« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

اهمیت زکات | مقالات 2 مرداد 1393
اهمیت زکات

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین سیدنا و نبینا محمد و علی آله و اصحابه اجمعین اما بعد:

قال تعالی: «وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»(بقره/110)

بنا به فرمایش رسول الله صلی الله علیه وسلم: دین اسلام دارای پنج رکن اساسی است و یکی از آن ارکان که در واقع بیان گر رابطه انسان با انسان می باشد زکات است که هر فرد مسلمان در صورت داشتن شرایط باید بدان عمل نماید. ما در این مقاله زکات را مختصرا تعریف خواهیم کرد امید است که مورد قبول درگاه احدیت واقع گردد و خداوند به نویسینده و خواننده و عمل کننده جزای خیر عطاء فرماید.

تعریف زکات در لغت و شرع:

زکات در لغت عرب به معنی رشد، نمو، برکت و صلاح و همچنین به معنی طهارت و پاکیزه ساختن و شایسته گردانیدن است. خداوند می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا» شمس/9 محققا رستگار شد کسی که نفس خود را پاکیزه نگه داشت. و در قرآن و سنت لفظ زکات در همه این معانی استعمال شده است.

زکات در شرع: فقها زکات را چنهین تعریف کرده اند: زکات به مقدار معینی از مال گفته می شود که خداوند آنرا واجب کرده و با شرایط خاصی از اغنیاء گرفته به مستحقین پرداخت می شود. و باید توجه داشت از این جهت به این مقدار مال زکات گفته می شود که با پرداخت آن باعث می گردد تا نفس زکات دهنده و مال او و جامعه تزکیه و پاک شود. چناچه خداوند متعال می فرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا» (توبه/ 103)

زکات بنا به مشهورترین اقوال در سال دوم هجری در مدینه منوره فرض شده است. اما واقعیت این است که مسئله فقرا و مساکین و قشر ضعیف جامعه از هماه عهد مکی مورد توجه خداوند متعال و رسول اکرم صلی الله علیه و سلم بوده است و خداوند در سوره های مکی با عناونین مختلف و اسلوبهای متعدد؛ ملسمانان را متوجه این امر کرده است. گاهی به اسم اطعام مسکین و گاهی به اسم انفاق مما رزق الله و گاهی نیز به اسم اداء حق سائل و محروم بیان نموده است. پس زکات یکی از ارکان مهم اسلام است که بر بعضی از افراد جامعه با شرایط خاص فرض و واجب شده. دلیل آن:

1- قرآن: الف) قال تعالی: «وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ» (بقره/110) نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید. البته کلمه زکات و مشتقات آن در حدود سی و دو مرتبه در قرآن تکرار شده که اکثر اوقات با دستور به اقامه نماز مقرون و همراه است و این خود بیان گر این است که زمانی انسان نمازگزار واقعی است که زکات اموال خودش را بپردازد و همچنان که با نماز رابطه خود با خدای خود حفظ می کند با پرداخت زکات رابطه با انسانهای دیگر نیز حفظ نماید. زیرا انسان مؤمن مؤظف است که هر دو رابطه را محکم و استوار برقرار نماید.

ب) قال تعالی: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا» (توبه/ 103) ای پیامبر از اموال آنان (که به گناه خود اعتراف دارند و در صدد کاهش بدیها و افزایش نیکهای خویش می باشند) زکات بگیر تا بدین وسیله ایشان را ( از رذائل اخلاقی و گناهان و تنگ چشمی) پاک بداری

2- حدیث: الف) قال رسول الله صلی الله علیه و سلم: «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ، شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَإِقَامِ الصَّلَاةِ، وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ، وَصَوْمِ شَهْرِ رَمَضَانَ، وَحَجَّ الْبَيْتِ» اسلام بر پنج پایه اساسی پایه ریزی شده است. 1- گواهی دادن اینکه هیچ معبود به حقی جز الله تعالی وجود ندارد و محمد صلی الله علیه و سلم فرستاده او است. 2- بر پای داشتن نماز 3- دادن زکات اموال 4- گرفتن روزه رمضان 5- حج خانه خدا رفتن (در صورت امکان و استطاعت)

ب) پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم وقتی حضرت معاذ را به یمن فرستاد فرمود: « فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ صَدَقَةً فِي أَمْوَالِهِمْ تُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيَائِهِمْ وَتُرَدُّ عَلَى فُقَرَائِهِمْ» (رواه البخاری)ای معاذ به آنها بفهمان که خداوند صدقه را در اموالشان بر آنها فرض کرده است، که از ثروتمندانشان گرفته می شود و به مستمندان و فقرایشان داده می شود.

حکمت و فلسفه زکات:

اسلام دین تعاون، همکاری و تکافل است

اسلام دینی کامل و شامل است که خداوند انسان را بدان مشرف گردانیده است تا چند صباحی با سعادت و خوبی در این کره ی خاکی زندگی نماید و زمانی به این سعادت خواهد رسید که بداند بنده ی خدای واحدی است که متصف به تمامی صفات کمال می باشد و از طرف دیگر تمامی اسباب یک زندگی سعادتمند برایش فراهم باشد که بوسیله ی آن خدای خود را عبادت نماید و این اسباب برای انسان فراهم نخواهد شد مگر از طریق تعاون و تکافل اجتماعی بر اساس احترام متقابل، و این نظام تعاون و تکافل اجتماعی یافت نخواهد شد مگر در دین اسلام که از بین تمامی ادیان و مکتب های فکری تنها دینی است که می تواند نیازها و حاجت های انسان را برآورده سازد و به آن تحقق بخشد.

واژه زکات در اسلام از جمله ضوابطی است که خداوند فرض نموده برای متعادل ساختن سلوک و اخلاقیات انسانی تا سعادت بشریت را تضمین نماید.

واژه زکات در زبان عربی دو معنی دارد 1- پاکی و نظافت 2- رشد و افزایش.

اسلام از آن جهت این کلمه را برای بیان فریضه مالی مشخص، برگزیده است که می تواند نشان دهنده هدف و مقصود اسلام از این فریضه باشد. بنابراین زکات هر دو مفهوم پاکی و رشد را دارا می باشد. از طرفی به معنی طهارت درونی فرد ثروتمند از بخل نفرت انگیز می باشد. که اگر فرد و جامعه گرفتار آن نباشد رستگار می شوند، خداوند می فرماید: «وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (حشر/9) یعنی: کسانی که از خسیسی نفس خود محفوظ شوند آنان سرافزاز و رستگار هستند.

و از طرف دیگر باعث طهارت نفس فقیر از حسد و بدخواهی نسبت به ثروتمند می شود، زیرا که لازمه بخشش و نیکی، انعطاف قلب انسان، همانطور که محرومیت یک طرف و بهره مندی طرف دیگر، موجب لبریزی قلب محرومان از خشم و کینه می باشد.

زکات همچنین باعث پاکی مال می شود، چون وقتی که حق کس دیگری به مال تعلق گرفت، آنرا آلوده می سازد و این آلودگی تا وقتی که حق مزبور از آن جدا نگردد، باقی خواهد ماند.

و از سوی دیگر گذشته از طهارت و پاکی؛ زکات در بردارنده رشد و فزونی است؛ رشد شخصیت و موجودیت معنوی فرد ثروتمند به عنوان انسانی که خیر می رساند و نیکی می کند و از دستاورد خود می بخشد تا برادران دینی و انسانی خود را بلند کند و حق خدا را بجا آورد. شخص مؤمن به اندازه توان کار می کند و به اندازه نیار می خورد و فکر او در بعد پیشرفت اقتصاد خود و جامعه است که با پرداخت زکات، باعث رشد شخصیت فقیر می باشد، زیرا که او خود را به خاطر فقر و ناتوانی، در جامعه پایمال و بی اهمیت و متروک احساس نمی کند و در نتیجه فقر و ناتوانی، از درون به تباهی و نابودی کشانده نمی شود، بلکه بر عکس، جامعه او برای نجاتش از گرفتاری و سقوط و برداشتن بارهای سنگین از گردنش، سعی می کند و با تمام قدرت خویش، دست کمک بسویش می گشاید. از این همه گذشته، زکات را از یک شخص دریافت نمی کند که در برابرش احساس خواری نموده، برتری او را نسبت به خود بپذ یرد، بلکه آن را بعنوان حق خود، از دولت و انجمن های خیریه می گیرد تا آسیبی به حیثیتش نرسد. که خود فلسفه مهم جمع آوری زکات توسط انجمن های خیریه می باشد.

و یکی دیگر از فلسفه زکات، سبب رشد مال و برکت یافتن آن می شود، شاید گروهی از این سخن تعجب کنند و آنرا بعید بدانند، زیرا زکات، در ظاهر چیزی از مال می کاهد و چگونه ممکن است عامل ازدیاد و افزایش آن باشد.

اما آگاهان می دانند که در پشت این کاهش ظاهری، یک افزایش حقیقی وجود دارد. افزایش در مجموع ثروت جامعه و حتی افزایش در مال شخص توانگر، زیرا که این مبلغ پرداختی اندک از طریق دیگری دانسته یا ندانسته بصورت چند برابر به او بر می گردد.

اگر یک نگرش عمیق به مسأله داشته باشیم، می بینیم که چند تومان در دست فردی که دل ها برای محبت او می تپند و زبانها ثناگویش هستند. خیلی قوی تر و فعال تر از چندین هزار تومان دارایی شخص خودبین و خودپرستی است که همگان، آرزومند شکست و نابودیش می باشند.

شاید این تفسیر اقتصادی از رشد و نمو است که در ضمن آیات قرآن مورد اشاره قرار گرفته است. خداوند متعال می فرماید: «وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» (سباء/ 39)یعنی: هر چیزی را انفاق کنید خدا جای آن را پر می کند و او بهترین روزی دهنده است.

بطور کلی زکات باعث مصونیت کل جامعه، چه ثروتمند و چه تهیدست، از عوامل نابودی و تفرقه و کشمکش و فتنه و تباهی است و شاید منظور آیه کریمه ذیل، اشاره به همه این آثار باشد. «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا» (توبه/ 103)

حکم کسانی که زکات را نمی پردازند(مانعین زکات):

اولا: از آنجای که زکات یکی از ارکان اسلام می باشد اتفاق علما بر این است که هر کس وجوب زکات را انکار کند و آن را قبول نداشته باشد کافر است و از ملت اسلام خارج شده و اگر توبه نکند خون او حلال است. امام نووی رحمه الله از خطابی نقل می فرماید: هر کسی که وجوب زکات را انکار کند به اجماع مسلمین کافر است.

ثانیا: کسی که وجوب زکات را انکار نمی کند اما از پرداخت زکات خودداری می نماید شخص فاسق و گنه کار است که عذاب آن را در آخرت خواهد چشید و در این باره کافی است به یک آیه ی قرآنی اشاره شود تا بدانیم منع زکات چه عذابی دارد: قال الله تعالی: «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (34) يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ»(توبه/ 35-34) کسانیکه طلا و نقره را اندوخته می کنند و آن را در راه خدا خرج نمی نمایند، آنان را به عذاب بس بزرگ و بسیار دردناکی مژده بده، روزی این سکه ها در آتش جهنم تافته می شود؛ و پیشانیها و پهلوها و پشتهای ایشان با آنها داغ می گردد و بدیشان گفته می شود: این همان چیزی است که برای خویشتن اندوخته می کردید؛ پس اینک بچشید مزه چیزی را که می اندوختید.

و رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: « مَنْ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا، فَلَمْ يُؤَدِّ زَكَاتَهُ مُثِّلَ لَهُ مَالُهُ يَوْمَ القِيَامَةِ شُجَاعًا أَقْرَعَ لَهُ زَبِيبَتَانِ يُطَوَّقُهُ يَوْمَ القِيَامَةِ، ثُمَّ يَأْخُذُ بِلِهْزِمَتَيْهِ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا مَالُكَ أَنَا كَنْزُكَ» (رواه البخاری) کسی که خداوند به او مالی عطا فرموده ولی زکات آنرا ادا نمی کند در روز قیامت این مال به ماری بس بزرگ وحشتانک تبدیل می شود که دارای دو نیش بزرگ است که آنرا به گردن شخص وارد می کند و به او می گوید ای انسان من همان مال و گنجینه تو هستم که در دنیا جمع کردی و حق آنرا ادا ننمودی. رسول الله صلی الله علیه و سلم در ادامه این حدیث این آیه را تلاوت نمودند: « مَنْ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا، فَلَمْ يُؤَدِّ زَكَاتَهُ مُثِّلَ لَهُ مَالُهُ يَوْمَ القِيَامَةِ شُجَاعًا أَقْرَعَ لَهُ زَبِيبَتَانِ يُطَوَّقُهُ يَوْمَ القِيَامَةِ، ثُمَّ يَأْخُذُ بِلِهْزِمَتَيْهِ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا مَالُكَ أَنَا كَنْزُكَ » (آل عمران/180) آنان که نسبت بدانچه خداوند از فضل و نعمت خود بدیشان عطا کرده است بخل می ورزند گمان نکنند که این کار برای آنان خوب است به سود ایشان است؛ بلکه این کار برای آنان بد است و به زیان ایشان تمام می شود. در روز قیامت همان چیزی که بدان بخل ورزیده اند طوق ایشان خواهد گشت و همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن خدا است و سرانجام همه را به ارث خواهد برد و خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است.

شرایط وجوب زکات عبارتند از :

1- شخص مسلمان باشد 2- آزاد باشد 3- مال دارای مالک خاص باشد، یعنی شخص ملکیت تام در مال داشته باشد 4- مال به حد نصاب برسد 5- یکسال قمری بر ملکیت آن گذشته باشد

اموالی که در آنها زکات واجب است:

قبل از بیان اموال باید یادآور شویم آن مالی که قابلت رشد و نمو دارد به آن زکات تعلق می گیرد؛ یعنی مال باید به عنوان مثلا خرید و فروش و یا در راهی که آن مال زیاد شود قرار گیرد. که از این قرارند:

1- نقدینه: از طلا و نقره و پول که جای آن دو را می گیرد 2- مال التجارة (کالاهای تجاری) 3- چهارپایان که شامل شتر، گاو، میش و بز می باشد 4- محصول زارعی و میوه ها، شامل کلیه محصولاتی که مردم آن را در حالت عادی به عنوان غذا از آن استفاده می کنند: مانند خرما و انگور از میوه ها و گندم، جو، برنج، عدس، نخود، ذرت و...

مصارف و مستحقین و گیرندگان زکات:

زکات به هشت صنف و دسته ای داده می شود که خداوند در قرآن از آنان نام برده است قال تعالی: «إنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ» (توبه/ 60) یعنی: زکات مخصوص: 1- الفقرا (کسانی که برای امرار معاش خود چیزی ندارند) 2- المساکین (کسانیکه خرجشان بیش از دخلشان می باشد) 3- العاملین علیها (کسانی که در بیت المال مشغول جمع آوری زکات و توزیع آن می باشند) 4- المؤلفة قلوبهم (کسانی که برای جلب محبتشان برای پذیرش اسلام و سود گرفتن از خدمت و یاریشان به اسلام چشم داشته می شود) 5- فی الرقاب ( کسانی که می خواهند خود را از بند بندگی و خواری اسارت نجات دهند) 6- الغارمین (کسانیکه به گونه ای بدهکار شده اند و توان پرداخت بدهکاری خود را ندارند. البته کسانیکه در راه غیر مشروع بدهکار شده اند شامل نخواهند شد) 7- فی سبیل الله (کلیه چیزهای که در جهاد در راه خدا باشد شامل می شود مانند: تجهیز لشکر؛ خرید اسلحه و مهمات؛ فرودگاههای نظامی و غیره) 8- و ابن السبیل (مسافران در راه مانده و دور افتاده از مال و خانه و کاشانه) می باشد.

و صلی الله علی محمد و آله و صحابته اجمعین. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

.........................................................................................
نویسنده: شیخ محمدحسین محمدی مدیر قسم عالی مجتمع دینی بندرعباس
منبع: سایت مجتمع دینی بندرعباس
بازديد:1076| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت