« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

طلسم | مقالات 10 شهريور 1393
طلسم

اين نوع سحر آنطور که ساحران مي پندارند با ياري گرفتن از ستارگان تحقق پيدا مي کند و اين نوع سحر همان است که نزد فلاسفه طلسم ناميده مي شود. تفاوت بين اين نوع سحر و سحر حقيقي، آن است که سحر حقيقي با همت و اراده ي ساحر و بدون ياريگري تحقق مي يابد ولي در سحر طلسم ها ساحر همانطور که منجمان مي گويند از روحانيت ستارگان، اسرار اعداد، خواص موجودات و اوضاع فلکي موثر در عالم عناصر کمک مي گيرد. منجّمان مي گويند: سحر اتحاد روح و جسم، ارتباط طبايع علوي آسماني با طبايع سفلي و فرودين است وطبايع علوي روحانيت ستارگان است، از اين روي صاحب طلسم ها بيشتر از فن منجمي ياري مي جويد».

قرافي در تعريف طلسم ها دقت به خرج داده و گفته است: «طلسم ها اسماء خاصي هستند که به پندار اهل اين علم در قالب اجسامي از معادن و غيره با افلاک و ستارگان ارتباط دارند و براي آن ها آثار خاصي است که در مجراي عادات به آن ها ربط داده شده اند. بنابراين در طلسم سه چيز لازم است: اسماء مخصوص، تعلق آن ها به برخي از اجزاي فلکي و قرار دادن آن ها در جسمي از اجسام. علاوه بر اين ها قوت نفسي هم لازم است که صلاحيت اين کارها را داشته باشد، چون هر نفسي براي اين کارها سرشته نشده است».

« طلسم- همانگونه که حاجي خليفه مي گويد- گرهي است که باز نمي شود. برخي گفته اند واژه ي «طلسم» مقلوب واژه ي «مسلّط» است، چون در آن معني قهر و تسلط است، و طلسم علمي است که بحث مي کند از چگونگي ترکيب قواي آسماني فعال با قواي زميني منفعل در زمان هايي مناسب جهت فعل و تاثير مورد نظر همراه با بخورهاي مقوي جلب کننده ي روحانيت طلسم تا از مجموعه ي اين کارها در جهان هستي و فساد، کارهاي شگفت انگيزي به ظهور برسند.

طلسم نسبت به سحر آسان تر بدست مي آيد، چرا که اصول و اسباب آن مشخص و سود آن آشکار است ولي راه بدست آوردن آن دشوار است.

مجريطي در کتاب «غايه الحکيم» قواعد اين فن را گسترش داده است ولي بخاطر شدت بخل در تعليم آن، راه ابهام و دقت را در پيش گرفته است. علامه سکاکي هم در اين زمينه کتاب ارزشمندي دارد».

برخي از پژوهشگران سحري را که ساحر در آن از ستارگان کمک مي گيرد «هيمياء» بر وزن «کبرياء» ناميده اند و آن سحري است که از خواصي آسماني ترکيب مي شود که به حالات افلاک نسبت داده مي شوند.

کسي که چنين سحري براي او انجام شود کارهايي که نزد ساحران معلوم است براي او تحقق پيدا مي کند که گاهي ادراک او باقي مي ماند و گاهي هم به کلي از او سلب مي شود و احوال او همچون احوال شخصي مي گردد که به خواب رفته است بدون هيچ تفاوتي تا جايي که گذشت سال هاي زياد در زمان کوتاهي و پيدايش فرزندان و سپري شدن عمر و غيره را در يک ساعت از زمان تصور مي کند ولي کسي که چنين سحري براي او انجام نشود چيزي از آنچه ذکر شد نمي يابد و اين تخيّل است و حقيقت ندارد.

اين نوع از سحر همانطور که فخررازي مي گويد، سحر کلدانيان و کسدانيان است که در سواحل رود فرات در عراق سکونت داشتند. آنان مي پنداشتند که ستارگان تدبيرکننده ي جهان هستند و تمام نيکي ها و بدي ها و خوشبختي و نگونبختي از آن ها صادر مي شود. خداوند ابراهيم خليل(ع) را پيش آنان فرستاد تا سخن آنان را باطل و شرک آنان را نابود کند.

درست آن است که آنچه ما طلسم مي ناميم، کار شيطان است و ستارگان در آن تاثيري ندارند. آنان اين امور را به ستارگان نسبت مي دادند تا گمراهي و کفر خود را پنهان کنند و به مردم نيرنگ بزنند. محمد محمد جعفر به اين نکته پي برده و گفته است: «طلسم کاري است که ساحر با همکاري شيطان و يا بدستور او بر کاغذ، پارچه، فلزات، چوب، سنگ هاي قيمتي و يا معجون مانند شمع و گل در شکل و زماني مخصوص و به حجم و صورتي معين انجام مي دهد تا به يک نفر يا بيشتر و يا مال آنان ضرر برساند».

«تعويذه يا تميمه کاري است که شخص غيرساحر آن را بر موادي که ذکر کرديم انجام مي دهد تا مانع تاثير سحر يا فساد آن براي حامل آن تعويذه شود و يا آن را جهت اهداف ديگري انجام مي دهد تا تنها حامل يا صاحب آن از منفعت آن بهره مند شود».

محمد محمد جعفر طلسم و روش انجام دادن و آثار آن را به تفصيل بيان کرده وگفته است: «طلسم ها با توجه به زماني که در آن انجام داده مي شوند و ماده و اهداف آن با هم اختلاف دارند. طلسمي که ساحر براي گرفتار کردن شخصي معين به يک بيماري مشخص انجام دهد، براي شخص ديگري که بخواهد به همان بيماري مبتلا شوند فايده اي نخواهد داشت.

طلسم حاوي کلمات و اشکال و نقوش و رموزي است که بر آن نوشته يا کنده کاري و يا به صورت برجسته و رنگي و غيررنگي بر آن نقش بسته مي شوند و تمام اين ها در نهايت سختي و دقت هستند که اشخاص عادي از فهم وحل آن عاجزند. از اين روي لفظ طلسم بر خط بدو چيزهاي ديگري که انسان در شناخت آنها متحير است، اطلاق مي شود.

بجز ساحراني که در کار خود مهارت کامل دارند کس ديگري نمي تواند طلسم را انجام دهد، چرا که انجام دادن طلسم نيازمند شناخت کاملي از شياطين و درک عميقي از بذرها، گياهان، فلزات، ستارگان و چيزهاي بسيار ديگري است که عمل ساحر به آن ها نياز دارد.

برخي از طلسم ها تاثيرشان چند روز ادامه پيدا مي کند و سپس فاسد مي گردند مگر اين که تکرار شوند. برخي ديگر تا چند ماه يا چند سال تاثيرشان باقي مي ماند وتاثير برخي ديگر از طلسم ها تامدتي طولاني ادامه پيدا مي کند و اين خيلي کم است. از اين روي معالجه ي اين طلسم ها با دلها و بازوبندهايي مناسب آن ها خيلي آسان است. برخي از طلسم ها را انسان با خود حمل مي کند و برخي ديگر در مسير وزش باد آويزان مي شوند و يا در درون زمين يا قبرهاي متروکه دفن مي شوند و يا در آب رودخانه ها، درياها و چاه ها انداخته مي شوند. برخي هم سوزانده مي شوند. برخي از طلسم ها هم اصلاً نبايد آتش به آن برسد و اگر به آن ها برسد فاسد مي شوند، ولي هيچ طلسمي يافت نمي شود که خورده يا نوشيده شود.

ساختن طلسم با توجه به اهميت و هدف آن، وقت زيادي از ساحر مي گيرد و ساحر بايد قبل از شروع کار خود آمادگي کامل پيدا کند و مواد و بخورهاي لازم را تهيه کند، اطلاعات لازم را درباره ي شخصي که طلسم را بر ضد او بکار مي برد بدست آورد، شياطين ويژه اي را تحريک کند، دايره هاي سحرآميز و رموز و نقش هاي آن را رسم نمايد و در کنار اين ها بايد عبارت هايي شيطاني بخواند و لباس هاي ويژه اي را بپوشد».

تاثير طلسم ها

ابن حزم مي گويد يکي از طلسم هايي که مشاهده کرده است مُهري است که بر آن صورت عقرب نقش بسته است در زماني که ماه در برج عقرب قرار دارد. نگه داشتن اين مهر براي جلوگيري از عقرب گزيدگي مفيد است.

ابن حزم همچنين مي گويد: «دفع طلسم ها ممکن نيست، چرا که ما خود مشاهده کرده ايم که آثار اين طلسم ها تاکنون هم در روستاهايي وجود دارد که حتي ملخي هم به آنجا وارد نمي شود. در «کسر قسطه» که هيچ لشکري جز با زور وارد آنجا نمي شود و جاهاي بسيار ديگري آثار اين طلسم ها ديده مي شود، و اين آثار آنقدر زياد هستند که جز انسان هاي معاند آن را انکار نمي کنند».

محمد محمد جعفر ذکر مي کند که «کريگوري» خبر داده است که فرانسويان زماني که زميني را جهت ساختن پل بر آن مي کندند طلسم هاي فلزي پيدا کردند که توجه زيادي به آن ها نکردند. بر اين طلسم ها عکس موش و مار و آتش و حشرات ديگر بود. کارگران توجهي به اين طلسم ها نکردند و آن ها را به رودخانه انداختند. از آن زمان به بعد پاريس با فوران زياد آتش و موش هاي فراوان و حشرات ديگر مواجه شد، در حالي که قبل از اين طلسم ها از چنين مشکلاتي در امان بود.

تمام اين چيزهايي که ذکر کرده اند، دور از واقعيت هستند، و اين ها جزو خرافاتي هستند که از خردمندان به دورند، و گرنه چگونه طلسمي مي تواند شهر بزرگي را از آتش سوزي حفظ کند و يا مجسمه ي يک مار چگونه مي تواند مارها را از وارد شدن به شهر بزرگي مثل استانبول منع کند، ولي اين دروغي است که عقل ها بدون تحقيق آن را تصديق مي کنند.

مدتي که در آن تأثير سحر و طلسم ادامه پيدا مي کند

بيشتر سحرها بعد از چند روز يا چند ماه و يا چند سال تاثيرشان از بين مي رود، ولي تاثير برخي از سحرها تا مدت هاي طولاني باقي مي ماند و ديده شده است که بسياري از کساني که قبر فرعون هارا نبش مي کنند به مصيبت هاي مختلفي مبتلا مي شوند، مثلاً «لوردکانارافون» کاشف قبر «توت عنخ آمون» قبل از اتمام کشف مقبره و بعد از آنکه به مشکلات خانوادگي و خسارت هاي مالي فراواني مبتلا شد، از دنيا رفت.

.................................................
برگرفته از کتاب دنياي سحر و شعبده بازي
تأليف: دکتر عمر سليمان الأشقر
تهيه و تنظیم: سایت مدرسه اسماعیلیه
بازديد:3305| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت