« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

نقاط ضعف و ناتواني جنيان | مقالات 6 بهمن 1393
نقاط ضعف و ناتواني جنيان

جن ها و شياطين مانند انسان نقاط ضعف و قوت دارند، از جمله نقاط ضعف جن و شياطين اين است كه خداوند مي فرمايد: «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا» النساء: 76 (بيگمان نيرنگ شيطان هميشه ضعيف بوده است).

برخي از نقاط ضعف شياطين را بشرح زير تقديم مي داريم.

1- جن و شياطين بر بندگان صالح تسلط ندارند

خداوند متعال قدرت و تواني را به شيطان نداده است که با اجبار و اکراه مردم را کفر و گمراهي بکشاند:
«إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا» الإسراء: 65
( بي گمان سلطه اي بر بندگان ( مخلص و مؤمن ) من نخواهي داشت ، و همين كافي است كه ( ايشان در پناه خدايند و ) پروردگارت حافظ و پشتيبان ( اين چنين بندگان ) است) .

«وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ» سبأ: 21
( شيطان هيچ گونه قدرتي بر آنان نداشت ( تا با آن بتواند ايشان را به پيروي از خود وادارد . تنها كاري كه از دست او ساخته است ، وسوسه است . اين هم بدو داده نشده است ) مگر بدان خاطر تا بدانيم كه چه كسي به آخرت ايمان مي آورد ، و چه كسي درباره آن متردّد مي ماند).

معني و مفهوم آيه اين است كه شيطان راهي براي تسلط بر بندگان در دست ندارد. ايشان نه از راه حجت و دليل و نه از راه قدرت و زور چنين تواني در دست ندارد؛ شيطان خود نيز متوجه اين واقعيت شده:

«قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ » الحجر: 39 - 40
( گفت : پروردگارا ! به سبب اين كه ( به خاطر اين انسان ) مرا گمراه ساختي ، ( معاصي و اعمال زشت را ) در زمين برايشان مي آرايم و جملگي آنان را گمراه مي نمايم. مگر بندگان گزيده و پاكيزه تو از ايشان. ( كه چون دلهايشان به ياد تو آباد است، تلاش من در حق آنان بر باد است)).

شيطان بر بندگاني سلطه دارد كه به كفر او راضي هستند و با طيب خاطر از وي پيروي مي كنند.
«إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ» الحجر: 42
( بي گمان تو هيچ گونه تسلّط و قدرتي بر بندگان من نداري ، مگر آن گمراهاني كه ( به وسوسه تو گوش فرا بدهند و ) به دنبال تو راه بيفتند).

شيطان روز قيامت خطاب به پيروان خود كه آنان را گمراه كرده و به نابودي كشانده است، مي گويد:
«وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي» إبراهيم: 22
(و من بر شما تسلّطي نداشتم ( و كاري نكردم ) جز اين كه شما را دعوت ( به گناه و گمراهي ) نمودم و شما هم ( گول وسوسه مرا خورديد و ) دعوتم را پذيرفتيد).

در آيه ديگر مي فرمايد:
«إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ» النحل: 100
( بلكه تنها تسلّط شيطان بر كساني است كه او را به دوستي مي گيرند و به واسطه او شرك مي ورزند ( و خدايان و بتاني را در عبادت انباز خدا مي سازند) ) .

سلطان و قدرتي كه شيطان در دست دارد اين است که آنان را به گمراهي و بي راهه رفتن آماده مي کند، بگونه اي كه آنان را به شرك و كفر تحريك مي نمايد، چنانکه خداوند مي فرمايد:
«أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا» مريم: 83
( نمي داني كه ما شياطين را به سوي كافران فرستاده ايم تا آنان را ( در انجام گناهان ) سخت برانگيزند و بيازارانند) .

شيطان بنا به دليل و حجت دوستانش را فرا نمي خواند، بلكه بنا به دعوتي محض او را اجابت كرده اند . چون دعوت شيطان موافق با اغراض و خواسته هاي آنان بوده است. پس دوستان شيطان كساني هستند كه عليه خود كمك گرفتند، چون با وي موافقت نموده اند و از وي تبعيت كرده اند. وقتي آنان خود را حواله شيطان كرده و تسليم او شدند ، خداوند بعنوان مجازات شيطان را بر آنان مسلط كرد . خداوند هرگز شيطان را بر بندگان خود مسلط نمي كند تا اينكه بنده خود به وسيله ي شرك و پيروي از شيطان دَرِ تسلط وي را بر خود نگشايد، آنگاه از جانب خداوند بر او مسلط مي شود.

شيطان در اثر گناهان بر مؤمنين مسلط مي شود

در روايات آمده که خداوند همراه قاضي است مادام كه قاضي ستم نكرده باشد، هرگاه قاضي ستم كند از وي اظهار برأت نموده و شيطان را بر وي مسلط مي كند.
ابوالفرج ابن جوزي به نقل از حسن بصري داستاني را بشرح زير نقل مي كند، اين داستان قطع نظر از صحت و سقم آن نشانگر قدرت انسان بر شيطان است، آنگاه كه انسان بنده مخلص خدا است و حكايت از حمله شيطان بر بنده را دارد، زماني كه بنده راه خدا را کنار زده و به بي راهه رفته .

داستان از اين قرار است:
مردم درختي را معبود خود قرار داده بودند، مردي به كنار اين درخت آمد و گفت: حتماً اين درخت را از بيخ مي كنم، آمد و خواست بخاطر كسب خشنودي خداوند درخت را از جاي بر كَنَد، شيطان بشكل انسان به ديدار او آمد و از آن مرد پرسيد: چه مي خواهي؟ مرد گفت: قصد داشتم اين درخت را از بيخ بركنم. چون اين درخت عبادت مي شود. شيطان گفت: وقتي تو آن را عبادت نمي كني عبادت كردن ديگران چه ضرري براي تو دارد؟ مرد گفت: درخت بايد از بين برده شود.
شيطان گفت: آيا تو به نفع و صلاح خود علاقه مند هستي؟ درخت را بگذار و در عوض هر روز كه صبح كني، دو دينار به تو خواهم داد. مرد گفت: چه كسي ضامن اين وعده تو است؟ شيطان گفت: من خودم اين تعهد را به تو مي دهم. شخص برگشت و از اراده خود منصرف شد و وقتي صبح كرد، زيرا بالشت خود دو دينار را ديد . روز بعد وقتي از خواب بلند شد، هيچ چيزي زير بالشت خود نديد . خشم كرد و راه افتاد تا درخت را بر كند. شيطان به شكل اصلي خود به جلو آمد و گفت: چه مي خواهي؟ گفت: ميخواهم اين درخت را كه عبادت مي شود، از بيخ بركنم . شيطان گفت: تو دروغ مي گويي، تو نمي تواني چنين كني. مرد رفت تا درخت را بركند ، شيطان او را به زمين زد ، گلويش را فشرد و نزديك بود او را بكشد ، بعد پرسيد: تو ميداني من چه كسي هستم؟ من شيطانم.
در مرحله نخست تو بخاطر خشم براي خداوند آمده بودي ، لذا من نتوانستم تو را مغلوب كنم ، لذا من بوسيله دو دينار تو را فريب دادم، تو از كندن درخت منصرف شدي و اكنون خشم تو به خاطر محروم شدن از دو دينار است و بهمين منظور تو آمدي كه درخت را بركني، لذا من تو را مغلوب خود كرده و بر تو مسلط شدم.

خداوند در كتاب خود داستاني را براي ما نقل مي كند، آن داستان درباره كسي است كه به او احكام و آيات داده، آن شخص آنها را شناخته و ياد گرفته و بعد همه را ترك كرده، در نتيجه شيطان او را ربوده و گمراه كرده است:
«وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» الأعراف: 175 - 176
( ( اي پيغمبر ! ) براي آنان بخوان خبر آن كسي را كه به او ( علم و آگاهي از ) آيات خود را داديم ( و او را از احكام كتاب آسماني پيغمبر روزگار خود مطّلع ساختيم ) امّا او از ( دستور ) آنها بيرون رفت ( و بدانها توجّه نكرد ) و شيطان بر او دست يافت و از زمره گمراهان گرديد. امّا ما اگر مي خواستيم مقام او را با اين آيات بالا مي برديم و ( دانشش را مايه سعادتش مي نموديم . امّا اجبار برخلاف سنّت ما است و لذا او را به حال خود رها ساختيم ) ليكن او به زمين آويخت ( و به پستي گرائيد و به سوي آسمان هدايت بالا نرفت ) و از هوي و هوس خويش پيروي كرد . مَثل او بسان مَثل سگ است كه اگر بر او بتازي ، زبان از دهان بيرون مي آورد و اگر هم آن را به حال خود واگذاري ، زبان از دهان بيرون مي آورد . اين داستان گروهي است كه آيات ما را تكذيب مي دارند . ( چنين افرادي بر اثر آرزوپرستي و دنياپرستي ، دائماً در پي مال اندوزي روان و نالانند و از ترس زوال نعمت و هراس از مرگ بيقرار و بي آرامند ) . پس داستان را بازگو كن بلكه بينديشند ( و از كفر و ضلال برگردند ) ) .

پر واضح است که اين مثال كساني است كه حق را شناخته و سپس آن را رد كرده اند، مانند يهودياني كه مي دانند محمد - صلى الله عليه وسلم - از جانب پروردگار فرستاده شده اما منکر رسالت وي شدند.

در اين آيه ها اشاره به چه كسي است ؟ بعضي ها مي گويند: شخصي بنام بلعام بن باعورا بود، او انسان صالح و نيكي بود و بعد كافرشد. بعضي ها گفته اند: شخصي بنام، امينه بن ابي الصلت بود، او در جاهليت از خداگرايان بود، ايشان زمان رسول الله - صلى الله عليه وسلم - را دريافت ولي بخاطر حسد، ايمان نياورد و توقع داشت كه او نبي مبعوث شود.

نص صحيحي در دست نداريم كه بطور مشخص، فردي را كه در آيه بدان اشاره شده است براي ما تعيين كند.

اين گروه از مردم كه آيه و احكام به او داده شده و سپس آن را انکار نموده اند گروهي بسيار خطرناك هستند و با شيطان مشابهت دارند، زيرا شيطان بعد از آشنائي با حق، آن را انکار نمود، رسول الله - صلى الله عليه وسلم - امت خود را از چنين كساني بر حذر داشته است. حافظ ابويعلي از حذيفه بن يمان روايت مي كند كه رسول الله - صلى الله عليه وسلم - فرمود:
« إن مما أتخوف عليكم رجلاً قرأ القرآن حتى إذا رئيت بهجته عليه ، وكان رداؤه الإسلام اعتراه إلى ما شاء الله انسلخ منه ، ونبذه وراء ظهره ، وسعى على جاره بالسيف ، ورماه بالشرك»
(خطرناكترين چيزي كه از آن در حق شما مي ترسم و احساس خطر مي كنم، مردي است كه قرآن را خوانده است و تازگي و درخشندگي قرآن براي وي مشاهده شده است و رنگ و بوي اسلام را بخود گرفته است، بعد قرآن را پشت سر انداخته، بر همسايه اش شمشير مي كشد و او را متهم به شرك مي كند).

2- هراس شيطان از بعضي بندگان و فرار کردنش در برابر آنها

وقتي بنده به معني صحيح كلمه مسلمان شود، ايمان در دل او جاي پيدا كند و پاي بند حدود و ضابطه خداوند باشد ، آنگاه شيطان از وي هراس داشته و فرار مي كند. رسول الله - صلى الله عليه وسلم - خطاب به حضرت عمر - رضي الله عنه - فرمود:
«ان الشيطان ليخاف منك يا عمر»
(اي عمر! شيطان از تو مي ترسد).
درباره حضرت عمر چنين نيز فرموده است :
«اني لانظر الي شياطين الجن والانس قد فروا من عمر»
(من شيطان جن و انس را مي بينم كه از عمر فرار مي كنند).
در صحيح بخاري از حضرت بن ابي وقاص آمده است : رسول الله - صلى الله عليه وسلم - خطاب به حضرت عمر - رضي الله عنه - فرمود:
«والذي نفسي بيده ما لقيك الشيطان سالكاً فجاً الا سلك فجاً غير فجك»
(سوگند به ذات کسي که جان من در دست وي است، اي عمر! هرگاه شيطان تو را در يك مسير ببيند، راهش را تغيير داده و مسير ديگري رش مي پيمايد).

اين ترس و فرار شيطان منحصر به عمر - رضي الله عنه - نيست، بلکه هر كس كه ايمانش قوي باشد، بر شيطان چيره مي شود و او را ذليل مي كند ، در حديث در اين باره چنين آمده است :
« إن المؤمن لينصي شيطانه كما ينصي أحدكم بعيره في السفر » رواه احمد
(مؤمن، پيشاني شيطان را مي گيرد و او را مهار مي كند، همانطور كه انسان شتر متمرد را مي گيرد، آن مهار مي كند و بر آن غالب مي شود) .

حتي گاهي مسلمان قرينش (فرشته اي كه همواره با وي همراه است) تحت تاثير قرار مي دهد و او را تسليم خود مي كند. امام مسلم در صحيح خود از حضرت عبدالله بن مسعود روايت مي كند که پيامبر - صلى الله عليه وسلم - فرمود:
« ما منكم من أحد إلا وقد وُكّل به قرينه من الجن وقرينه من الملائكة ) ، قالوا : وإياك يا رسول الله ؟ قال : ( وإياي ، إلا أن الله أعانني عليه فأسلم ، فلا يأمرني إلا بخير».
(بر هر كدام از شما همراهي از جن ها و همراهي از فرشتگان گماشته شده است. سؤال شد: بر شما نيز اي رسول خدا؟
فرمود: آري. البته خداوند در برابر او مرا ياري كرده، و مسلمان شده است، پس جز به كارهاي خير مرا امر نمي كند).

3- جنيان براي حضرت سليمان مسخر بودند

خداوند متعال از جمله آنچه براي حضرت سليمان - عليه السلام - مسخر كرده بود، جن ها و شياطين بودند. جن و شياطين براي حضرت سليمان كار مي كردند و حضرت سليمان هر كدام را كه معصيت مي كرد عذاب مي داد و راهي زندان مي كرد:
«فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ * وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ * وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ » ص: 36 - 38
(پس ما ( دعاي سليمان را برآورده كرديم و ) باد را به زير فرمان او درآورديم . باد برابر فرمانش به هر كجا كه مي خواست ، آرام حركت مي كرد. و به زير فرمان او درآورديم همه بنّاها و غوّاصان ديو را . و گروه ديگري از ديوها را در غل و زنجير به زير فرمان او كشيديم ( تا از فساد و اذيّت و آزارشان به مردم جلوگيري نمايد ) ).

و در سوره سبأ آمده است:
«وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ (12) يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ» سبأ: 12 - 13
( و پروردگارش گروهي از جنّيان را رام او كرده و در پيش او كار مي كردند و اگر يكي از آنها از فرمان ما سرپيچي مي كرد ( و به سخن سليمان گوش نمي داد ، كيفرش مي داديم و ) از آتش سوزان بدو مي چشانديم. آنان هر چه سليمان مي خواست برايش درست مي كردند، از قبيل : پرستشگاههاي عظيم ، مجسّمه ها ، ظرفهاي بزرگ غذاخوريِ همانند حوضها ، و ديگهاي ثابت ( كه از بزرگي قابل جابه جائي نبود)).

تسخير جن و انس براي سليمان با اين شيوه اين است که خداوند به دعاي وي پاسخ داده آنگاه که رو به درگاه خداوند گفت:
«وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي» ص: 35
(و حكومتي به من عطاء فرماي كه بعد از من كسي را نسزد ( كه چنين سلطنت و عظمتي داشته باشد)).

اين دعا همان دعايي است كه حضرت رسول الله - صلى الله عليه وسلم - را از بستن و اسير كردن جن منع كرد، آنگاه كه شعله آتشي را آورده و مي خواست آن را به صورت رسول الله - صلى الله عليه وسلم - بيندازد.

در صحيح مسلم از حضرت ابي الدرداء روايت شده که رسول الله - صلى الله عليه وسلم - بلند شد، شنيديم كه مي گفت:«اعوذ بالله منك» از شر تو به خدا پناه مي برم. بعد سه بار فرمود: «العنك بلعنة الله» لعنت خدا را بر تو مي فرستم و دستش را چنان دراز كرد كه گوئي چيزي را مي گيرد.
وقتي از نماز فارغ شد عرض كرديم: اي رسول خدا! چيزي را از تو شنيديم كه قبلاً در نماز چنين چيزي را از تو نشنيده بوديم و تو را ديديم كه دستت را دراز مي كردي. رسول الله - صلى الله عليه وسلم - فرمود:
« إن عدوّ الله إبليس جاء بشهاب من نار ليجعله في وجهي ، فقلت : أعوذ بالله منك ثلاث مرات ، ثم قلت : ألعنك بلعنة الله التامة ، فلم يستأخر ثلاث مرات ، ثم اْردت أخذه ، والله لولا دعوة أخينا سليمان لأصبح موثقاً يلعب به ولدان أهل المدينة».
(شيطان دشمن خداوند، شعله اي از آتش را آورده بود تا آن را به صورت من بياندازد. سه بار گفتم: از شر تو به خدا پناه مي برم. بعد سه بار گفتم: لعنت خدا را بر تو مي فرستم. او عقب نرفت ، بعد خواستم او را بگيرم و اسيرش كنم. بخدا سوگند اگر دعاي برادرم سليمان نبود ، او را اسير ميكردم و بچه هاي مدينه با او بازي مي كردند).

اين جريان بيش از يك بار به وقوع پيوسته است. در صحيحين از حضرت ابوهريره - رضي الله عنه - روات شده که رسول الله - صلى الله عليه وسلم - فرمود: عفريتي از جن ها شب گذشته مي خواست مرا غافلگير كند تا نمازم را قطع نمايد و خداوند مرا بر وي غلبه داد . من گلوي او را فشردم و مي خواستم او را با ستوني از ستون هاي مسجد ببندم. تا صبح تمام مردم مدينه او را مشاهده كنند. بعد سخنان برادرم سليمان بيادم آمد که فرمود:
«قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي» ص: 35
(پروردگارا ! مرا ببخشاي و حكومتي به من عطاء فرماي كه بعد از من كسي را نسزد ( كه چنين سلطنت و عظمتي داشته باشد)).
آنگاه خداوند او را ناموفق برگرداند.

4- جن ها از ارائه معجزات عاجزند

جن و شياطين از ارائه معجزه اي كه انبياء براي تأييد نبوت خويش نشان داده اند، عاجز و ناتوانند.
وقتي بعضي از كفار مدعي شدند كه قرآن ساخته و پرداخته شياطين است، خداوند متعال فرمود:
«وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ * وَمَا يَنْبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ * إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ» الشعراء: 210 - 212
( اين قرآن را شياطين فرو نياورده اند ( و بلكه جبريل آن را فرو آورده است). ( اصلاً اين كار ) ايشان را نسزد ، و توانائي ( چنين كاري را ) ندارند. قطعاً ايشان از گوش فرا دادن ( به فرشتگان و دريافت پيام آسماني از ايشان ) محروم و بركنارند) .

خداوند بوسيله قرآن جن و انس را به مبارزه طلبيده است :
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا» الإسراء: 88
( بگو : اگر همه مردمان و جملگي پريان گرد آيند و متّفق شوند بر اين كه همچون اين قرآن را ( با اين شيوه هاي دلربا و معاني زيبا بسازند و ) بياورند ، نمي توانند مانند آن را بياورند و ارائه دهند ، هرچند هم برخي از ايشان پشتيبان و مددكار برخي ديگر شوند ( چرا كه قرآن كلام يزدان و معجزه جاويدان آفريدگار است و هرگز از معلومات محدود آفريدگان چنين چيزي ساخته نيست) ) .

5- جن و شياطين نمي توانند در خواب کسي، خود را به شكل رسول الله - صلى الله عليه وسلم – درآورند

شياطين از اينكه در خواب كسي خود را به شكل رسول الله - صلى الله عليه وسلم - در بياورند، عاجز و ناتوانند

در حديث ترمذي به روايت ابوهريره - رضي الله عنه - از رسول الله - صلى الله عليه وسلم - چنين آمده است:
« من رآني فإني أنا هو ، فإنه ليس للشيطان أن يتمثل بي».
(هر كس مرا در خواب ببيند، او در واقع مرا ديده است، زيرا شياطين نمي توانند خود را به شكل و صورت من دربياورند).

در صحيحين از حضرت انس - رضي الله عنه - روايت شده که رسول اكرم - صلى الله عليه وسلم - فرمود:« من رآني في المنام فقد رآني ، فإن الشيطان لا يتمثل بي »
(هر كس مرا در خواب ببيند، مرا ديده است، زيرا شيطان نمي تواند خود را به شكل و صورت من در بياورد).

و در صحيحين به روايت ابوهريره - رضي الله عنه - چنين آمده است: (و لا يتمثل الشيطان بي)

در صحيح مسلم به روايت حضرت جابر - رضي الله عنه - چنين آمده است:
« من رآني في المنام فقد رآني ، إنه لا ينبغي للشيطان أن يتمثل في صورتي» .

در روايتي ديگر آمده است: «فانه لا ينبغي للشيطان ان يتشبه بي».

از ظاهر احاديث چنين استنباط مي شود كه شيطان نمي تواند به شكل و صورت واقعي رسول الله - صلى الله عليه وسلم - خود را بياورد، و اين چيز مانع اين نيست كه خود را بشكلي در آورد و چنان وانمود كند كه رسول الله - صلى الله عليه وسلم - است . اين نكته اي است كه ابن سيرين از امام بخاري آن را نقل مي كند.

بنابر اين از حديث مذكور نمي توان استنباط كرد مبني بر اينكه هر كس رسول الله - صلى الله عليه وسلم - را در خواب ببيند ، قطعاً او رسول الله - صلى الله عليه وسلم - را ديده است. خير، جز در صورتي كه خصوصيات و ويژگي هاي شخصي كه در خواب ديده است، با صفات رسول الله - صلى الله عليه وسلم - كه در احاديث آمده اند موافق باشند. بسياري رسول الله - صلى الله عليه وسلم - را در خواب ديده اند، اما با صفات و ويژگيهائي كه براي رسول الله - صلى الله عليه وسلم - نقل شده اند، مخالف بوده است.

6- جن ها نمي توانند از حدود مشخصي در فضا فراتر روند

خداوند مي فرمايد:
«يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ * فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ» الرحمن: 33 - 35
(اي گروه پريها و انسانها ! اگر مي توانيد از نواحي آسمانها و زمين بگذريد ، بگذريد ، وليكن نمي توانيد بگذريد مگر با قدرت عظيم ( مادي و معنوي ). پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي كنيد ؟ ! آتش بي دود و مِس گداخته به سوي شما روانه مي گردد و بر سر شما ريخته مي شود ، و شما همديگر را نمي توانيد ياري بدهيد) .

پس جن و شياطين با وجود قدرت و توان و سرعت حركتي که دارند، نمي توانند از حدود مشخصي فراتر روند و اگر خواسته باشند چنين بكنند، از بين خواهند رفت.

7- دري كه با ياد خدا بسته شده، جن ها نمي توانند آن را باز كنند

امام بخاري در صحيح خود از حضرت جابر بن عبدالله - رضي الله عنه - روايت مي كند كه رسول الله - صلى الله عليه وسلم - فرمود:
« إذا كان جنح الليل - أو أمسيتم - فكفوا صبيانكم ، فإن الشياطين تنتشر حينئذٍ ، فإذا ذهب ساعة من الليل فحلوهم ، وأغلقوا الأبواب ، واذكروا اسم الله ، فإن الشيطان لا يفتح باباً مغلقاً».
(وقتي تاريكي شب فرا مي رسد يا موقع شام شود، كودكانتان را در منازل نگاه داريد، زيرا شياطين در اين لحظات پخش مي شوند. وقتي پاسي از شب مي گذرد، آنگاه كودكانتان را آزاد بگذاريد و درها را ببنديد و موقع بستن درها نام خدا را بگوييد، زيرا شياطين نمي توانند، درب بسته اي را باز كنند).

و در عبارت مسلم از حضرت جابر - رضي الله عنه - چنين آمده است:
« غطوا الإناء ، وأوكوا السقاء ، وأغلقوا الباب ، وأطفئوا السراج ، فإن الشيطان لا يحلّ سقاءً ، ولا يفتح باباً ، ولا يكشف إناء».
(ظروف را بپوشانيد، دهنه مشك ها را ببنديد، درهاي خانه را قفل كنيد (ببنديد)، زيرا شيطان مشك بسته را باز نمي كند، درب بسته اي را باز نمي كند و ظرف پوشيده را مكشوف نمي كند).

............................................................
برگرفته از کتاب عالم جن و شیاطین
تألیف: عمر سليمان الاشقر
تهیه و تنظیم: سایت مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
بازديد:6336| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت