سایت مدرسه اسماعیلیه
بازديد:9228| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت