« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

نقش خراسان در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی | مقالات 30 تير 1394
نقش خراسان در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی

وجه تسمیه خراسان

در مورد وجه تسمیه خراسان آراء گوناگونی وجود دارد بعضی می پندارند خراسان منسوب به خراسان فرزند نوح نبی است که در این منطقه ساکن شده است و بعضی دیگر چنین می پندارند که خر مخفف کلمه خورشید و آسان به معنای سهولت است.

مدار جغرافیایی بحث

زمانی که ما می خواهیم تاریخ خراسان را بررسی کنیم منظورمان خراسان در محدوده جغرافیایی امروزی نیست بلکه در محدوده ای است که بلاذری آنرا چنین معرفی می کند:

خراسان به چهار دسته تقسیم می شده است.۱- طابران که شامل شهرهایی چون نیشابو، قهستان، بیهق، هرات، طوس و بوشنج بوده است.۲ – مرو شاهجان، سرخس، نساء، ابیورد، طالقان، خوارزم، آمل وگرگان ۳- فاریاب وجوزجان، طخارستان، اندامه، بامیان، ترمذ و بلخ ۴- ماوراء النهر که شامل بخاری، شاس، نسف، فرغانه و سمرقند بوده است.

فتوحات اسلامی در منطقه خراسان

فتوحات اسلامی در منطقه خراسان به سه دسته تقسیم می شود :

۱-فتوحات اسلامی در عهد امیر المؤمنین عمربن الخطاب رضی الله عنه

پس از اینکه سپاه اسلام وارد ایران شد ودر دومعرکه قادسیه ونهاوند سپاه ایران را متحمل شکست سختی نمود یزدگرد سوم پادشاه ایران به مرو در خراسان گریخت وبه همین علت أحنف بن قیس صحابی بزرگوار پیامبر علیه الصلوه والسلام به خلیفه مسلمین پیشنهاد نمود که دامنه فتوحات اسلامی را توسعه بخشد وعرصه را بر یزدگرد تنگ نماید . وامیر المؤمنین با پیشنهاد احنف موافقت کرد واو را به این مهم گماشت .أحنف با لشکر انبوهش عازم خراسان شد و راه مرو شاهجان را در پیش گرفت و مطرف بن عبدالله بن شخیر را بسوی نیشابور وحارث بن حسان را روانه سرخس نمود .

زمانی که احنف بن قیس به مرو شاهجان رسید یزدگرد سوم از آنجا گریخته بود و روانه مرورود شده بود أحنف، حارثه بن نعمان را جانشین خود در مروشاهجان قرارداد و خود در جستجوی یزدگرد روانه مرورود شد اما یزدگرد از آنجا نیز گریخته و روانه هرات شده بود احنف نیز راه هرات را در پیش گرفت و در آنجا درگیری سختی میان دو لشکر شکل گرفت که در پایان سپاه ایران شکست خورد و یزدگرد به ناچار از ماوراء النهر گریخت، احنف پس از پیروزی در این معرکه از امیرالمؤمنین عمربن الخطاب اجازه طلبید که دامنه فتوحات را از محدوده ماوراءالنهر نیز بگذراند اما خلیفه مسلمین به او فرمود شهر های خراسان را که فتح نموده ای نگهدار و از پیشروی در منطقه ماوراءالنهر خودداری کن .

۲- فتوحات اسلامی در عهد امیر المؤمنین عثمان بن عفان رضی الله عنه

در سال ۳۰هجری امیر المؤمنین عثمان بن عفان پسر دائی خودش عبدالله بن عامر بن کریز را مسئول ادامه فتوحات در منطقه خراسان نمود اما سعید بن العاص که در کوفه بود زودتر روانه خراسان شد و در حالی که اصحابی چون حذیفه بن الیمان محرم اسرار پیامبر در رکابش بود قومیس را فتح کرد وبا اهل گرگان به توافق رسید و بدینوسیله گرگان به فتح مسلمین درآمد و در ناحیه طبرستان درگیری سختی میان دو گروه رخ داد تا جایی که مسلمین در آن معرکه نماز خوف را برگزار نمودند .

در سال ۳۱ هجری عبدالله بن عامر وارد خراسان شد و موفق شد شهر هایی چون ابرشهر، طوس، ابیورد ، نساء ، نیشابور ( که قبلا فتح شده بود اما نقض عهد کرده بودند ) و بیهق را فتح نماید و تا سرخس پیشروی کند.

۳–فتوحات اسلامی در عهد امیرالمومنین معاویه بن ابی سفیان رضی الله عنه

زمانی که امیرالمؤمنین معاویه بن ابی سفیان زمام امور مسلمین را بر عهده گرفت بر اساس تجربه عبدالله بن عامر بن کریز را که در آن زمان والی بصره بود مسئول توسعه دامنه فتوحات در ناحیه خراسان و سیستان نمود . عبدالله بن عامر سمره بن حبیب بن عبدالشمس را والی سیستان نمود و خود روانه خراسان شد که کسانی همچون عمر بن عبیدالله بن معمر تمیمی و عبدالله بن خازم سلمی و مهلب بن ابی صفره نیز او را همراهی می کردند . در همین زمان حکم بن عمر الغفاری به کمک مهلب بن ابی صفره موفق شد بقایای طخارستان را فتح نماید . در سال ۵۴ هجری معاویه عبیدالله بن زیاد را به عنوان والی خراسان تعیین کرد که بمدت دو سال بر این منصب بود تا اینکه امیرالمومنین معاویه در سال ۵۶ هجری او را عزل کرد و سعید بن عثمان بن عفان فرزند ذی النورین را بجای وی گماشت .سعید از کسانی بود که در فتوحات خراسان نقش بسزایی داشت و موفق شد شهرهایی چون بخارا ،سمرقند ، نسف و ترمذ را فتح کند .

سعید بمدت یک سال والی خراسان بود تا اینکه در سال ۵۷ هجری امیرالمومنین معاویه او را عزل کرد و عبدالرحمن بن زیاد برادر عبیدالله بن زیاد را جانشین وی قرارداد . در زمان عبدالرحمن بن زیاد خوارزم نیز توسط مسلمین فتح شد .

برای اینکه بهتر به نقش خراسان در شکوفایی تمدن اسلامی پی ببریم به بررسی اوضاع علمی و فرهنگی دو شهر مهم خراسان که بیش از سایر شهرها درخشیده اند خواهیم پرداخت.

نیشابور مرکز توسعه فرهنگ اسلامی

در وجه تسمیه این شهر گفته اند چون شاپور اول مفقود شد یارانش برای پیدا کردن وی همه جا را گشتند تا اینکه به این شهر رسیدند و زمانی که شاپور را در این شهر نیافتند با خود گفتند نی شاپور یعنی نیست شاپور و همین نام بر این شهر ماند که در اوائل گفته می شد نیشاپور که بعدها به نیشابور شهرت یافت.

در همان قرون اولیه اسلام نیشابور مبدل به مرکزی برای توسعه علم و دانش شد اصحاب بزرگوار پیامبر که در فتح نیشابور نقش داشتند خود موجب اقبال مردم این شهر بسوی علم و دانش شدند و تابعین بزرگوار آن حضرت نیز راه آنان را ادامه دادند و دیری نپایید که نیشابور مجمع علما و دانشمندان شد و از بطن این شهر دانشمندی همچون امام مسلم نیشابوری برخاست.

بیگمان شهر کهنسال نیشابور زادگاه نخستین مدارس اسلامی و مجمع دانشمندان و فقهاء و ادباء و محدثان بوده است و به حدی از رونق و اعتبار برخوردار بوده است که در تاریخ علوم و معارف اسلامی به عنوان دارالعلم شهرت یافته است . این شهر تاریخی علی رغم آن همه مصائب تلخ و دگرگونیهایی که در طول حیات سیاسی و اجتماعی خود با آن مواجه بوده است نقش بسیار مهم و مؤثری در تکوین فرهنگ و تمدن نوخاسته اسلامی ایفا نموده و دانشمندان برجسته ای که در دامان خود پرورش داده است نام این شهر را به عنوان یک مرکز مهم علمی و فرهنگی در تاریخ علوم و معارف بشری جاودانه ساخته است.

نیشابور پیش از آنکه گرفتار تاخت و تاز ترکمانان غز و حمله خانمان سوز مغول شود از نظر علمی و ادبی از چنان اعتباری برخوردار بود که حتی بغداد مرکز خلافت اسلامی را تحت الشعاع خود قرار داده بود.وجود دانشمندان و فضلاء ونیز مدارس و مجامع علمی فراوان نیشابور را قبله گاه اهل علم در شرق و غرب اسلام نمود. چنانکه نوشته اند در چهار قرن اول اسلام اعلام علمی نیشابور بالغ بر۳۰۰۰ نفر بوده است که بیش از نیمی از این دانشمندان اهل نیشابور بوده اند و بقیه از هفتاد بلد اسلامی بوده اند که به نیشابور آمده و به تحصیل علوم و تکمیل معارف زمان خود پرداخته اند و بتدریج جزو اعلام این شهر شده اند.

پس از انتزاع شرق اسلام از حیطه خلافت عباسی در قرن سوم هجری نیشابور به عنوان مرکز حکومت نیمه مستقل طاهریان انتخاب گردید .پس از آن در عهد سامانیان و غزنویان، نیشابور همچنان از مراکز عمده شرق اسلام بوده است . در دوره سلجوقیان نیشابور از بلاد بسیار معتبر و آباد و برخوردار از رونق علمی و اجتماعی بود. طغرل بیک مؤسس سلسله سلاجقه پس از استیلای بر نیشابور در سال ۴۲۹٫ه.ق به عمران و آبادی این شهر پرداخت و در دوره جانشینان طغرل با اینکه اصفهان مرکز حکومت و دارالملک بود نیشابور همچنان مرکز علمی و اجتماعی و سیاسی خود را حفظ کرد .

خواجه نظام الملک طوسی مرد سیاسی این دوره که خود از فرزندان نام آور خطه مرد خیز خراسان بود و مدتی از روزگار جوانی را در نیشابور به تحصیل علوم و معارف اسلامی اشتغال داشت و پیش از آنکه به عنوان یک وزیر مقتدر راهی اصفهان شود یا بغداد و خلیفه آنرا بشناسد سالها با نیشابور و نیشابوریان دمساز بود و از این شهر سرگذشتهای تلخ و شیرین داشت و در همین شهر بود که خاطر آلب ارسلان را نسبت به تأسیس مدارس دولتی جلب نمود و به انجام یکی از مقاصد عالیه خود نائل آمد. مدارسی که به عنوان مدارس نظامیه در جهان اسلام اشتهار یافتند. خواجه نظام الملک علاوه بر تأسیس مدارس نظامیه بیمارستان بزرگی در نیشابور بنا کرد. و تأسیس رصد خانه معروف ملکشاهی به همت خواجه و سلطان ملکشاه بیش از پیش به شهرت علمی این شهر افزود.

مدرسه نظامیه نیشابور

زمانی که ابوالمعالی جوینی در عربستان به منصب امام الحرمین دست یافته خواجه نظام الملک او را از آنجا به نیشابور فرا خواند و در آنجا مدرسه ای به اسم نظامیه نیشابور برای امام الحرمین ساخت که در آن به امر تدریس اشتغال ورزد. دیری نپایید که سیل علماء و دانشمندان روانه این دانشگاه شد.. که از مدرسان این مدرسه می توان به بزرگانی چون امام الحرمین ابوالمعالی جوینی، ابوسهل مروزی، ابوالقاسم گرگانی، مظفربن امام الحرمین، ابومحمد سمرقندی، ابوبکر شیرازی، ابوالقاسم نوغانی، ابوسعد قشیری معروف به رکن الاسلام، ابوالقاسم نیشابوری، حجه الاسلام ابوحامد غزالی، ابوسعد محی الدین نیشابوری، ابوالمعالی مسعود بن احمد خوافی، قطب الدین نیشابوری و… نام برد .

و از کسانی که در این مدرسه دانش آموخته اند می توان به بزرگانی همچون ابوالفرج همدانی، ابوالمظفر خوافی، ابوالحسن کیاهراسی، ابوحامد غزالی، ابوالمظفر ابیوردی، ابوالحسن طوسی، ابوطاهر گرگانی، عبدالغافر فارسی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی مؤلف کتاب الملل و النحل و… اشاره کرد .

نیشابور در وقایع فتنه غز و مغول

تاخت و تاز وحشیانه ترکمانان غز در خراسان و اسارت سلطان سنجر یکی از حوادث شوم و دلخراشی بود که از نظر علمی و اجتماعی خسارتهای جبران ناپذیری بر شهرهای خراسان بویژه نیشابور وارد ساخت. میگویند زمانی که این وحشی صفتان به نیشابور روی نهادند چنان کشتاری به راه انداختند که کشته شدگان در مسجد منیعی در خون ناپدید شدند. دیوارها را خراب کردند و مساجد را سوزاندند. امام محمد بن یحیی نیشابوری سرور ائمه عراق و خراسان به شهادت رسید و در شهری چون نیشابور که مجامع انس و مدارس علم و محافل سرور بود مراعی اغنام و مکان وحوش شد و نیشابور به آن آبادی و آراستگی چنان شد که هیچ کس آن محل را نمی شناخت.

اندکی بیش از نیم قرن از تهاجم ترکمانان غز بر نیشابور نگذشته بود که نغمه جانکاه و هول انگیز تاتار در گوش مردم مصیبت زده این سامان طنین افکند. مغولان کافر و خون آشام در سال ۶۷۸ ه ق نیشابور کانون دانش و فرهنگ و تمدن اسلامی را به خاک و خون کشیدند .

کشتار جمع کثیری از دانشمندان و دانش پژوهان و تخریب و انهدام مدارس و مراکز علمی و تاراج کتابخانه ها و فرار بقیه السلف یکباره نهال تناور دانش و معرفت را در دارالعلم نیشابور از بیخ و بن برکند چنانکه پس از این واقعه دلخراش وبا گذشت قرنها شهر نیشابور نتوانست دیگر بار مقام شامخ و عظمت دیرین خود را باز یابد.

مرو جلوه گاه اندیشه اسلامی

از دیگر شهرهای خراسان که چهره درخشانی از آن در طول تاریخ بجای مانده است شهر مرو می باشد (البته زمانی که می گوئیم مرو منظور مروی است که امروزه در کشور ازبکستان قرار دارد و قبلا به مروشاهجان معروف بوده و مروی که امروزه در استان خراسان وجود دارد قبلا به مرو رود مشهور بوده است )

بسیاری معتقدند این شهر توسط ذوالقرنین بنا شده است بنا بر حدیثی که در مسند امام احمد بن حنبل وجود دارد:

(عن بریده قال سمعت رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ یقول: ستکون بعدی بعوث کثیره فکونوا فی بعث خراسان ثم انزلوا مدینه مرو فإنه بناها ذوالقرنین ودعا لها بالبرکه ولا یضر اهلها سوء) مسندامام احمد جلد ۶ص۴۹ حدیث ۵/۳۵۷

بریده که خود از کسانی بود که به هنگام فتح مرو در رکاب مسلمین بود نقل می کند که از پیامبر شنیدم که ایشان فرمودند پس از من گروههای زیادی بوجود خواهد آمد و شما در گروه خراسان باشید و پس از آن در شهر مرو فرود آئید زیرا که این شهر را ذوالقرنین بنا نموده و برای آن دعای برکت کرده است و هیچ گزندی به اهل آن نخواهد رسید .

آنچه که صحت این حدیث را تقویت می نماید آثاری است از سد ذوالقرنین که امروزه در شهر مرو کشور ازبکستان یافت شده است. دگر چیزی که واضح و هویداست این است که مرو از پربرکت ترین و معروفترین شهرهای اسلامی در طول تاریخ بوده است و از بستر این شهر دانشمندان پرآوازه ای همچون امام احمد بن حنبل ، سفیان ثوری ، اسحاق بن راهویه ، عبدالله بن مبارک ، ابوبکر قفال ، ابواسحاق مروزی و… بر خاسته اند که هر کدام بسان ستاره ای در آسمان علم ودانش می درخشند. و شکی در این نیست که عصر زرینی که دنیای اسلام بدان می بالد در حقیقت از پرتو وجود دانشمندانی درخشید که از خراسان بویژه شهر مرو همراه مأمون به بغداد رفتند و با تألیف و تصنیف آثار ارزنده و ترجمه کتب مختلف به زبان عربی فرهنگ نوخاسته اسلامی را مایه دار ساختند.

شهر مرو در عصر سلجوقی رونق و اعتبار چشمگیری حاصل نمود بویژه در دوران نسبتا طولانی سلطان سنجر که مرو از مراکز مهم علوم و معارف اسلامی و مرکز فرمانروایی قسمت عمده شرق اسلام گردید. سلطان سنجر به این شهر علاقه و دلبستگی خاصی داشته وبا آن همه وسعت قلمروش مرو را بر سایر بلاد ترجیح داده و تا بهنگام مرگ پیوسته در آنجا می زیسته است.

وجود مدارس و مجامع علمی و کتابخانه های مهم در مرو گویای عشق و علاقه وافر مردم آن سامان به علم و ادب بوده است. یاقوت حموی مورخ و جغرافی دان نامی اسلامی که مدتی از خوشه چینان خرمن دانش و برخوردار از گنجینه های نفیس علمی این شهر بوده است درباره دلبستگی شدید خود به این مرو و تأثر عمیقی که بهنگام ترک اجباری آن به سبب استیلای مغول به وی دست داده بود چنین می نویسد: در سال۶۱۶ ه.ق شهر مرو را ترک گفتم . در آن هنگام این شهر از مهمترین شرایط علمی و اجتماعی برخوردار بود و من سه سال در آن شهر اقامت داشتم و چنانچه حمله مغول در پیش نبود تا وا پسین دم حیات از آن خارج نمی شدم. در این شهر گنجینه ای از کتب موقوفه بود که از حیث کثرت و نیکویی نظیر آنرا در دنیا نیافتم .

درنده خویان مغول در اوائل محرم سال ۶۱۷ ه.ق پس از استیلای بر مرو کافه مردم را شهر را از خرد و بزرگ گردن زدند و بر هیچ کس رحم نکردند و آن شهر را به آتش کشیدند و به طمع دست یافتن به خزائن قبرها را نبش نمودند و بدین ترتیب مساجد و مجامع و مدارس و دیگر بناهای رفیع را به ویرانه ای مبدل ساختند و شهری را که یک سال پیش از این عاقبت شوم یاقوت آنچنانش وصف نموده بود به چنین سرنوشتی دچار نمود.

دیگر ستارگان دانش در خراسان

یاقوت حموی در معجم البلدانش پیرامون اهل خراسان چنین می نویسد : فأما العلم فهم فرسانه وساداته وأعیانه ومن این لغیرهم مثل محمد بن إسماعیل البخاری ومثل مسلم بن الحجاج القشری النیسابوری وابی عیسی الترمذی وإسحاق بن راهویه واحمد بن حنبل وأبی حامد الغزالی وإمام الحرمین الجوینی و الحاکم أبی عبدالله النیسابوری و غیرهم من أهل الحدیث والفقه ومثل الأزهری والجوهری وعبدا لله بن مبارک وکان یعد من أجود الزهاد والأدباء والفارابی صاحب دیوان الأدب و الهروی و عبدالقاهر جرجانی و أبالقاسم الزمخشری وهؤلاء من أهل الأدب والنظم والله الذی یقدر حصرهم ویعجز البلیغ من عدهم .

در مورد علم آنها ( اهل خراسان ) سوارکاران و مهتران و بزرگان محسوب می شوند و غیر از آنها از کجا می توانند شخصیت هایی همچون امام بخاری و امام مسلم و ابوعیسی ترمذی و اسحاق بن راهویه و احمد بن حنبل و ابوحامد غزالی و امام الحرمین جوینی و ابو عبدالله حاکم نیشابوری (صاحب مستدرک) و کسانی دیگر از اهل حدیث و فقه همچنین مانند ازهری و جوهری و عبدالله بن مبارک که از سخاوتمندان زهاد و ادباء بود و همچنین فارابی صاحب دیوان ادب و هروی و عبدالقاهر جرجانی (گرگانی) و ابوالقاسم زمخشری و دیگران از اهل ادب و نظم به جهان معرفی کنند و این تنها خداوند است که به تعداد آنها آگاه است و گرنه انسان از شمارش آنان عاجز و ناتوان خواهد ماند

از دیگر علمای خراسان می توان به ابوشعیب نسائی صاحب سنن نسائی، ابوبکر بیهقی، ابن قتیبه دینوری، واحدی نیشابوری، عمر خیام، علامه سمرقندی، ابواسحاق اسفرائینی، ابوالفضل خوارزمی، ابوبکر بن خزیمه، ابوالمظفر خوافی وغیره اشاره کرد.

خاتمه

خوانندگان عزیز آنچه خواندید قطره ای بود از اقیانوس سرزمینی که مردانش با وقف خویش در راه علم و دانش خاک را کیمیا کردند و اکسیر هستی بخش دانش خود را به جهانیان نوشاندند و به وسیله آن به جهان مرده جانی دگر بخشیدند اکسیری که همواره و تا جهانی باقیست تمام بنی بشر برای رسیدن به سعادت دنیا و عقبی راهی به جز نوشیدن جرعه ای آن ندارند و نام مردان این دیار تا قیام قیامت در اذهان باقی خواهد ماند . والسلام

—————————————————
نویسنده: شیخ عادل حیدری
—————————————————
منابع ومراجع

۱- مسند امام احمد بن حنبل
۲- البدایه والنهایه (ابن کثیر )
۳- فصل الخطاب فی سیره امیرالمومنین عمر بن الخطاب (علی محمد محمد الصلابی)
۴- تیسیر کریم المنان بسیره امیرالمومنین عثمان بن عفان (علی محمد محمد الصلابی)
۵- الدوله الامویه عوامل الإزدهار وتداعیات الإنهیار (علی محمد محمد الصلابی)
۶- قاده فتح بلاد فارس (محمود شیث خطاب)
۷- فرهنگ لغت دهخدا (علی اکبر دهخدا)
۸- مدارس نظامیه وتأثیرات علمی واجتماعی آن
۹- معجم البلدان (یاقوت حموی)
۱۰- سیر أعلام النبلاء (شمس الدین ذهبی)
بازديد:1506| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت