اخرين مطالب
» اطلاعیه ثبت نام دارالتحفیظ شعبه برادران
» برگزاری کلاس زائرین کاروان حج تمتع شیخ علی صالحی در مد ...
» گزارش تصویری گردهمایی ائمه جمعه شهرستان قشم ۲۴ اردیبهش ...
» گزارش تصویری نشست زندگی طلبگی از تهذیب نفس تا تمدن نوین ...
» بروشور مهارت های تزکیه نفس
» مهارت های تزکیه نفس
» گزارش تصویری اردوی تفریحی طلاب حفظ تابستان 1403
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» برگزاری کلاس زائرین کاروان حج تمتع شیخ علی صالحی در مد ...
» گزارش تصویری گردهمایی ائمه جمعه شهرستان قشم ۲۴ اردیبهش ...
» گزارش تصویری نشست زندگی طلبگی از تهذیب نفس تا تمدن نوین ...
» بروشور مهارت های تزکیه نفس
» مهارت های تزکیه نفس
» گزارش تصویری اردوی تفریحی طلاب حفظ تابستان 1403
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
پیوندهای مرتبط
مطالب پربیننده




شهادتین | مقالات | 13 ارديبهشت 1394 |
![]() «عن أبي عَبْدالرَّحمنِ عَبْدِالله بنِ عُمَرَ بن الخَطابِ رَضي اللهُ عنهُما قال: سَمِعْتُ رسُول الله صلي الله عليه و سلم يقولُ: بُنِيَ الإسلامُ علي خَمْسٍ: شهادَة أنْ لا إلهَ إلا اللهُ وأنَّ محمَّداً رسولُ الله، وإقَامِ الصَّلاة، وإيتَاءِ الزَّكاة، وحَجِّ البَيْتِ، وصَوْمِ رَمَضَانَ.» «از ابوعبدالرحمن عبدالله بن عمر خطاب «رضي الله عنه» روايت شده است كه: از پيامبر خدا صلي الله عليه وسلم شنيدم كه فرمود: اسلام بر پنج اصل استوار است: 1-گواهي دادن به اين كه معبودي (راستين) جز خدا نيست و محمد پيامبر خداست، 2-برپا داشتن نماز 3-پرداختن زكات 4-انجام فرضيه ي حج 5-روزه رمضان.» اسلام پيامي است كه پيام آور آن محمد مصطفي صلوات الله وسلامه عليه آن را به بنايي محكم تشبيه كرده كه بر پايه هاي ثابتي استوار است. بنايي كه انسان را از طوفانها و حوادث كفر و لهيب هاي آتش دوزخ مصون مي دارد و سلامتي روح و تن و خانه سبز بهشت را مي سازد. حديث فوق بيانگر ساختار اين بناي سبز است؛بنايي كه با شهادت دادن به اين كه معبودي راستين جز الله نيست و محمد پيامبر اوست شكل مي گيرد و هويت مي يابد. شهادت دادن در اين جا يعني گفتاري كه از روي آگاهي از طريق مشاهده با چشم و بصيرت،بر زبان آيد و اين يعني اعتراف به وجود و يگانگي خدا و تصديق نبوت و رسالت محمد (ص). بديهي است كه اين ركن به مثابه ي اساس و پايه ي اصلي بقيه اركان تلقي مي شود. پيامبر فرموده است: (من قال لااله الا الله صادقاً بها دخل الجنة.) [1] كسي كه از روي اخلاص لا اله الا اله بگويد وارد بهشت مي شود. ايمان به الله ايمان به الله، عبارت است از باور قاطع به اين كه الله، پروردگار،مالك و خالق تمام چيزهاست (توحيد ربوبيت) تنها اوست كه بايد بندگي و اطاعت شود و برايش عبادت نمود و از او ترس و اميد داشت (توحيد الوهيت)؛ فقط اوست كه بهره مند از تمامي اوصاف كمال و پيراسته از هر كاستي است (توحيد اسماء و صفات)؛ پس ايمان آوردن به الله مستلزم يگانه دانستن او در سه زمينه است: ربويت، الوهيت و اسماء و صفات. توحيد ربوبيت ربوبيت: رَبَّ در اصل مصدر است از رَبَّ يَرُبُّ، به معني تربيت كردن و پروراندن است و با توجه به كاربردهاي قرآني و استعمال اعراب، اين كلمه داراي پنج معني است: الف) جالب منافع ب) دافع مضار ج) مالك متصرف در امر د) فرمانروا ه) فريادرس. با توجه به اين معني مي توان گفت كه توحيد ربوبيت يعني آن كه ما جز به توانايي خداوند بر جلب منافع و دفع مضار معتقد نباشيم و او را مالك اصلي خود و تمام هستي بدانيم و به دليل اين توانايي تنها خود را ملزم به پيروي از دستورات او بدانيم و جز از وي (در عالم غيب) فريادرسي نداشته باشيم؛يعني ايمان به الوهيت نتيجه طبيعي ايمان به ربوبيت است. بنابراين باور قطعي به اين كه الله، پروردگار همه هستي است و غير از او پروردگاري وجود ندارد. مراد از توحيد ربوبيت اين است كه معتقد باشيم كه خالق،مالك. جان بخش،جان ستان،رساننده ي خير و بركت،دافع بلا و سختي و بازگيرنده فقط الله است و به تعبير رساي قرآن: (.... أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ)[2] «هان (بدانيد) كه آفرينش و فرمان روايي از آن اوست. پس والا و ارجمند است الله كه پروردگار جهانيان است. اين نوع از توحيد،بنيان و پايه ي ساير شاخه هاي ديگر توحيد است؛زيرا تقديم عبادت و اظهار بندگي و فرمانبرداري در برابر الله،محصول قبول و درك اين نوع توحيد است. آفريدگار سبحان،تنها مقامي است كه شايسته ي ستايش،سپاس گذاري،ذكر،دعا، خوف،رجا و ديگر انواع عبادت است و عبادت نبايد ادا شود مگر براي آن كسي كه آفرينش و قانون گذاري،تنها شايسته ي ذات اوست. از سوي ديگر،فقط خالق و مالك هستي است كه شايستگي بهره مندي از اوصاف جلال و كمال را داراست؛ چرا كه اين صفات جز براي آن كس كه پروردگار جهانيان است،امكان اطلاق ندارند و اساسا محال است بتوان بر كسي كه زنده نيست و نمي شنود و نمي بيند،وصف ربوبيت و فرمانروايي نهاد؛از اين رو مي بينيم كه قرآن در مباحث متعدد، از توحيد ربوبيت سخن مي گويد. مثلا فرد مسلمان به هنگام ستايش،در هر ركعت از نمازش، عبارت (الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)[3]«هر ستايشي شايسته ي خداي پروردگار جهانيان است.» را بر زبان مي راند. يا آفريدگار متعال در قرآن مي فرمايد: (فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)[4] «پس سپاس از آن خداست،كه پروردگار آسمان ها وپروردگار زمين (و) پروردگار جهانيان است.» در مبحث اسماء و صفات الهي،مي بينيم كه قرآن كريم ربوبيت خداي بزرگ را، كه در فرمانروايي او بر آسمان ها و زمين و موجودات ميان آنها متبلور است، با اسماي نيكو و صفات والاي اش پيوند مي زند؛ به عنوان نمونه در آية الكرسي بينديشيد: (اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ)[5] «الله خدايي است كه هيچ معبودي (راستين) جز او نيست، زنده و پاينده (و برپا دارنده) است؛ نه خوابي سبك او را فرا مي گيرد؛و نه خوابي گران. هر آن چه در آسمان ها و زمين است، از آن اوست. كيست آن كه جز به اذن او در پيشگاه اش شفاعت كند؟! آن چه را پيش روي آنان است (از حال و آينده) مي داند و به چيزي از علم او جز آن چه خود بخواهد،احاطه نمي يابند؛ كرسي او آسمان ها و زمين را در برگرفته،و نگهداري آن ها بر او دشوار نيست و اوست بلند مرتبه و بزرگ.» توحيد ربوبيت به رغم نقش بنيادين و اساسي كه براي انواع توحيد دارد، اما به تنهايي براي برپايي ايمان به الله كفايت نمي كند و صرف پذيرش ربوبيت و خالقيت الله بدون يكتا سازي و توحيد او در الوهيت و اسماء و صفات،نه از حيث تامين رستگاري سودمند است و نه فرد را از حوزه ي كفر به حوزه ي ايمان وارد مي سازد؛ چنان كه برابر فرموده هاي الله در قرآن، مشركان به رغم اقرار به اين كه الله،خالق همه موجودات است،به علت يكتا نساختن و عدم توحيد خالق در عرصه ي الوهيت و اسماء و صفات،هم چنان مشرك باقي ماندند. بر اين اساس است كه خداوند متعال درباره ي ايشان فرموده است: (وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ)[6] «و بيشتر آنان به خدا ايمان نمي آورند،مگر اين كه آنان (در عمل) مشرك اند.» مجاهد در تفسير اين آيه گفته است: ايمانشان به الله اين بود كه مي گفتند: آفريدگار رزاق و صاحب مرگ و زندگي ما الله است، اما در عبادت (فرمانبري و پناه جويي) غير الله را نيز با او شريك مي ساختند؛بدين ترتيب مي توان گفت كه: چنين نيست كه هر كس بپذيرد كه الله پروردگار و خالق هر چيزي است،در الوهيت و اسماء و صفات اش نيز موحد باشد. كمتر كساني منكر خالقيت و ربوبيت الله هستند و كفر انسان ها،بيشتر به بندگي و فرمانبري غيرالله برمي گردد. (يعني شرك در الوهيت) برخي وسايل عملي براي تقويت توحيد ربوبيت -يادآوري و تكرار آن دسته از آيات قرآني كه در زمينه هاي گوناگون انسان را به تأمل و تفكر فرامي خوانند. -انديشيدن مداوم درباره ي شكوه آفرينش و آفريده هاي خداي سبحان -انديشيدن درباره آفرينش بشر و خلقت شگفت آورش در پرتو (وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ)[7] «و در وجودتان (نشانه هايي است) پس آيا نمي نگريد؟» با: -مشاهده ي فيلم هاي مستند و نوارهايي درباره ي درون انسان و دنياي اقيانوس ها، زلزله ها،آتش فشان ها و آسمان ها. -مطالعه ي كتاب ها و نشريات در زمينه ي فوق. توحيد الوهيت، توحيد اسماء و صفات باور قاطع به اين كه فقط الله (جل جلالهُ) خداي راستين و اله حقيقي است و جز او خدايي وجود ندارد، پس بايستي تنها او را عبادت نمود.[8] ابن تيميه در اين باره در رساله ي «الحسنة و السيئة» مي گويد: «اين شاخه از توحيد، مشركان را جدا مي كند و ملاك پاداش و مجازات در دنيا و آخرت است و هر كس از قبول آن سرباز زند، از مشركان خواهد بود.» توحيد الوهيت، پايه و اساس دعوت تمام رسولان و هدف همه ي كتب آسماني بوده و همه ي آنان مردم را به يكتا پرستي فرا خوانده اند؛ چنان كه در قرآن آمده است: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ »[9] «و ما پيش از تو هيچ پيامبري را نفرستاديم ،مگر اين كه به وي وحي كرديم كه بي گمان هيچ معبودي راستين جز من نيست،پس مرا بپرستيد.»[10] توحيد الوهيت در عمل عملي نمودن توحيد الوهيت عبارت از اين است كه تمامي انواع عبادات را فقط براي رضاي او ادا كنيم و دل هاي مان را به هنگام دين داري و انجام عبادات، از هر مقصود ومعبودي ديگر، پاك و پيراسته سازيم كه البته اين امر، موارد فراواني را در برمي گيرد؛ از جمله: 1- وجوب خالص نمودن محبت براي الله: يعني در دوست داشتن و مهرورزي، هيچ كس و هيچ چيز را نبايد همتاي خالق خويش ساخت يا به اندازه ي او دوست داشت، چون در غير اين صورت، انسان در شمار مشركان خواهد بود: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ»[11] «وبرخي از مردم كساني اند كه به جز خدا همتاياني (در الوهيت )اتخاذ مي كنند، كه آنان را هم چون خدا دوست مي دارند ولي آنان كه ايمان آورده اند، خدا را بيشتر دوست مي دارند...» پس لازم است كه عشق و محبت به خدا بر همه چيز اولويت داشته باشد، تا در موارد تعارض ميان خدا دوستي و علاقه به ديگر چيزها، علايق غير خدايي در پاي شوق به خدا فدا شود؛ آفريدگار توانا، افرادي را كه علايق دنيايي را بر خدا و دوستي و محبت پيغمبر صلي الله عليه وسلم مقدم مي دارند، اين گونه سرزنش و تهديد كرده است: «قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ» [12]«بگو: اگر پدران، فرزندان، برادران ،همسران، خاندانتان و اموالي كه بدست آورده ايد و تجارتي كه از كساد شدن اش مي ترسيد و خانه هايي كه مورد علاقه شماست، در نظرتان از خدا و پيامبرش و جهاد در راه وي دوست داشتني تر است، پس منتظر باشيد تا خدا فرمان خويش را (در ميان) آورد، و خدا فاسقان را هدايت نمي كند». 2- وجوب يكتا سازي آفريدگار: به هنگام كمك خواهي و پناه جويي در قالب دعا، توكل، رجا و... و در اموري كه فقط از او كاري ساخته است، از خدا كمك خواسته شود؛ در اين خصوص خداوند مي فرمايد: «وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ »[13]«و به جاي خدا چيزي را (به پرستش) مخوان كه نه سودي به تو مي رساند و نه زياني ،پس اگر چنين كني، بي گمان از ستمكاراني.» و در جاي ديگر در قرآن فرموده است:«وَعَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ[14]» «و اگر مؤمن هستيد تنها بر خدا توكل نماييد.» هم چنين فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[15]» «بي گمان كساني كه ايمان آوردند، و آنان كه مهاجرت كردند و در راه خدا جهاد نمودند، آنان به رحمت خدا اميدوارند و خدا آمرزنده و مهربان است.» 3- بايد فقط از الله ترسيد ؛ يعني اگر كسي تصور كند، كه شخصي يا چيزي به جز خدا مي تواند ضرر و زياني به انسان برساند، براي الله شريك قرار داده است؛ دليل ما اين آيه شريفه است:«فَإيَّايَ فَارْهَبُونِ[16]» «و تنها از من بترسيد» انسان موحد بر اين باور است كه هيچ ضرر و زياني و هيچ سود و منفعتي از جانب هيچ شخص و يا چيزي جز با اراده پروردگار به انسان نمي رسد و هيچ كس هم نمي تواند واسطه نفع و ضرر ميان خدا و انسان شود. بنابراين تنها خدا مالك نفع و ضرر و يا سود وزيان است؛ بنابراين بايد فقط از الله ترسيد و به او دل بست. 4- تمام انواع عبادات را فقط براي او بايد انجام داد؛ عبادات بدني مانند: نماز، ركوع و سجود، طواف و تمام عبادات گفتاري اعم از اذكار، استغفار و... همه و همه را منحصرا بايد براي الله و خالق خويش ادا كرد و هر كس يكي از اين عبادات را براي غيرالله انجام دهد، دچار شرك شده است؛ اين در حالي است كه قرآن مي فرمايد:«إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا» [17] «بي گمان خدا كسي را كه به وي شرك ورزيده ،نمي بخشد و غير آن را براي هر كه بخواهد مي بخشد و هر كس به خدا شرك ورزد ،بدون شك گناهي بزرگ بربافته است.[18] توحيد اسماء و صفات باور داشتن به اين كه الله (جل جلاله) آراسته به اوصاف كمال و پيراسته از هر گونه عيب و نقص است و در كائنات تنها اوست كه چنين مقامي را داراست .راه تحقق اين باور نيز، پذيرش و اثبات اسماء و صفاتي است كه در قرآن آمده است.بايد تمام صفات را بي كم و كاست و بدون تحريف پذيرفت و از تشبيه اين صفات با صفات مخلوقات به شدت پرهيز نمود .اين تعريف متضّمن سه اصل زير است كه هر كس از آن ها عدول كند،در زمينه ي اسماء و صفات دچار شرك شده است: نخست: پيراستن آفريدگار از هرگونه عيب و نقص و تشبيه كردن به مخلوقات . دوم: ايمان به اسماء و صفات الهي به طور دقيق و بي كم و كاست ؛ آن گونه كه در قرآن و سنت آمده است . سوم: قطع اميد از پي بردن به كُنه و حقيقت اين صفات . وظيفه ما در مقابل اين صفات الهي ما بايد اين صفات را با معنايي كه در خور كمال آفريدگار است، يعني با مفهومي خالي از تشبيه، انكار، تحريف و تكييف (بيان كيفيت و چگونگي) براي الله (جل جلاله) اثبات كنيم و همانند امام شافعي اعلام نماييم «آمَنْتُ بِاللهِ و بِما جاءَ عَنِ الله علي مُراد اللهِ.» «ايمان آوردم به الله و به آنچه از سوي الله آمده، بدان معنا و مفهومي كه خودش در نظر دارد.» نام هاي خداوند متعال نام هاي نيكوي پروردگار را خود او در قرآن و پيام آورش (صلي الله عليه وسلم) در سنت و احاديث صحيح برايمان بيان فرموده اند و هر اسمي بر صفتي از صفات خداي متعال دلالت دارد .اسم جامع تمامي اسماء و صفات الهي ،نام جلاله ي «الله» است؛ كه پروردگارمان را با آن، مي خوانيم و با آن او را ذكر و عبادت مي كنيم؛ چنان كه در قرآن آمده است : «وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا»[19] «اسماء حُسني تنها از آنِ خداست، پس او را با آنها بخوانيد .» از ابوهريره (رضي الله عنه) نقل شده است كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه وسلم) فرموده اند: «اِنَّ للهِ تِسعَةً و تِسعينَ اسماً –مائِةً اِلّا واحِداً –مَنْ اَحْصاها دَخَلَ الْجَنَّةَ»[20] «خداوند متعال نود و نه اسم دارد؛ هركس آن ها را بشمارد، وارد بهشت خواهد شد.» البته اين به معناي انحصار نام هاي خداوند در اين تعداد نيست بلكه برخي از دانشمندان اسلامي بر اين باورند كه علاوه بر اسماء و صفات موجود در قرآن و احاديث مي توان از افعالي كه خداوند آنها را به خود نسبت داده است اسم ساخته و خدا را با آن خطاب كرد. ايمان به محمد صلي الله عليه وسلم بيش از ورود به بخش دوم شهادتين يعني تصديق نبوت و رسالت محمد مصطفي (صلوات الله و سلام عليه) لازم است يادآوري شود كه ايمان به همه پيام آوران الهي ـ چه آنان كه نامشان در قرآن است و چه آنان كه در قرآن يادي از آنان نشده است ـ بدون تعيين تعداد آنها واجب است؛ زيرا يكي از اصول دين است و هر كس بدان باور نداشته باشد كافر است. نقش پيام آوران الهي در هدايت انسان نقش غير قابل انكار است. دانشمندان و دانشوران مسلمان، جايگاه و نقش رسولان را دريافته اند و آنان را از حيث نيازمندي انسان ها به ايشان و لزوم پذيرش پيامي كه به ارمغان آورده اند، در جايگاه شايسته ي خويش نشانده اند؛ براي نمونه، علامه ابن قيم جوزيه (751-691 ق) در اين باره مي گويد: «بي گمان براي رسيدن به خوش بختي دنيوي و رستگاري اخروي، هيچ راهي نيست مگر از طريق رسولان. براي شناخت تفاصيل حُسن و قُبح و جزئيات نيك و بد نيز، راهي جز راه ايشان نيست و سرانجام، خشنودي پروردگار جز به واسطه آنان ميسر نيست؛ از اين رو اعمال، اقوال و اخلاق پسنديده، خارج از سبك زندگي انبيا و آموزه هاي آنان نيست. پيامبران معيار دقيقي هستند كه كردارها و گفتارها و اخلاقها را با كردار و اخلاق ايشان بايد سنجيد و با پيروي از آنان است كه ره يافتگان از گمراهان جدا مي شوند؛ پس نيازمندي بشر به پيامبران بيش از نياز بدن به جان است و هر حاجت و نيازي را كه بتوان تصورّ كرد، نياز بندگان به انبيا از آن بسيار بيشتر و فراتر است. حال كه بهروزي و سربلندي آدميان در هر دو دنيا بسته به پيروي از پيامبر زمان خويش است، بر هر فردي كه دلسوز خويش بوده و به رستگاري و سعادت خود علاقه مند است، واجب است از آموزه ها، سبك زندگي، و پيام پيامبران، در حدي كه از جاهليت نجات يابد و در شمار انبياء درآيد، آگاهي يابد. البته مردم در كسب اين آگاهي يا بي بهره اند يا كم بهره و يا پربهره؛ و فضل و كمال از آن خداوند متعال است و به هر كس كه بخواهد ارزاني مي دارد و او والا و داراي فضل فراوان است.[21] ما مسلمانان ايمان داريم كه محمد بن عبدالله (صلي الله عليه وسلم) خاتم پيامبران است:«وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ»[22] «بلكه فرستاده ي خدا و خاتم پيامبران است » به روايت امام مسلم نيشابوري، در حديث نبوي آمده است:« مَثَلي و مَثلُ الْانبياءِ كَمَثَلِ رَجُلٍ بَني بُنياناً فَاَحْسَنَهُ و اَجْمَلَهُ اِلّا مَوضِعَ لَبنَة مِنْ زاوية مِن زَواياه: فَجَعَلَ النّاسُ يطوفُونَ بهِ و يَعْجبُون له و يقُولون: هَلّاً وُضِعَتْ هذِهِ اللَّبنةُ!قال: فَانَا اللَّبِنَةُ و أنا خَاتَمُ النّبيينَ»[23] «مَثَل من و پيامبران، مَثَل مردي است كه ساختماني بسازد و آن را ساخته و پرداخته كند، به استثناي جاي آجري در يكي از گوشه هاي آن، مردم نيز پيرامون آن بگردند و لذّت ببرند، با خود بگويند: اي كاش اين يك آجر را هم كم نداشت! من آن آجر و واپسين پيامبران هستم.» هم چنين بر ماست كه باور داشته باشيم، محمد (صلي الله عليه وسلم) راهنماي پاكي و رستگاري براي اِنس و جن است؛ چنان كه در قرآن از زبان جن آمده است:«يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ[24]» «اي قوم ما، دعوت كننده به سوي خدا را اجابت كنيد و به او ايمان آوريد، تا (خدا) پاره اي از گناهانتان را بيامرزد و شما را از عذابي دردناك در امان دارد.» همچنين بايد ايمان داشته باشيم كه او به سوي همه انسانها روانه شده است: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا»[25] «و ما تو را جز بشارت دهنده و هشدار دهنده اي براي همه مردم نفرستاديم.» يا در آيه اي ديگر چنين مي خوانيم: «قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا»[26] «بگو: اي مردم، بي گمان من پيامبر خدا به سوي همه ي شما هستم» مطابق روايت مسلم، در حديث نبوي نيز چنين آمده است: «فُضِّلتُ عَلَي الْاَنبياءِ بِسِتٍْ: اُعْطيِتُ جَوامعَ الْكَلِمِ و نُصرِتُ بِالرُّعْبِ و و اُحِلَّتْ لِي الْغَنائمُ و جُعِلَت لِي الأرض مسجداً و طهوراً وأرسلت إلي الخلق كافةً و خُتِمَ بِي النَّبيُّون »[27] « من بر ديگر پيام آوران شش امتياز دارم: سخنان جامع به من ارزاني شده است؛ با افكنده شدن رعب و هراس در قلب دشمنانم ياري شده ام، غنيمت برايم حلال شد، (تمام) زمين برايم مسجد و پاك قرار داده شده، براي تمامي آفريدگان روانه شده ام و آخرين پيامبران هستم.» چگونگي اداي حقّپيامبر (صلي الله عليه وسلم) مواضعي كه يك مؤمن نسبت به پيامبر اسلام (صلي الله عليه وسلم) بايد داشته باشد: تصديق پيامبر (صلي الله عليه وسلم) مسلمان، پيامبر (صلي الله عليه وسلم) را در هر خبري كه اعلام كند، تصديق مي كند؛ زيرا مي داند او از جانب پروردگارش آمده و بر اساس وحي سخن مي گويد:«وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى » [28]« و از روي هوي و هوس سخن نمي گويد. آن (قرآن)جز وحيي نيست، كه به او وحي مي شود.» فرمان برداري از پيامبر (صلي الله عليه وسلم) خداوند متعال مي فرمايد:«وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا »[29]« اگر فرمانبرش باشيد، راه ياب مي شويد.» در آيه اي ديگر، اطاعت از پيامبر (صلي الله عليه وسلم) را همدوش اطاعت خود قرار داده، كه اين نشانگر ارزش و اعتباري است كه خداي متعال براي پيامبرش قايل است:«مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ» [30] «هر كس از پيامبر فرمان برد، از خدا فرمان برده است.» خداي متعال هم چنين درباره ي بد فرجامي رويگرداني از پيامبرش، هشدار مي دهد و مي فرمايد: «فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ »[31] «... پس بايد كساني كه از فرمان او (پيامبر) سرباز مي زنند، بر حذر باشند از اين كه فتنه و بلايي گريبان گيرشان شود و يا عذابي دردناك بديشان رسد.» دوست داشتن پيامبر (صلي الله عليه وسلم) امام بخاري و امام مسلم از پيامبر (صلي الله عليه وسلم) چنين نقل كرده اند:«لا يؤمِْنُ أحَدُكُمْ حَتّي أكونَ أحَبَّ اِلَيهِ مِنْ وَلَدِهِ و والِدِهِ و النّاسِ اَجْمَعينَ»[32] « ايمان هيچ كدام از شما كامل نمي شود، مگر آن گاه كه من در نزد او از فرزند و پدرش و تمام مردم محبوب تر باشم.» در جايي ديگر، از انس نقل شده است كه: مردي از پيامبر (صلي الله عليه وسلم) پرسيد: قيامت كي فرا مي رسد؟ پيامبر (صلي الله عليه وسلم) فرمود: «وَما أعْدَدْتَ لَها» «چه توشه اي براي اش اندوخته اي؟» مرد پاسخ داد: حقيقتاً چيزي آماده نكرده ام، امّا خداي متعال و پيام آورش را دوست دارم. پيامبر (صلي الله عليه وسلم) فرمود: «اَنْتَ مَعَ مَن أَحْبَبْتَ»[33] «تو با كساني خواهي بود كه دوست شان داشته اي.» انس مي گويد: هيچ چيز به اندازه ي اين فرمايش پيامبر (صلي الله عليه وسلم) كه «تو با كساني خواهي بود كه دوست شان داشته اي» ما را خوش حال نكرد. سپس مي گويد: من دوستدار پيامبر (صلي الله عليه وسلم) و ابوبكر و عمر (رضي الله عنه) هستم و اميدوارم به سبب علاقه ام به ايشان، همراه و همدم آنان شوم. سرمشق قرار دادن پيامبر (صلي الله عليه وسلم) لازمه ي مسلماني، سرمشق قرار دادن اخلاق پيامبر اكرم (صلي الله عليه وسلم) و الگوبرداري از سبك زندگي ايشان است؛ چنان كه در قرآن آمده است: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا[34]» « به راستي براي شما در (سنت و سيره ي) رسول خدا، الگوي نيكويي است، براي كسي كه به خدا و روز آخرت اميد داشته باشد و خدا را بسيار ياد كند.» صلوات فرستان بر پيامبر (صلي الله عليه وسلم) مسلمانان، بسيار بر پيامبر (صلي الله عليه وسلم) صلوات مي فرستد؛ به ويژه زماني كه نام اش به ميان آيد: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»[35] « همانا خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مي فرستند؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد (شما نيز) بر او درود بفرستيد و چنان كه بايد (بر او) سلام گوييد و از فرامين او اطاعت كنيد »[36] پيامبر (صلي الله عليه وسلم) درباره فرستادن صلوات چنين مي فرمايد: «مَنْ صَلّي عَلَيَّ واحدةً صَلَّي اللهُ عليه عَشْراً»[37] «هركس بر من يك صلوات بفرستد، خداوند ده صلوات بر او خواهد فرستاد.» «البخيلُ مَن ذُكِرْتُ عِندَهُ فَلَمْ يُصَلَّ»[38] « بخيل، كسي است كه نام من در حضورش برده شود و بر من صلوات نفرستد.» مستحب است كه روز و شب جمعه، پس از اذان، در پايان شهادتين و يا هر گاه كه نام پيامبر (صلي الله عليه وسلم) به ميان آمد، بر ايشان صلوات بفرستيم. صلوات انواع فراواني دارد، كه يكي از آنها اين است: «اللّهمَّ صَلِّ عَلي مُحمدٍ وعَلي آلِ محمدٍّ كَما صَلَّيتَ عَلي ابراهيمَ علي آلِ ابراهيمَ، وباركْ عَلي محمّدٍ وعَلي آلِ محمّدٍ، كَما بارَكتَ عَلي ابراهيمَ و عَلي آل ابراهيمَ، اِنَّكَ حَميدٌ مجيدٌ»[39] دعا براي پيامبر (صلي الله عليه وسلم) پيامبر (صلي الله عليه وسلم) فرموده اند: هرگاه نداي مؤذن را شنيديد، شما نيز گفته هايش را تكرار كنيد و سپس بر من صلوات بفرستيد؛ كه هر كس بر من صلواتي بفرستد، خداوند بر او ده صلوات خواهد فرستاد؛ سپس براي من ا ز خدا مقام «وسيله» را طلب كنيد كه مرتبه اي است در بهشت و فقط شايسته ي يكي از بندگان خداي متعال است كه اميدوارم آن بنده من باشم؛ پس هر كس چنين كند، از شفاعت من بهره مند خواهد شد[40]. اما در حديث ديگر چنين آمده است: هر كس به هنگام شنيدن اذان اين دعا را بخواند، روز قيامت از شفاعت من بهره مند خواهد شد: «اَللّهُمَّ رَبَّ هذِهِ الدَّعْوَةِ التّامَّة والصَّلاةِ الْقائِمَةِ آتِ مُحَمَّداً الْوَسيلَةَ والفَضلَةَ وَ ابْعَثْهُ مَقاماً محموداَ الَّذي وَعَدْتَهُ»[41] « پروردگارا! اي صاحب اين پيام جامع و پر معنا و اي صاحب اين نماز در حال بر پا شدن! به محمَّد «وسيله» و لطف عطا كن و جايگاه ستوده اي را كه خود وعده داده اي، به او ارزاني دار!» احياي سنت ايشان سنت پيامبر (صلي الله عليه وسلم) شامل اقوال و كرداري است كه از ايشان نقل شده است. مسلمان، با اشتياق و جدّيت تمام در اجراي سنّت و پاي بندي به آن مي كوشد و اگر مردم يكي از سنّت هاي ايشان را ترك يا فراموش كردند، بايد براي احياي آن تلاش كند؛ زيرا پيامبر (صلي الله عليه وسلم) فرموده اند:«مَنْ اَحْيا سُنَّةً مِنْ سُنَّتي فَعَمِلَ بِهَا الناسُ كان لَهُ مِثْلُ اَجْرِ مَنْ عَمِلَ بها لاينقُصُ مِنْ اُجورِهِمْ شَيءٌ».[42] « هر كس يكي از سنت هايم را احيا كند و مردم به آن عمل كنند، به اندازه ي پاداش همه ي كساني كه به آن عمل مي كنند، پاداش خواهد گرفت، بي آن كه از پاداش ديگران كاسته شود.» پيامبر (صلي الله عليه وسلم) هم چنين فرموده اند:«فَانَّهُ مَنْ يعِشْ مِنكُمْ بَعدي فَسَيري اختلافاً كثيراً، فَعَلَيكُمْ بِسنَّتي و سُنَّهِ الخُلَفاءِ الْمَهديين الرّاشدين، تَمَسَّكوا بِها و عَضُّوا عَلَيها بالنَّواجذِ.وَ اِياكُمْ و مُحْدثاتِ الْاُمورِ فَاِنَّ كُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ و كُلِّ بِدْعَةٍ ضَلالَةٌ »[43]«هر كس از شما كه پس از من زنده بماند، اختلافات فراواني خواهد ديد؛ پس بر شما باد سُنَّت من و سنت جانشينان راه يافته و نيك روش من؛ بدان پاي بند باشيد و با دندان آن را محكم نگهداريد! مراقب امور نوپديد باشيد! كه هر امر تازه اي در دين، بدعت است و هر بدعتي گمراهي!» دوست داشتن اصحاب پيامبر (صلي الله عليه وسلم) مسلمان، اصحاب پيامبر (صلي الله عليه وسلم) را دوست مي دارد و به آنان احترام مي گذارد. زيرا پيامبر (صلي الله عليه وسلم) فرموده اند:«لَوْ أنْفَقَ أحَدُكُمْ مِثْلَ أحُدٍ ذَهَباً مَا بَلَغَ مُدَّ أحَدِهِمْ ولا نَصيفِه»[44] «اگر هر يك از شما به اندازه كوه احد طلا انفاق كند به اندازه يك كف دست يا نصف كف دست انفاق آن ها برابري نمي كند.» نشانه ي دوست داشتن اصحاب اين است كه با شنيدن نام هر يك از آن ها، برايش دعاي خير كنيم و «رضي الله عنهم» بگوييم، درگيري و اختلافشان را دستاويزي براي بي احترامي به ساحتشان قرار ندهيم و آن را مايه ي تفرقّ و تبعيض تلقي نكنيم. شناختن سيره ي پيامبر (صلي الله عليه وسلم) مسلمان، مشتاق آگاهي از سرگذشت پيامبر (صلي الله عليه وسلم) است و اين امر، او را به ادامه ي حركت بر مسير نبوي وا مي دارد. احتياط در نقل گفته هاي پيامبر (صلي الله عليه وسلم) مسلمان، هيچ يك از احاديث منقول از پيامبر (صلي الله عليه وسلم) را، جز در صورت احراز صحّت آن، روايت نمي كند و اگر حديثي ضعيف باشد، مردم را از ضعف آن آگاه مي كند و به احاديث جعلي كه كذّابان از اقوال ايشان روايت كرده اند، استناد نمي كند، مبادا كه در شمار آن ها در آيد:«مَنْ حَدَّثَ عَنّي حَديثاً يَرَي أَنَّهُ كَذِبٌ، فَهُوَ اَحَدُ الْكَذّابين»[45] «هر كس آگاهانه حديثي جعلي را از من نقل كند، خود نيز از كذّابان و دروغ گويان به حساب مي آيد.» مسلمان بايد فرموده هاي رسول الله (صلي الله عليه وسلم) را با مراعات دقّت و وسواس و بدون تغيير، گزارش كند؛ تا از اين دعاي پيامبر (صلي الله عليه وسلم) بهره مند گردد: «نَضَّرَ اللهُ امْرَءاً سَمِعَ مِنّا حديثاً فَبَلَْغَهُ، فَرُبَّ مُبَلَّغٍ اَحفَظُ منْ سامعٍ »[46] «خداي متعال شاداب گرداند كسي كه سخني را از ما بشنود و آن را ترويج كند، چه بسا آن كه سخني به او مي رسد در فهم و مراعات آن از شنونده ي اوليه، جدي تر باشد.» حمايت از پيامبر مسلمان با ياري رساني به اسلام و پيروي از اقوال و اعمال پيامبر (صلي الله عليه وسلم) و احياي سنّت نبوي، به حمايت از پيامبر (صلي الله عليه وسلم) مي پردازد؛ چنان كه در قرآن آمده است: «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ »[47] «كساني كه از فرستاده و پيامبر امّي كه نام او را نزد خويش در تورات و انجيل نوشته مي يابند، پيروي مي كنند، (آن پيامبري كه) آنان را به معروف فرمان مي دهد و از منكر باز مي دارد و چيزه هاي پاكيزه را بر ايشان حلال و ناپاكيزه ها را برايشان حرام مي گرداند، و بارهاي گران و قيد و بندهايي كه بر ايشان بود از دوش شان بر مي دارد، پس كساني كه به او ايمان آوردند و حمايتش كردند و ياري اش نمودند و از نوري (قرآن) كه به همراه او نازل شده بود پيروي كردند، ايشان همان رستگارانند» احترام به اهل بيت ايشان پيامبر (صلي الله عليه وسلم) در يكي از گفتارهايش مسلمانان را به احترام نهادن به اهل بيت نبوي سفارش و تشويق فرموده است: «فَاَهْلَ بيتي، اُذَكَّركُمُ اللهَ في اهل بيتي، اُذَكِّرُ كُمُ اللهَ في اهل بيتي، اُذَكِّرُكُمُ اللهَ في اهل بيتي» « و اما درباره ي اهل بيتم، در رفتار با اهل بيتم خدا را فراموش نكنيد ! در رفتار با اهل بيتم خدا را فراموش نكنيد ! در رفتار با اهل بيتم خدا را فراموش نكنيد ! » منظور از اهل بيت، هم چنان كه از لفظش پيداست، كساني است كه در خانه پيامبر بوده اند و به استناد آيات 34 – 28 سوره ي احزاب، كه با خطاب (يا نساءَ النبيّ) است، منحصر به زنان پيامبر مي باشد. اما در حديثي كه مشهور به حديث كساء است، آمده كه پيامبر (صلي الله عليه وسلم) براي علي، فاطمه، حسن و حسين (ع) دعا فرمود تا خداوند آنها را از اهل بيت وي محسوب كند. و اين گونه است كه حق پيامبر ادا مي شود، او را تصديق كنيم، دوست داشته باشيم، او را سرمشق خود قرار دهيم، بر او درود فرستيم، او را دعا كنيم، سنت او را احياء كنيم، ياران او را دوست بداريم و سيره او را بشناسيم، در نسبت كلام به او دقت كنيم و اهل بيت او را محترم شماريم. اميد است در اين مقال آنچنان كه شايسته است از شهادتين گفته باشيم و به مقتضاي آن عمل كنيم... اما لازم است بدانيم كه پس از پايه ها و اركان پنج گانه اسلام، متمم ها و مكملات آن، مانند واجبات و ديگر مستحبات، به مثابه ي تزيينات بنيان اسلام به شمار مي روند. در حديث آمده است كه پيامبر فرموده اند: «و الإيمان بضعٌ و سبعون شعبةً أعلاها قول لا اله الا الله و أدناها إماطةُ الأذي عَن الطريق» ايمان هفتاد و چند شاخه است، كه برترين آنها گفتن لا اله الا الله است و پايين ترين آنها برداشتن اشياي مزاحم از سر راه است. و در پايان بار ديگر تجديد ايمان كرده و از سويداي جان با خداي جان آفرين و جان ستان، پيمان جانانه ي بندگي مي بنديم ومي گوييم: أشهدُ أنَّ لااله الاالله و أشهَدُ أنَّ محمداً عبدهُ و رسوله. ------------------------------------------------------------------------ نويسنده: شاهرخ مولايي «كارشناس ارشد علوم قرآني و حديث» ------------------------------------------------------------------------ [1] به روايت ابوبكر،آلباني آن را جمع دانسته.ر.ك: السلسلة الصحيحة 1/297 [2] اعراف/54 [3] فاتحه/2 [4] انعام /162 [5] بقره/255 [6] يوسف/106 [7] ذاريات/21 [8] امام ابن تيميه، عبادت را «نهايت مهرورزي و نهايت فرمان برداري» مي داند . [9] انبياء/25. [10] دكتر محمد نعيم ياسين،الايمان . [11] بقره/165. [12] توبه /24. [13] يونس /106. [14] مائده /23. [15] بقره /218. [16] نحل /51. [17] نساء /48. [18] دكتر محمد نعيم ياسين ،الايمان (حقيقه، اركانه و نواقضه). [19] اعراف/108. [20] متفق عليه و ديگران .سنن ابن ماجه /3860 .آلباني آن را حسن صحيح دانسته است .ر.ك: مشكاة 2288/تحقيق دوم . [21] سيد سابق، العقايد الاسلامية. [22] احزاب /40. [23] آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: فقه السيره 1/133. [24] احقاف/31. [25] سبأ/28. [26] اعراف/158. [27] آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: الجامع الصغير 1/736.روايت از مسلم (2/64)" و ابو عوانة (1/395) و ترمذي (1/293) واحمد (2/412) و سراج (ق46/2) و ابن ماجه (567) و ترمذي آن را حسن صحيح دانست است. [28] نجم/4-3. [29] نور/54. [30] نساء/80. [31] نور/63. [32] آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: الجامع الصغير 1/1354. [33] آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: صحيح الترغيب والترهيب 3/94. [34] احزاب/21. [35] احزاب /56. [36] (صلوات خدا بر پيامبر (صلي الله عليه وسلم) يعني اين كه حضرت باري تعالي در حق پيامبرش نظر لطف و عنايت دارد و صلوات فرشتگان هم درخواست تداوم اين بنده نوازي است.معناي صلوات ما مسلمانان نيز در واقع، همين طلب تداوم ترفيع درجه ي ايشان به پاس رنج ابلاغ و تبين و گسترش دين است ر.ك: تفسير ابن كثير،(ذيل آيه 56 احزاب). [37] به روايت از مسلم،آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: الجامع الصغير 1/1131. [38] به روايت مسلم، تِرمذي،احمد و نسايي،آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: الجامع الصغير 1/335. [39] به روايت احمد،آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: الجامع الصغير 1/787. [40] به روايت از امام مسلم . [41] به روايت از امامان بخاري، ابوداوود و ترمذي،آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: الجامع الصغير1/1137. [42] به روايت از ابن ماجه ي قزويني شماره ي 209 با سند صحيح، آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: صحيح ابن ماجه 1/41. [43] به روايت احمد، ابوداوود، ترمذي و ابن ماجه، آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: الجامع الصغير1/432. [44] آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: الايمان لابن تيميه 1/122. [45] به روايت از مسلم، آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: صحيح ابن ماجه 1/13. [46] به روايت ابن ماجه قزويني شماره 230 با سند صحيح،آلباني آن را صحيح دانسته است.ر.ك: صحيح ابن ماجه 1/45. [47] اعراف/157. |
|
|
بخش اصلی
موضوعات سايت
دانشنامه جزیره قشم (48)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (4)
معاونت قرآنی (31)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (149)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (471)
































نظرسنجی
نظرشما در مورد سایت؟ |

آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت
![]()
|
![]() |



