« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

رقابت برای قدرت و قدرت برای رقابت | مقالات 20 فروردين 1394
رقابت برای قدرت و قدرت برای رقابت

بشر از ازل بعد از خلقت برای دوام و استمرارحیاتش ، دنبال چاره جویی بوده است. به مرور در تجربیات خویش ، بشر آموخت که هرگز حیات انسان خالی از خطر نبوده و نخواهد بود لذا برای حفاظت از خود به تفکر و کسب تجربه دست زد تا از ستم حیوانات وحشی در بر و بحر و در کل خطراتی که در حوزه ی طبیعت ، انسان را تهدید میکند در امان بماند .

در آغاز مواجهه، انسان در دنیای خطر و مقابله متوجه شد که خطرات منحصر به یک محدوده ی خاص زمانی و مکانی نیست . لذا بشر درهر قدمی که در مصاف با حوادث طبیعی و غیر طبیعی برای محافظت از خود بر میداشت نقطه پایانی در حیطه جانی و روانی نیافت. بنابراین در قوه ی عقل و اندیشه برای طول حیات خویش در تمام حوزه های علمی آنقدر دمید تا سبب خلاقیت در طول تاریخ گردید.

نظام آفرینش طوری طراحی شده که برای بقاء به نبرد نیاز میشود و اینکه دنیای وحش حیوانات با سیستم غریزی اداره میشود و در هر یورشی حیات از یکی می ستاند تا ادامه حیات به دیگری واگذار کند و انسان با این دنیای غریزی خیلی وقت است که آشناست .

اما وقتی به دنیای انسان ناطق قدم بگذاریم وقالب تجربه ی انسانی را در ترازوی اختیار و تصاحب قدرت بگذاریم و از روزنه ظریف عقلی به عالم علم وارد شویم می بینیم که استعدادهای متنوع و مختلف انسانی در تجربیات هوشمندانه اش آموخته که برای تکامل چرخه ی حیات آدمی به زندگی اجتماعی باید توجه شود تا در سیطره و قدرت نمایی شاخص گردد و در رفاه و تجمل مالی با احاطه به عالم علم و سلطه ، به قدرت اول مقابله نائل گردد.

در هر پیشرفتی بوضوح می بینیم که هنوز مراحل کار به تنهایی در یک فرد تاکنون کسی تجربه نکرده است بلکه عقول جمعی در هرتحول بشری به کمک آمده تا در فنون علمی چون نجوم و طبابت و علم شیمی و فیزیک و .... زنجیره قدرتی را کامل کرده و در دوران به گردش در آورد، تا ادعای تمدن قوی با ادبیات خاص ، به جهان بشری در هر برهه ای از زمانی عرض اندام بکند.

در طول تاریخ بشر انبیاء قدرت مطلق را متعلق به الله معرفی کرده و با اعجاز الهی اش در مصاف، مطابق با سیطره و طغیان بشری پیکار کرده و دنیای وحشت به آرامش موزون مبدل شود و عدالت برقرار گردد تا قدرت مطلق را خارج از توان بشر اثبات کرد و سبب گرایش انسانهای آزاده به دنیای بیداری و نجات و هدایت در هر برهه ای از زمان ومکان گردیده اند،

و علاوه بر آن، زندگی نوین بشرفقط در محدوده ی این جهان حاضر محصور نگردد و در واقع به مقام انسانی ارج نهاده تا بشر دنبال کمالاتی روحی فراسوی جهان خاکی باشد و به جهانی فراتر از این جهان بیندیشد .

در این میان عده ای تسلیم راهنمایی و هدایت بر حق شدند و عده ای راه طغیان در مسیر قدرت و زیاده خواهی گام نهادند ، آنهایی که تسلیم هدایت شدند از قدرت نمایی در حیطه دنیای ظلم وستم صرف نظر کرده و علاوه بر حیات و معیشت آنی در این عالم به دنیای دیگری متوجه شده اند تا ادامه حیات خود را در جهان آخرت پیش بگیرند و در واقع به آیه ی فوق عقل بشری رضایت دادند.

اما گروهی که در مسیرقدرت برای زیاده خواهی در خاک، تنها به عقل تکیه کرده و ادامه حیات خویش را فقط درخاک محصور کردند به گمان اینکه میتوانند صاحب قدرت اول جهانی گردند و از پشیمانی قابیل برای هابیل هرگز عبرت نگرفته وبرای تصاحب قدرت جهت رقابت و مقابله بر علیه عبودیت بشر دست بکارند.

آنها میخواهند بندگی را به درگاه حق از انسانهای مومن بگیرند و در دنیای حیرت مادیات رها و سرگردانش کنند و به صراحت می توان گفت تنها مومنان هستند که برای مظلومیت بشر غصه میخورند و از عقولشان برای نجات و هدایت بشر استفاده کرده و میکنند و از ستم های وارده برپیکره بندگی متاسف و نگرانند و دست به دامن رحمت و امید رب العالمین اند و فقط قدرت مطلق را از ان الله دانسته و از رزق و روزی برای خود به میزان نیاز اکتفا کرده و امر زکات را برای خودشان جاری کرده و در امر خیر برای تقسیم دارایی های خویش پیش قدم شده اند و در جهان امروز این اعتقاد سنبل و اسوه ی حسنه به عالم بشریت شده است ،

حتی اگر امروزه در جهان کفر دنیای سلامت اخلاقی مشاهده بکنیم باید بدانیم که درمصاف با مومنان برای تصاحب قدرت در این دنیای رقابت فقط میتوانند انسانیت خود را با اخلاق خوب به اثبات برسانند و لاغیر.

در حالی که همه ی مومنان برای جهان بعدی آماده میشوند ،کفار بین دو چرخه ی قدرت و رقابت باقی مانده و در دنیای تسلسل و ادبیات تهی گم گشته اند.

آنان در تریبونهای جام اخلاق گوش عالم کر نموده اند، آنها بردگان زمین اند که به اسارت شیطان در آمده اند و چه بسا مردگانشان بعد از دست نوشته های خود پایان یافته پنداشته میشوند و فقط در اسم و رسم محدود میگردند در حالی که مومنان روح بشری را چون پرندگان سبزی منتظر در مرزهای بهشت می پندارند.

جبهه ی جامعه ی کفر از آسایش روحی در حیات خود هم بی بهره است و دانشمندان آنها از اشاره به این مورد هم واهمه دارند.

....................................
نویسنده: یوسف نورایی
بازديد:1046| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت